یکی از واژههای کلیدی قرآن کریم جهت پندآموزی و تفکر و اندیشه که جنبهی تربیتی و رشد و تکامل دارد، واژهی «عبرت» است.
عبرت در لغت
«عبرت»، از ریشهی «عبر» به معنای گذر و عبور کردن از حالی به حال دیگر است. و عبرت گرفتن حالتی است که بر اساس آن از شناخت مطالب مشهود و آشکار، میتوان به دریافت مطالب پنهان رسید.[1]
عبرت در قرآن
قرآن کریم در آیات متعددی پس از بیان برخی از نعمتها، تاریخ پیشینیان و … انسانها را فرا میخواند تا از این نعمتها و وقایع و حوادث درس بیاموزند. به عنوان نمونه قرآن، گردش روز و شب را مایهی عبرت و پندآموزی اعلام میدارد: «یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصار»؛[2] خداوند شب و روز را دگرگون میسازد در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت!
در جایی دیگر داستان حضرت یوسف و یعقوب(ع) و فرزندانش را مایهی عبرت بیان میکند: «لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ»؛[3] در سرگذشت آنان، عبرتی برای صاحبان اندیشه بود.[4]
تاریخ پیامبران و اقوام گذشته میتواند الهامبخش نظامهاى اجتماعى باشد و طبیعت تحوّلات تاریخى را براى ما روشن سازد. البته به شرط آنکه آدمى عقل خود را به کار اندازد و در آنها اندیشه کند.
قرآن کریم حتی آفرینش چارپایان را مایهی درسآموزی میداند، آنجا که میفرماید: «وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبینَ»؛[5] براى شما در چارپایان پندى است. از شیر خالصى که از شکمشان از میان سرگین و خون بیرون میآید، به شما میآشامانیم. شیرى که به کام نوشندگانش گوارا است.
یکی از مهمترین مواردی که میتواند پندآموز و مایهی عبرت باشد و در آیات و روایات نیز فراوان به آن پرداخته شده، حوادث و وقایع تاریخی و آثار به جا مانده از مردمان گذشته است؛ از همینرو است که قرآن در آیاتش انسانها را به سیر و سفر و دیدن آثار باقیمانده از پیشینیان دعوت میکند: «قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکین»؛[6] بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانى که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند.[7]
بدیهی است که توصیه به مسافرت و جهانگردی در قرآن کریم، تفکر و اندیشه، با هدف پندآموزی و درس گرفتن است.
اگر به نظاره نشستن و مطالعهی تاریخ و سرگذشت اقوام و ملل و مشاهدهی سرگذشت تمدنها و حکومتها، بدون نگاهی عبرتآموز باشد، نتیجهای جز اتلاف وقت و نبش قبر گذشتگان نخواهد داشت.
عبرت در روایات
در راستای توجه به سرنوشت پیشینیان و پندآموزی از آنچه بر آنها گذشته، امام علی(ع) میفرماید: «وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً! أَیْنَ الْعَمَالِقَةُ وَ أَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ؟! أَیْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ أَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ؟! أَیْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّس؟!…»؟؛[8] بیقین برای شما در نسلهای گذشته عبرتی است. کجا رفتند عمالقه و فرزندانشان؟! کجایند فرعونها و فرزندانشان؟! کجایند ساکنان شهرهای رس؟!
علی(ع) با اشاره به پندآموزی قرآن، میفرماید: «تَدَبَّرُوا آیَاتِ الْقُرْآنِ وَ اعْتَبِرُوا بِهِ فَإِنَّهُ أَبْلَغُ الْعِبَر»؛[9] در آیات قرآن اندیشه کنید و به وسیلهی آنها پند گیرید؛ چرا که آیات قرآن رساترین عبرتها است.
گفتنی است که عبرتآموزی منحصر به تاریخ پیشینیان و یا موارد خاص نیست؛ بلکه هر آنچه در نظام هستی وجود دارد، میتواند پندآموز و مایهی عبرت باشد: «إِنَّ فِی کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَ عِبْرَةً لِذَوِی اللُّبِّ وَ الِاعْتِبَار».[10]
در این باره امام رضا(ع) فرمود: «خداوند انسانهای مسخ شده را عبرت و پندی برای مردم قرار داد و دلیل بر اینکه کسانی هستند که در ظاهر آفرینش آنها دگرگونی ایجاد شده است، و در این مسخ شباهتی از انسان قرار داد تا فهمیده شود که اینها انسانهای مورد غضب خدا هستند».[11]
آثار و نتایج عبرت
از آثار و نتایج مثبت عبرت، جنبهی هدایتگری آن است؛ زیرا عبرتها همواره انسان را به رشد و کمال رسانده و به راه درست هدایت میکنند و مسیر صحیح زندگی را نشان میدهند: «الِاعْتِبَارُ یَقُودُ إِلَى الرُّشْد».[12]
عبرت گرفتن، انسان را به سوی راه صواب و درست میکشاند و ثمرهی این هدایتگری، دوری از خطا و اشتباه است: «الِاعْتِبَارُ یُثْمِرُ الْعِصْمَة»؛[13]میوهی عبرت گرفتن، نگاهداری انسان از خطاها است.
«رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَکَّرَ فَاعْتَبَرَ وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ …»؛[14] رحمت خداوند بر کسى که اندیشه کند و عبرت گیرد. عبرت گیرد و بینا شود.
البته متأسفانه باید اعتراف کرد که با وجود این همه تأکید بر عبرت و پندآموزی، و با این همه چیزهایی که میتوان آنها را وسیلهی عبرت قرار داد، اما انسانهایی که عبرت بگیرند و راه درست را انتخاب کنند بسیار اندکاند: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَار»؛[15] عبرتها چه بسیارند و پند گرفتنها چه اندک»!
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 54، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[4]. ر. ک:«امتهای پیشین مایهی عبرت آیندگان»، 119448.
[7]. ر. ک:«جهانگردی و مسافرت در اسلام »، 90862.
[8]. سید رضی، محمد بن حسین،نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 263، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[9]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 111، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش.
[10]. همان، ص 472.
[11]. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 1، ص 86، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
[12]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 472.
[13]. همان.
[14]. نهج البلاغة، ص 149.
[15]. همان، ص 528.