اگرچه قرآن کریم به تدریج و با توجه به نیازها و حوادث پیرامونی نازل شد،[1] و از طرفی، احساسات پیامبر(ص) نیز در جهت هدایت مردم به راه خیر و سرانجامی نیک بود، اما نباید گمان کرد هر آنچه پیامبر(ص) در دلش میخواست، بدون درنگ وحى نازل میشد و خواستههای آنحضرت را در قالب آیه و سورهای عرضه میکرد؛ زیرا آیات متعددی وجود دارد که در خلاف جهت احساسات پیامبر(ص) است؛ مانند:
- گروهى از منافقان نزد پیامبر(ص) آمدند و پس از بیان عذرهاى گوناگون و حتى سوگند خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در جنگ تبوک معذور دارد، و پیامبر به این عده اجازه داد، اما خداوند در قرآن، پیامبرش را مورد عتاب قرار داد[2]:
«عَفَا اللَّهُ عَنْک لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى یتَبَینَ لَک الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ»؛[3]
خداوند تو را ببخشد! چرا به آنها اجازه دادى؟! پیش از آنکه چهره راستگویان برایت روشن شوند و دروغگویان را نیز بشناسى؟!
- پیامبر اسلام(ص) آنچنان نسبت به مردم، دلسوز و در انجام رسالت خویش اصرار و پافشارى داشت که وقتی کفار و مشرکان در برابر ندای توحیدی مقاومت میکردند، از روی دلسوزی بسیار برای سرانجامشان ناراحت میشد؛ لذا خدای متعال به ایشان میگوید: شاید از اینکه آنها ایمان نمیآورند، میخواهی خودت را هلاک سازى؟!
«لَعَلَّک باخِعٌ نَفْسَک أَلاَّ یکونُوا مُؤْمِنینَ».[4]
- از آنجا که پیامبر(ص) گاه به جهت عشق به فراگیرى قرآن و حفظ آن براى مردم، به هنگام دریافت وحى عجله میکرد و مهلت نمیداد تا جبرئیل کاملا سخن خود را تمام کند،[5] در قرآن چنین به او تذکر داده میشود: «وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یقْضى إِلَیک وَحْیهُ»؛[6] و پیش از آنکه وحی به پایان رسد در خواندن قرآن شتاب مکن.
- «ما کانَ لِنَبِی أَنْ یکونَ لَهُ أَسْرى حَتَّى یثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یرِیدُ الْآخِرَةَ…»؛[7] هیچ پیامبری را شایسته نیست که اسیرانى داشته باشد تا در زمین کشتار بسیارى کند، شما عوارض دنیا را میخواهید ولى خداوند پاداش آخرت را (براى شما) میخواهد…
این آیه بر خلاف نظر اولیه پیامبر(ص) نازل شد.
- «لا یحِلُّ لَک النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَک حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکتْ یمینُک…»؛[8] پس از این، دیگر هیچ زنى بر تو حلال نیست و نباید که همسران دیگری را جانشین همسران موجود نمایی، اگرچه از زیبایى آنان شگفتزده شوی، مگر کنیزان.
و …
[1]. «نزول قرآن، مراتب و فلسفۀ تدریجی بودن آن»، 4595؛ «سال اتمام نزول قرآن»، 2995.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، ج 7، ص 428، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. توبه، 43.
[4]. شعراء، 3.
[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 51 – 52، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ ر. ک: «منع پیامبر(ص) از تکرار کلمات جبرئیل هنگام نزول قرآن»، 85870.
[6]. طه، 114.
[7]. انفال، 67.
[8]. احزاب، 52.