همانگونه که میدانید سورهها و آیات قرآن به مکی و مدنی تقسیم میشود؛ یعنی سورهها و آیاتی که در مکه نازل شده و سورهها و آیاتی که در مدینه بعد از هجرت نازل شده است. بدیهی است که لحن سورهها و آیات مکی با مدنی به سبب شرایط و موقعیتهای مختلف و متفاوت فرق میکند؛ چرا که در مکه پیامبر اسلام(ص) مأمور به دعوت مردم به اسلام بود و در این مدت اگر چه کفار و مشرکان جاهلی، مخالف دعوت رسول خدا بودند و به اذیت و آزار پیامبر و پیروانش میپرداختند، و حتی قصد کشتن پیامبر را داشتند، اما از اینکه اسلام هنوز به عنوان یک جمعیت و مجتمع مدنی شکل نیافته بود، به طور طبیعی جنگ و لشکرکشی هم علیه آنها صورت نگرفته بود. ولی با هجرت رسول خدا(ص) و پیروانش به مکه – در پی دعوت و استقبال مردم مدینه – در آنجا با توجه به طوایف بزرگی که وجود داشتند، مسلمانان جمعیتی را تشکیل داده بودند. و اینجا بود که مخالفان اسلام طی چند مرحله به آنان حمله کرده و شروع به جنگ نمودند؛ لذا آیات جنگجویانه در این مرحله برای جهادی در راستای دفاع از مردم مسلمان نازل شده است.
بنابر این، اگر شخصی ادعا کند که آیات مدنی آیاتی جنگطلبانه است، در پاسخ باید گفت:
- آیات صلح نازل شده در مکه، منسوخ نشده، و تبدیل به آیات جنگ نشده است.
- علاوه بر آن در مدینه نیز آیات صلح فراوانی نازل شده است. به عنوان نمونه بعد از آیه 60 سوره انفال، که دستور به آمادهسازی تجهیزات جنگی در حداکثر میزان ممکن میدهد، آیه 61 و آیه 62 همین سوره در ادامه اعلام میکند که در صورت وجود شرایط، صلح و سازش را نیز نباید دور از نظر داشت و به همین دلیل است که امام علی(ع) در دههی سوم بعد از وفات پیامبر اسلام(ص)، در عهدنامه خود خطاب به مالک اشتر، به او توصیه میکند که در رفتاری هوشمندانه، صلح پیشنهاد شده از طرف دشمن را رد نکند.[1]
بله هنگامی که کافران و مشرکان در برابر رأفت و مهربانی پیامبر اسلام(ص) سوء استفاده نموده و پس از اذیت و آزار مسلمانان به جنگ و نبرد با آنان برخاستهاند، بدیهی است که عقل حکم میکند باید در برابر ظلم و تجاوز ستمگران به دفاع برخاست و از حقوق مردم ستمدیده دفاع نمود. اگر در قرآن کریم آیاتی به چشم میخورد که از آنها بوی خشونت استشمام میشود، تماماً در راستای دفاع از مظلومان و ستمدیدگان در برابر ستمگران و متجاوزان به حقوق مردم است. ستمگرانی که از رأفت اسلامی سوء استفاده نمود و به تعهداتی که خود با مسلمانان بسته بودند نیز پایبند نماندهاند.[2]
[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 442، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «اسلام و خشونت»، 73329؛ «قدرت و تغییر شخصیت پیامبر»، 2953.