از ميان اديان توحيدي و آسماني مسيحيّت و برخي از يهوديان قائل به گناهكار بودن ذاتي انسان هستند.
مسيحيان معتقدند پس از آنكه آدم و حوا به وسوسه شيطاني گرفتار شدند و از درخت نيك و بد خوردند،[1] آثار چندي از اين گناه بر جاي ماند، مهمترين اثر اين گناه آن بود كه گناه به تمام نسل بشر راه يافت و ذات انسان فاسد و مقصر شد.[2]» بنابراين تمام نسل هاي بعد به دليل گناه آدم گناهكار شدند و به عبارت ديگر انسان ها از هنگام تولد، فاسد هستند و فساد به تمام جنبه هاي زندگي وارد شده است[3].
در آئين يهود در مورد گناهكار بودن ذاتي انسان ديدگاه هاي متفاوت وجود دارد. در تورات مطالبي مندرج است كه مسيحيان بر اساس همين مطالب، گناهكار بودن ذاتي انسان را معتقد شدند و دانشمندان يهود با اين عقيده موافقند كه گناه آدم و حوا در باغ عدن بر همة نسلهاي بعدي آنان اثر گذاشته است. اين گناه علّت اصلي مرگ بود همان مرگي كه سرانجام هر مخلوقي است.[4]و از سوي ديگر هيچ يك از دانشمندان دوران تلمود اين را نمي پذيرند كه يك انسان چه مرد و چه زن، مرتكب خطايي نگردد ولي شخصاً مسئول آن شناخته شود. در تلمود مقالات بسياري مي توان يافت حاكي از اينكه انسان ذاتاً معصوم و بي گناه است. في المثل چنين عباراتي وجود دارد «مثل كودك يكساله كه هنوز طعم گناه را نچشيده است» يا اينكه «خوشابه حال كسي كه وقت مردن، مثل وقت تولد او باشد»[5]در آئين زردتشت، اگر چه «بدي» يك واقعيّت مي باشد و لكن غير قابل پرهيز و درمان نيست به همين جهت مفهوم گناه در آئين زردتشت با مفهوم گناه در مسيحيت و يا اديان ديگر فرق دارد. به عبارت ديگر بر طبق اصول مسيحي، گناه نيرويي است كه در نهاد انسان وجود دارد و پيوسته آدمي را به راه ضلالت مي برد، ولي در آئين زردتشت انسان قوي تر از قواي ظلماني گناه است و به دلخواه مي تواند از گناه پرهيز كند و يا به آن تسليم شود و به علاوه در حاليكه در مسيحيت گناه مانند يك زخم التيام ناپذير مي باشد در آئين زردتشت گناه درمان پذير است.[6] بنابراين از ديدگاه زردتشتيان گناهكاري و بي گناهي در اختيار خود ا نسان است. انسان از موهبت آزادي و اراده مي تواند استفاده كند، مسير زندگي خويش را تغيير دهد اگر در مبارزه با شر آدمي رويه آشتي ناپذير در پيش بگيرد، سعادتمند و اگر خود را آلت بي دست و پاي شرّ قرار دهد و يا با بدي مبارزه نكند، غرق در گناه گشته تيره روز و بدبخت مي گردد. در يكي از كتب زردتشتيان چنين آمده است: «شما اي گناهكاران به وسيله كردار خود و وجدان خود به دوزخ برده مي شويد» و همچنين آمده است: «نيكي و بدي اصلي است كه به مرور ايام داراي فرع مي گردد به اين معنا كه اعمال خير و شر در گذر ايام افزايش مي يابند، يعني اگر در جواني خوبي كرديم در پيري بر سرمايه معنوي ما افزوده مي شود.[7]»
در نتيجه از ميان اديان مختلف، مسيحيت و برخي از يهوديان قائل به گناهكار بودن ذاتي انسان مي باشند، امّا در دين زردتشت انسان فطرتاً معصوم مي باشد و در طول زندگي گرفتار گناه و معصيت با اختيار خود مي گردد.
ديدگاه دين مقدس اسلام در اين باره روشن است و آن اينست كه بنابر اعتقادات اسلامي انسان فطرتاً معصوم و بي گناه متولد مي گردد و تا هنگاميكه تكليف متوجه او نشده است بر همين معصوميت خود باقي است و گناه و خطا بعد از تكليف با اختيار خودش دامن گير او مي شود.
در حديثي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده است كه فرمود: «هر مولودي بر فطرت توحيد به دنيا مي آيد. اين پدر و مادر است كه او را يهودي يا نصراني مي نمايد»
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ جامع اديان، جان بي ناس
2. تاريخ تمدن، ويل دورانت
پي نوشت ها:
[1] . پيدايش ج12، ص3.
[2] . روميان ج5، ص19.
[3] . زيبايي نژاد، مسيحيت شناسي مقايسه اي، تهران، سروش، اول،1382، ص 386.
[4] . ابراهام كهن، خدا، جهان، انسان و ماشيخ در آموزه هاي يهود، تهران، اول، 1382، ص167.
[5] . همان.
[6] . ايزدپناه، مهرداد، آشنايي با دين زردتشت، تهران، انتشارات محور، اول،1382، ص96.
[7] . همان.