خانه » همه » مذهبی » با توجه به دشمنی شیطان با انسان‌ها؛ پس با چه انگیزه‌ای او گاهی به پیامبران الهی نصیحت می‌کرد؟

با توجه به دشمنی شیطان با انسان‌ها؛ پس با چه انگیزه‌ای او گاهی به پیامبران الهی نصیحت می‌کرد؟

پاسخ اجمالی

بر اساس برخی گزارش‌های موجود در روایات، شیطان خدمت برخی پیامبران ‌آمده و با آن ‌حضرات(ع) گفت‌وگوهایی داشته و گاهی برخی از روش‌ها و حیله‌های خود را نیز برای آنان بیان می‌کرد.

امام صادق‌(ع) در این باره فرمود: ابلیس از زمان حضرت آدم(ع) نزد همه‌ی پیامبران می‏آمد تا زمانی که حضرت عیسی(ع) مبعوث شد، با آنها گفت‌وگو می‌کرد و از آنها پرسش می‌نمود.[1]

در این باره باید گفت که کار پیامبران، هدایت مردم و کار شیاطین، گمراه کردن آنان است و هر دوی آنها نمی‌توانند بدون اجازه خدا کاری را انجام دهند و به عبارتی، دایره عمل هر دو گروه محدود است.

از این‌رو شاید خداوند به ابلیس دستور داده باشد که برخی حیله‌های خود را به اطلاع پیامبران برساند تا آنها نیز در مقام هدایت، مردم را از آن‌ آگاه سازند و در پی آن دست کم افراد با تقوا و مخلص، از این ترفندهای شیطان جان سالم به در ببرند.

نصیحت شیطان به حضرت نوح(ع)

امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که حضرت نوح(ع) نزد پروردگار خود دست به دعا برداشت و قوم خود را نفرین کرد، شیطان به او گفت: تو بر گردن من حقی داری که می‌خواهم آن‌را جبران کنم! چرا که تو قوم خود را نفرین کردی و همه را غرق نمودی و دیگر کسی باقی نمانده که من او را گمراه کنم و اکنون دوران استراحت من است تا نسل دیگری به وجود آید و من آنها را گمراه کنم! نوح(ع) به او گفت: اکنون چه می‌خواهی بگویی که به گمان تو جبران‌کننده زحمات من است؟!! شیطان گفت: در سه جا به یاد من باش که نزدیک‏ترین حالات من به انسان در یکی از آنها است:

1. هنگامی که خشمگین شدی، به یاد من باش.

2. هنگامی که میان دو نفر قضاوت می‌کنی، به یاد من باش.

3. هنگامی که با زنی در خلوت نشسته‏ای و هیچ‌کس دیگر با شما نیست، به یاد من باش.[2]

البته، در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است که شیطان به نوح دو نصیحت کرد: از حسد دوری کن؛ زیرا بلای بزرگی بر سر من آورد. سپس گفت از حرص دوری کن که بر سر حضرت آدم(ع) بلای بزرگی آورد.[3]

امام هادی(ع) فرمود: شیطان نزد حضرت نوح(ع) رفت و گفت: شما حق بزرگی بر گردن من دارید. پس به نصیحتم گوش کن که به تو خیانت نمی‏کنم. نوح(ع) ابتدا از پذیرفتن سخنان او خودداری کرد، ولی خداوند به او وحی کرد که به سخنان او گوش فرادار و بنگر که چه می‏گوید!

نوح(ع) به شیطان گفت: هنگامی که مشاهده کنیم فرزند آدم بخیل، حریص، حسود، ستم‌گر و یا عجول باشد، ما به سرعت به او مسلط می‌شویم و اگر تمام این صفات زشت در او جمع شوند، او را (مانند خود) شیطانی رانده شده به شمار می‌آوریم.

نوح(ع) گفت: (اکنون بگو) من چه منت بزرگی بر گردن تو دارم؟!

