با توجه به حملات و انتقادهاى تندى که قرآن کریم در آیات فراوان از اهل کتاب(یهود و نصارا)، بویژه از دانشمندان آنها کرده،
در یکی از آیات اما میفرماید: «وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعینَ لِلَّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِسابِ»؛[1]و از اهل کتاب، کسانى هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گردیده، ایمان دارند. در برابر خدا خاضعاند و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمیفروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سریع الحساب است.
آنچه مسلم است، این است که انتقادها و تهدیدهای قرآن شامل تمام اهل کتاب نمیشود، بلکه بعضى از آنها حتی مورد تمجید و ستایش قرآن قرار گرفتند؛ چرا که در میان آنها کسانى بودند که هم در دین خود ایمان درست و محکمى داشتند، و هم پس از بعثت پیامبر اسلام(ص)پیامهای وی را شنیدند و به آنحضرت ایمان آوردند. آنان نزد پروردگارشان احترام ویژهاى دارند. این آیه بیانگر حال چنین افرادی است و به عبارتی اعلام میدارد که در میان اهل کتاب، کسانى هستند که به خدا ایمان آوردهاند؛ هم به قرآن ایمان دارند، و هم به تورات و هم به انجیل! در برابر خداوند، خشوع و خضوع دارند و آیات خدا را به بهاى اندک نمیفروشند. پاداش اینها نزد پروردگارشان محفوظ است.
این آیه در حقیقت نظر به افراد و گروههایى از اهل کتاب دارد که در عصر پیامبر اسلام(ص) به آن بزرگوار ایمان آوردند و مسلمان شدند.
در مورد مصداق این آیه و افرادی از اهل کتاب که چنین توفیقی پیدا کردند، مفسران میگویند:
شأن نزولش در مورد نجاشى بود که در حبشه ایمان آورد و خدمت پیامبر(ص) نرسیده از دنیا رفت و همان روز وفاتش در حبشه پیامبر(ص) در مدینه بر جنازه او نماز خواند.[2]
برخی گفتهاند: درباره 40 نفر از مردان نجرانى از بنى حرث بن کعب و 32 نفر از سرزمین حبشه و 8 نفر از رومیان آمده که مسیحى بودند و مسلمان شدند.
عدهای میگویند در مورد جمعى از یهود آمده است که مسلمان شدند که از جمله آنها عبد اللَّه سلام و یارانش بودند.
همچنین گفته شد، درباره همهی مؤمنان اهل کتاب است؛ زیرا آیه عام است.[3]
به هر حال این آیه عام است و شامل همه افرادى است که قبلاً یهودى یا نصرانى بودند و بعد مسلمان شدند و ایمان محکمى پیدا کردند.
اینها نقطهی مقابل بسیارى از اهل کتاب بودند که نه تنها به پیامبر اسلام(ص) ایمان نیاوردند، بلکه به کتابهاى دینى خود نیز ایمان درستى نداشتند و آنها را بازیچه هوسهاى خود قرار داده بودند. و به تعبیر قرآن، با آیات الهى معامله میکردند و آنها را به بهاى اندکى میفروختند. آنها براى حفظ موقعیت و ریاست خود، آیات تورات و انجیل را جابه جا میکردند و یا آن قسمت از آیات را که بیان کننده اوصاف پیامبر اسلام(ص) بود، کتمان مینمودند. آنان حتی به اصول و مبانى دین خود پایبند نبودند.[4]
بنابر این؛ چون در آیات قبل، از اهل کتاب مذمت شده، و کفر و عناد آنان بیان شده بود و اینگونه اعلام شده بود که آنها مورد عذاب و سخط الهى هستند؛ لذا در این آیه تنها به یک استثنا اشاره میشود که تمام اهل کتاب اینگونه نیستند، بلکه بعضى از آنها که اسلام آورده و به حق اعتراف نمودند، و اقرار کردند که در کتب انبیای گذشته، بشارت به وجود پیامبر اسلام(ص) و دین او داده شده است. و براى منافع ناچیز دنیا حقیقت را کتمان نکردند و با کمال خشوع متوجه دین حق شدند، اجر آنها ضایع نمیشود؛
لذا فرمود: «وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ»؛ یعنی بعضی از اهل کتاب، نه همهی آنها.[5]
خلاصه آنکه منظور این آیه آن است که بعضى از اهل کتاب در حسن ثواب با مؤمنان شریک هستند. و غرض از گفتن این معنا آن است که بگوید سعادت اخروى منحصر به یک طبقه و یا یک قشر خاص نیست، تا اهل کتاب به آن دسترسی نداشته باشند، هر چند که ایمان هم بیاورند، بلکه داشتن و نداشتن سعادت اخروی و حسن ثواب، دایر مدار ایمان به خدا و به رسولان او است، اگر آنها هم ایمان بیاورند جزو مؤمنان مىشوند و با آنها یکسانند.[6]
بنابر این، اهل کتابی که در آیه 199 سوره آل عمران بدانها اشاره شد، به قرینه «یؤمن بالله و ما أنزل إلیکم»، آن دسته از اهل کتابی هستند که به اسلام گرویدهاند؛ و به همین دلیل این آیه با آیهای که میفرماید: «هر کس که دینى به غیر از اسلام اختیار کند از او پذیرفته نخواهد شد…»،[7]منافات ندارد.
[1]. آل عمران، 199.
[2]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج 3، ص 93، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 916- 917، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 917.
[4]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج 2، ص 340، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.
[5]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 468، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[6]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 89، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. آل عمران، 85. «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ».