روایات متعددی بیانگر آن هستند که درک کامل جایگاه و نیز برخی سخنان ائمه(ع) بسیار دشوار بوده و هر کسی توانایی فهم عمق آنها را ندارد که از اینگونه روایات با تعابیری، مانند «صَعْبٌ مُسْتَصْعَب» یاد میشود.
در همین راستا، امام باقر(ع) فرمود: «حدیثی است که شیعیان آنرا تنها با زبان میجوند، ولی کنه آنرا نمیفهمند(به درک کاملی از آن نمیرسند) و این همان سخن علی بن ابیطالب(ع) است که فرمود: درک واقعیت وجودی ما سخت و بسیار دشوار است که تنها برای فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل و بندگان مؤمنی که خداوند ایمان قلبیشان را آزموده قابل درک است! بر اساس این سخن امام علی(ع) حتی فرشتگانی که مقرب نیستند و پیامبران که مرسل نیستند و برخی از مؤمنانی که قلب آنها امتحان نشده است، نمیتوانند به درک کاملی از ما برسند…»[1]
در ارتباط با سند این حدیث باید گفت:
- «یعقوب بن یزید» از اصحاب امام رضا و امام جواد(ع) و ثقه است.[2]
- «محمد بن ابیعمیر» از اصحاب اجماع[3] به شمار میرود.[4]
- «منصور»؛ این نام بین افراد متعددی مشترک است، اما با توجه به نقل این روایت در کتابهای دیگر مشخص میشود نام او «منصور بن یونس» است[5] که واقفی است.[6]
- «مخلد بن حمزه بن نصر» نامی از او در کتابهای رجالی برده نشده است.
- «ابوربیع شامی» که نام او «خلید(خلیل[7])(خالد[8]) بن اوفی» است و از اصحاب امام باقر(ع)[9] و یا از اصحاب امام صادق(ع) است.[10] در مورد ارزیابی او سخنی گفته نشده و به عبارتی مهمل است،[11] اما با توجه قرائنی میتوان گفت که او مورد اعتماد است؛ زیرا اولاً: نکوهشی در مورد او وارد نشده است.[12] ثانیاً: حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع است،[13] از او نقل میکند.[14] ثالثاً: شیخ صدوق، طریق خود را به او بیان کرده[15] و روایات بسیاری را از او نقل میکند و با توجه به اینکه ایشان در اول کتابش تصریح کرده که غیر از فرد ثقه، از افراد دیگر نقل نمیکند، میتوان گفت که روایت صدوق از او، نوعی مدح و امتیاز مثبتی برای او در نظر گرفته میشود.[16]
به هر حال از آنجا که برخی راویان در سلسله سند این حدیث، افرادی ناشناساند، نمیتوان آنرا از حیث سند، چندان قابل اعتماد دانست، اما با توجه به روایات فراوان دیگری که در این زمینه وجود دارد،[17] و برخی از آنها معتبرند،[18] بیشتر محتوای آن قابل پذیرش است.
به هر حال این روایت ناظر به دو نوع درک است. یکی درک حدیث و دیگری درک واقعیت وجودی ائمه(ع).
[1]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ص 26، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. علامه حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال، ص 186، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، 1411ق.
[3]. ر. ک: «توثیق خاص و توثیق عام راویان حدیث»، 29680.
[4]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 556، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[5]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 793 – 794، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق.
[6]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الابواب(رجال طوسی)، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 343، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق.
[7]. خلاصة الأقوال، ص 270.
[8]. الابواب(رجال طوسی)، ص 134.
[9]. همان، 495.
[10]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 153، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[11]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، ص 398، ص 398، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1342ش.
[12]. حر عاملی، محمد بن حسن، امل الآمل، ج 1، ص 82، بغداد، انتشارات مکتبة الأندلس، چاپ نجف اشرف، 1385ق.
[13]. «علی بن حاتم قزوینی و حسن بن محبوب در رجال کشی»، 29715.
[14]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 453، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[15]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 498، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[16]. امل الآمل، ج 1، ص 82.
[17]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 401 – 402، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.ج1، ص: 401 – 402.
[18]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 4، ص 312، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.