شیطان گفت: تو بر مردم دنیا نفرین کردی و در یک لحظه همه آنها را وارد جهنم نمودی و من آسوده شدم، اگر این وضع پیش نمی‏آمد من باید زمانی بسیار طولانی برای گول‌زدنشان زحمت می‌کشیدم![4]

نصیحت شیطان به حضرت موسی(ع)

حضرت موسی(ع) از شیطان خواست تا ایشان را از گناهی آگاه کند که وقتی کسی آن‌را انجام می‌دهد، شیطان بر او پیروز خواهد شد. شیطان گفت: آن‌گاه که انسان خودش را برتر ببیند و عملش را زیاد بداند و گناهش را در نظر خود کوچک جلوه دهد! و سپس شیطان سه توصیه به حضرت موسی(ع) نمود:

1. هیچ‌گاه با یک زن نامحرم تنها نباش؛ چراکه هیچ مرد و زن نامحرمی با هم تنها نمی‌شوند، مگر آن‌که خود من مستقیماً همراه آنان خواهم شد، نه آن‌که یارانم را (برای فریب آنها) بفرستم.

2. از عهد و پیمان‌بستن با خدا (در غیر موارد نیاز) بپرهیز؛ چراکه هیچ‌کسی با خدا عهد و پیمان نمی‌بندد، مگر آن‌که من تلاش می‌کنم تا مانع شوم تا به عهد و پیمانش وفادار بماند.

3. هرگاه تصمیم گرفتی صدقه دهی، آن‌را هرچه سریع‌تر انجام ده؛ زیرا اگر شخصی اراده کند که صدقه دهد، خودم – و نه یارانم – تلاش می‌کنم تا آن‌را عملی نسازد.[5]

نصیحت شیطان به حضرت یحیی(ع)

امام صادق(ع) فرمود: ابلیس در حالی‌که آویزه‌های فراوانی بر تن داشت، نزد حضرت یحیی(ع) رفت. یحیی(ع) از او پرسید که این آویزه‌ها چیست؟! او پاسخ داد: شهوت‌هایی که من با استفاده از آنها به آدمیان دسترسی پیدا می‌کنم!

یحیی(ع) پرسید: آیا با هیچ‌کدامشان سراغ من هم آمدی؟! شیطان گفت: یک ویژگی‌ تو را دوست دارم! و آن هم اینکه گاهی به اندازه سیر‌شدن غذا می‌خوری و همین موضوع، بدان می‌انجامد که هنگام  نماز و ذکر، احساس سنگینی می‌کنی!

یحیی(ع) فرمود: من با خدا عهد می‏بندم که دیگر سیر نخورم تا او را ملاقات کنم. ابلیس گفت: من هم با خدا عهد می‏کنم که به فرد باایمان دیگری اندرز ندهم تا بمیرم![6]

نصحیت شیطان به حضرت عیسی(ع)

امام باقر(ع) فرمود: ابلیس‏ با حضرت عیسی(ع) ملاقات کرد. عیسی(ع) از او پرسید: آیا تاکنون از حیله‏های خود ناامید شده‏ای؟ ابلیس گفت: آری، هنگامی که مادرت، حضرت مریم(س) به دنیا می‌آمد، مادر بزرگت گفت: پروردگارا! من دختر به دنیا آوردم و او و ذریه‌اش را از شر شیطان رجیم در پناه تو قرار می‏دهم.[7]

در پایان لازم به ذکر است که هرکدام از این روایات باید جداگانه از لحاظ سند و محتوا بررسی شود و در این پاسخ تنها به نقل آنها بسنده کردیم.

 


[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، امالی، ص 339، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.

[2]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 132، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.

[3]. همان، ص 50 – 51.

[4]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء(ع)، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 85، مشهد، مرکز پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1409ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 69، ص 195، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[5]. شیخ مفید، امالی، محقق، مصحح، استاد ولی، حسین، غفاری، علی اکبر، ص 156 – 157، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.

[6]. امالی، ص 339؛ برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، محاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین،‏ ج 2، ص 439-440، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.

[7]. آل‌عمران، 36؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‏، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم‏، ج 1، ص 171، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد