ابومورع فردی است که بیشتر منابع تاریخی، نام وی را در ارتباط با درگیری برخی افراد با ولید بن عقبة بن ابی معیط – برادر ناتنی عثمان بن عفان و امیر کوفه در دوره خلافتش – یاد میکنند.
گاهی از این شخص با نام ابومزرِّع نیز یاد شده است. براساس گزارشهای تاریخی، وی به همراه چند تن از جمله ابو زینب اسدی و جندب ازدی زمینهی عزل ولید از ولایت کوفه را فراهم ساختند. گفته شده است فرزند وی، یعنی مورع بن ابیمورع اسدی، به همراه چند تن دیگر به دلایلی توسط ولید و به فرمان عثمان کشته شده بودند. این امر موجب شد تا ابومورع و دیگر پدران کشتهشدگان در صدد انتقام و عزل ولید از امارت کوفه برآیند. آنها با طرح شکایت نزد خلیفهی سوم مبنی بر بادهگساری ولید خواستار اجرای حد بر وی و عزلش از امارت کوفه شدند. عثمان نیز با فراخواندن افرادی مانند ابومورع، گواهی آنان مبنی بر شراب نوشیدن ولید بن عقبه را شنیده و حد را بر وی اجرا کرده و او را از امارت کوفه عزل نمود.[1]
بیش از آنچه گفته شد، در منابع معتبر گزارش دیگری از این فرد نیافتیم.
به همین دلیل در خصوص طرفداری و یا عدم حمایت وی از حضرت علی(ع) در جنگهایش پاسخی قطعی نمیتوان ارائه نمود. با این وجود میتوان بر اساس شواهد و قرائن، عدم همراهی برخی کوفیان و از جمله این شخص با حضرت علی(ع) در جنگ جمل را به دلایلی مربوط دانست که مهمترین آنها وضعیت سیاسی – اجتماعی کوفه است. هرچند که مردم کوفه با روحیههاى مختلف و گوناگونى که داشتند، به هنگام ورود امام علی(ع) به عراق، مردانه به حمایت او برخاستند و زمینهی پیروزی امام در جنگ جمل بر نیروهاى عائشه و طلحه و زبیر را فراهم ساختند، با این وجود میان آنان افرادی؛ مانند ابوموسی اشعری به عنوان امیر کوفه و دیگر بزرگان کوفه که همچنان پایبند به بیعت با عثمان بودند و از تفکرات سیاسی متفاوتی بهره میبردند را میتوان مانعی جدی برای پیوستن برخی از کوفیان به سپاه حضرت علی(ع) در مصاف با اهل جمل قلمداد کرد. بنابر گزارشهای تاریخی حضرت علی(ع) در چند نوبت افرادی را به عنوان نماینده جهت یاری طلبیدن از مردم کوفه به آن شهر فرستاد. اما ابوموسی اشعری که طرف مشورت کوفیان بود، آنان را از همراهی با حضرت علی(ع) در فتنهی جمل بازداشت.[2]
نکته مهم دیگری که میتوان در این باره گفت؛ عدم درک صحیح اوضاع سیاسی جاری، یا به تعبیر دیگر، عدم بصیرت کافی امور توسط برخی از کوفیان است که همواره مورد نکوهش امام قرار گرفته و میتوان آنرا یکی از علل سستی و عدم همراهی با امام در مواقع حساس دانست.[3]
از اینرو نمیتوان انتظار داشت که تمام افرادی که به ناعدالتیهای دوران خلیفه سوم اعتراض داشتند، به یاری حکومت عدالتمحور امام علی(ع) برخیزند و میدانیم که حتی برپاکنندگان جنگ جمل(عایشه، طلحه و زبیر) خود از معترضان به شیوه حکومت عثمان بوده، اما بعد از کشتهشدن او خود را خونخواه او معرفی کردند!
[1]. طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، محقق، ابراهیم، محمد ابو الفضل، ج4، ص 272-277، بیروت، بینا، چاپ دوم، 1387ق؛ اصفهانی، ابوالفرج، کتاب الأغانی، ج5، ص 88-89، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1415ق؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، ابن شهر آشوب، ج2، ص 148، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ براقی، حسین، تاریخ الکوفة، ص 271-274، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، 1407ق.
[2]. تاریخ الطبری، ج4، ص 477، 482-483؛ دینوری، ابن قتیبة، الإمامة و السیاسة، محقق، شیرى، على، ج1، ص 85، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، 1410ق؛ تاریخ الکوفة، ص 247.
[3]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 141- 143، خ 97، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.