همانگونه که پیامبر گرامی اسلام(ص) از جانب خداوند مأمور و موظف بود تا جانشین خود را به مردم معرفی کند، امامان بعد از ایشان نیز موظف بودند تا جانشینان خود که حجت خدا بر روی زمین هستند را به مردم – و دست کم به خواص – معرفی کنند تا کسانی که حقطلب و خواهان پیروی از دستورات الهی هستند، دچار حیرت و جهل نسبت به امام زمان خود نشوند.[1] ائمه(ع) نیز این وظیفه را انجام دادند؛ اما ظاهر برخی گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که امام علی(ع)، امام حسن(ع) را در ملأ عام جانشین خود معرفی نکرد.
در یکی از این گزارشها آمده است که در لحظات پایان عمر و شهادت امام علی(ع) افرادی خدمت حضرتشان رسیده و از ایشان پرسیدند که آیا بعد از شما، با فرزندتان حسن(ع) بیعت کنیم؟ امام علی(ع) فرمود: من نه به شما دستور میدهم که با او بیعت کنید و نه شما را از این کار باز میدارم. شما به کار خود بیناتر هستید![2]
در گزارشی دیگر میخوانیم که مردی از امام(ع) پرسید: آیا خلافت را به کسی واگذار میکنید؟ امام(ع) فرمود: نه؛ و شما را رها میکنم چنان که رسول اللّه(ص) مردم را رها کرد و کسی را به خلافت نگماشت![3]
آنچه در مورد این گزارشها باید گفت؛ این است که:
اولا: اختلافی که در این گزارشها وجود دارد، میتواند دلیل بر ضعف آنها باشد، به ویژه با توجه به گزارشهای دیگری که در مورد وصیت و در آخرین لحظات عمر شریفشان وجود دارد؛[4] اما اشارهای به این موضوع نشده است.
ثانیا: این گزارشها – حتی با فرض پذیرش – نمیتواند با عقاید شیعه در تعارض باشد؛ زیرا:
- اینکه امام(ع) فرمود: همانگونه که پیامبر(ص) امتش را ترک کرد، شما را ترک میکنم، شاید تنها ناظر به زمانی باشد که پیامبر(ص) قلم و دوات خواست تا چیزی بنویسد، اما برخی مانع شدند و شاید مشابه همین شرایط برای امام نیز ایجاد شده بود و افرادی در آنجا حضور داشتند که در صورت معرفی امام حسن(ع)، مانند آنچه در آخرین لحظات عمر پیامبر(ص) رخ داد، از «هذیان هنگام مرگ» و «حسبنا کتاب الله» سخن به میان میآوردند! و به همین دلیل در آن جلسه، امام چیزی از جانشین خود نگفت، و گرنه نزد شیعیان مسلّم است که پیامبر اسلام(ص)، مردم را به حال خود رها نکرد و امام علی(ع) را در چندین مرحله جانشین خود معرفی کرد.
- علاوه بر آنکه امام علی(ع) جانشینی امام حسن(ع) را نفی نکرد، بلکه به اطرافیان فرمود که به بصیرت خودتان مراجعه کنید و چرا چیزی بگویم که در این وضعیت شاید اختلاف برانگیز باشد!
- امام(ع) همچنین دو فرزندش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را خواست و نصایحی به آنان فرمود و سپس فرزند دیگرش محمد بن حنفیه را به حضور طلبید و به او نیز فرمود که کاملا پیرو دو برادرش باشد. همهی اینها نشانگر آن بود که امام علی(ع) حسنین(ع) را شایستهی خلافت میدانست؛ اما به فعلیت رسیدن حکومت ظاهری آنان را تنها در زمانی متصور میدانست که خود مردم با بصیرتشان به آنان روی آورند.[5]
[1]. «نصوص دال بر تعیین امام بعدی»، 55010؛ «ائمه و معرفی نکردن علنی جانشینان»، 49389.
[2]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، دار الهجرة، ج 2، ص 413، قم، چاپ دوم، 1409ق؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، تحقیق، خلیل شحادة، ج 2، ص 646، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408 ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 391، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[3]. مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 2، ص 413.
[4]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة(ع)، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 431، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 42، ص 245، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 2، ص 413.