1. هیچ موجودی از جنس خداوند نخواهد شد؛ و انسان هم نه بخشی از خداوند است و نه تبدیل به نور خواهد شد؛ نهایت اینکه انسان در اثر تکامل، میتواند مظهر جلوههای کمالی و جلالی خداوند گردد، نه اینکه مثل خدا شود.[1]
2. همانگونه که خداوند هیچ حدی ندارد و بینهایت و بیپایان است؛[2] انسان نیز در قابلیت ترقی بینهایت است؛ یعنی نمیتوان گفت انسان فقط در یک حد معینی توان ترقی دارد.[3] به همین جهت انسان را بینهایت بالقوه میدانند چنانکه خداوند متعال بینهایت بالفعل است.
3. انسانها در آخرت یا در نعمتهای بهشت بهسر میبرند و یا در عذاب جهنم، یکی از عذابهای اهل جهنم تصور جاودانگی در آن است، چنانکه یکی از لذتهای اهل بهشت تصور جاودانگی در بهشت است.[4]
4. هر چند نظر محققان این است که انسان در عالم قیامت و با ورود به بهشت حرکت تکاملی او تمام میشود؛[5] و این به معنای محدود شدن در عالم آخرت است؛ اما باید توجه داشت این محدودیت فقط محدودیت عقلی است؛ اما از نظر عرفی در حقیقت بینهایت است؛ یعنی هرچه بخواهد برای او فراهم است و افرادی که در بهشت هستند[دست کم کسانی که در درجات اعلای بهشت جای دارند] هیچ احساس کمبود و نقص نمیکنند.[6]
بنابراین کسانی که در بهشت هستند نگران از آینده خود نیستند که ادامهی مسیر زندگی آنان در بهشت به کجا منتهی میشود؟ بلکه خود را دائماً در نعمت میبینند و یکی از لذتهای آنان این است که این نعمت فنا ناپذیر و ابدی و دائمی است و از این جهت قرآن از زبان آنان میفرماید: بالاترین اندیشه و سخن آنان این است که میگویند الحمدلله یعنی این همه نعمت و خوبی همه از سوی خداوند است و خداوند مالک همهی خوبیها و کمالات است.[7]
5. نکتهی پایانی اینکه انسان در این دنیا با وجود این همه مشکلات، زندگی و حیات را ملالآور ندانسته و مردن را بهتر از زندگی نمیداند؛ تصور ماندن همیشه در دنیا برای او نه تنها ملالآور نیست؛ بلکه موجب سرور و خوشحالی است؛ حال چگونه زندگی در نعمتهای بهشتی و تصور ابدیت در آن ملالآور باشد؟!
2. همانگونه که خداوند هیچ حدی ندارد و بینهایت و بیپایان است؛[2] انسان نیز در قابلیت ترقی بینهایت است؛ یعنی نمیتوان گفت انسان فقط در یک حد معینی توان ترقی دارد.[3] به همین جهت انسان را بینهایت بالقوه میدانند چنانکه خداوند متعال بینهایت بالفعل است.
3. انسانها در آخرت یا در نعمتهای بهشت بهسر میبرند و یا در عذاب جهنم، یکی از عذابهای اهل جهنم تصور جاودانگی در آن است، چنانکه یکی از لذتهای اهل بهشت تصور جاودانگی در بهشت است.[4]
4. هر چند نظر محققان این است که انسان در عالم قیامت و با ورود به بهشت حرکت تکاملی او تمام میشود؛[5] و این به معنای محدود شدن در عالم آخرت است؛ اما باید توجه داشت این محدودیت فقط محدودیت عقلی است؛ اما از نظر عرفی در حقیقت بینهایت است؛ یعنی هرچه بخواهد برای او فراهم است و افرادی که در بهشت هستند[دست کم کسانی که در درجات اعلای بهشت جای دارند] هیچ احساس کمبود و نقص نمیکنند.[6]
بنابراین کسانی که در بهشت هستند نگران از آینده خود نیستند که ادامهی مسیر زندگی آنان در بهشت به کجا منتهی میشود؟ بلکه خود را دائماً در نعمت میبینند و یکی از لذتهای آنان این است که این نعمت فنا ناپذیر و ابدی و دائمی است و از این جهت قرآن از زبان آنان میفرماید: بالاترین اندیشه و سخن آنان این است که میگویند الحمدلله یعنی این همه نعمت و خوبی همه از سوی خداوند است و خداوند مالک همهی خوبیها و کمالات است.[7]
5. نکتهی پایانی اینکه انسان در این دنیا با وجود این همه مشکلات، زندگی و حیات را ملالآور ندانسته و مردن را بهتر از زندگی نمیداند؛ تصور ماندن همیشه در دنیا برای او نه تنها ملالآور نیست؛ بلکه موجب سرور و خوشحالی است؛ حال چگونه زندگی در نعمتهای بهشتی و تصور ابدیت در آن ملالآور باشد؟!