مولوی در مورد مرگ شعر زیبایی دارد که برخی از ابیات آن چنین است:
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید.
محتوای این شعر، ناظر به مرگی است که نه تنها دردآور نیست، بلکه بسیار شیرین است و اولیای الهی انتظار آنرا میکشند و در آغوش کشیدن آنرا نهایت آرزوی خویش میدانند.
این اشعار در حقیقت، برگرفته از آموزههای دینی و روایی ما است. و مشابه چنین محتوایی در بسیاری از روایات اهلبیت(ع) و ادعیه نیز وجود دارد که به تعدادی از آنها به عنوان نمونه اشاره میشود:
- «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّه…»؛[1] به خدا سوگند! فرزند ابوطالب علاقهاش به مرگ بیشتر از علاقهی کودک شیرخوار به پستان مادر است.
- «فَقَالَ لَهُ الْقَاسِمُ ابْنُ أَخِی الْحَسَنِ: یَا عَمِّ وَ أَنَا أُقْتَلُ؟! فَأَشْفَقَ عَلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: یَا ابْنَ أَخِی کَیْفَ الْمَوْتُ عِنْدَکَ؟! قَالَ: یَا عَمِّ أَحْلَى مِنَ الْعَسَل»؛[2] قاسم بن الحسن(ع) برادر زاده امام حسین(ع) در روز عاشورا به عمویش گفت: آیا من نیز از شهیدان خواهم بود؟! امام با شنیدن این سخن، دلش به حال او سوخت و فرمود: پسر برادرم! نسبت به مرگ چه احساسی داری؟! قاسم پاسخ داد: ]مرگ در نظرم[ شیرینتر از عسل است!
- امام علی(ع) در اوصاف پرهیزکاران میفرماید؛ آنان بهگونهای مشتاق مرگ و دیدار و ملاقات خدای متعال هستند که اگر تاریخ مرگىشان را خدا مشخص نفرموده بود، روح آنان حتى به اندازه بر هم زدن چشم، در بدنهایشان قرار نمیگرفت: «… وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْن»؛[3]
- «وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ خَیْرَ غَائِبٍ أَنْتَظِرُه…»؛[4] خدایا مرگ را بهترین غایبی برایم قرار ده که انتظارش را میکشم.
گفتنی است این اشعار مولوی معنای مشابهی با جملهی «موتوا قبل ان تموتوا» دارد که در کتابهای عرفانی آمده است و برخی آنرا سخنی از پیامبر اکرم(ص) میدانند.
عرفا در تفسیر این جمله میگویند؛ در نظر اهل معرفت مرگ دو نوع است: یکی مرگ طبیعی یا قهری که همان جدا شدن روح از جسم است، و دیگری مرگ اختیاری، یا مرگ معنوی؛ و آن عبارت از ترک شهوات است. عارفان میگویند جملهی «موتوا قبل ان تموتوا» اشاره به مرگ اختیاری، معنوی و ترک شهوات دارد؛ زیرا هرکس حقیقتاً خواهان خدا باشد، قلبش سرشار از محبت و عشق خدا خواهد شد و شهوات خود را میمیراند؛ چون شهوات مانع و بازدارندهی انسان از طاعت و قرب الهی است.[5]
لذا اشعار مولوی نیز میتواند اشاره به این معنا از مرگ باشد؛ یعنی مردن اجباری و طبیعی به سراغ شما خواهد آمد، پس شما به سراغ و استقبال آن بروید و برای آن مهیّا و مستعد گردید. و با مردن، روح و جان شما از اسارت زندان تن و خواستههای نفسانی رهایی مییابد و در عالم معنا و ملکوت به پرواز درخواهد آمد.
[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 52، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 204، بیروت، البلاغ، 1419ق.
[3]. نهج البلاغه، ص 303.
[4]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص 314، قم، دار الرضی، چاپ اول، بیتا.
[5]. ر. ک: «معنای جملهی موتوا قبل ان تموتوا»، 95274.