پاسخ اجمالی
کمال در فلسفه به دو معنا به کار میرود:
1. کمال اول؛ همان چیزی است که شیء بالفعل حاصل است؛ یعنی همان نوعیت و فعلیت یک چیز؛ به عبارت دیگر، کمال اول هر موجودى به فعلیت آن است و نحوه وجود هر موجودى، که شىء بدان شىء شود و صورت و حد طبیعى هر شىء کمال آن شىء است. چنانکه گویند: نفس نباتى که صورت نبات است کمال اول نبات است و یا نفس حیوانى کمال اول حیوان است و بالاخره آنچه مربوط به اصل و بناى وجودى اشیاء است، کمالات اولیه آنها است.
2. کمال ثانی؛ آنچه موجب تکمیل نوعیت شىء است. کمال ثانی اموریاند که از نظر رتبه بعد از کمال اولاند؛ یعنی از آثار و تبعات صور فعلیه نوعیه است. مثلاً کمال اول انسان همان نوعیت انسان است؛ که تحقق آن به تحقق حیوانیت و ناطقیت است، ولی قدرت بر خواندن و نوشتن از کمالات ثانی است.
نکتهای که باید در نظر داشت، این است که کمال از امور اضافى است؛ زیرا موجودات در هر مرتبهای از فعلیت باشند، نسبت به مرتبهی پایینتر که فاقد آن فعلیت است کاملترند و نسبت به مرتبهی بالاتر ناقصترند.[1]
1. کمال اول؛ همان چیزی است که شیء بالفعل حاصل است؛ یعنی همان نوعیت و فعلیت یک چیز؛ به عبارت دیگر، کمال اول هر موجودى به فعلیت آن است و نحوه وجود هر موجودى، که شىء بدان شىء شود و صورت و حد طبیعى هر شىء کمال آن شىء است. چنانکه گویند: نفس نباتى که صورت نبات است کمال اول نبات است و یا نفس حیوانى کمال اول حیوان است و بالاخره آنچه مربوط به اصل و بناى وجودى اشیاء است، کمالات اولیه آنها است.
2. کمال ثانی؛ آنچه موجب تکمیل نوعیت شىء است. کمال ثانی اموریاند که از نظر رتبه بعد از کمال اولاند؛ یعنی از آثار و تبعات صور فعلیه نوعیه است. مثلاً کمال اول انسان همان نوعیت انسان است؛ که تحقق آن به تحقق حیوانیت و ناطقیت است، ولی قدرت بر خواندن و نوشتن از کمالات ثانی است.
نکتهای که باید در نظر داشت، این است که کمال از امور اضافى است؛ زیرا موجودات در هر مرتبهای از فعلیت باشند، نسبت به مرتبهی پایینتر که فاقد آن فعلیت است کاملترند و نسبت به مرتبهی بالاتر ناقصترند.[1]
[1]. ر. ک: سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 1609- 1610، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش.