بسیاری از آیات قرآن، برای خود شأن نزولی داشته که مربوط به یک واقعه(جنگ، اختلاف اجتماعی، توطئه و…) میشود. اما معارفی که در این آیات مطرح میشود، صرفاً اختصاص به آن واقعه ندارد، بلکه یک حکم کلی به شمار میرود. به عنوان مثال؛ در جریان جنگ بدر چنین میخوانیم: «شما آنها را نکشتید بلکه خدا آنان را کشت».[1] با اینکه این جمله مستقیماً اشاره به کشته شدن کفار قریش در جنگ بدر دارد، ولی این حکم، منحصر به این جنگ نشده بلکه از آن حکم دائمی و کلی به دست آمده که اشاره به توحید افعالی یا همان مسئله «امر بین الامرین» دارد.[2] این نوع استفاده از معارف قرآنی، در بین علما و دانشمندان اسلامی، امری شایع و مقبول است. بنابراین، اگر از آیه «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»[3] یک حکم کلی استخراج شود که خدا و پیامبر و مؤمنین(ائمه) شاهد بر اعمال مردم هستند، دور از انتظار نیست؛[4] زیرا هرچند که سیاق آیات انصراف به این دارد که این آیه مربوط به افرادی میشود که زکات پرداخت میکنند، اما به دلیل مطلق بودن این آیه، نمیتوان آن را مختص به افراد خاصی مثل زکات دهندگان دانست.[5]
ستار العیوب بودن خدا، به معنای صبور بودن خدا در مقابل گناهان بندگان و رسوا نکردن آنان در بین همنوعان است.[6] اما این مسئله منافات با این ندارد که برخی از مخلوقات خدا همچون فرشتگان و یا حتی زمین[7] و زمان،[8] شاهد بر اعمال بندگان باشند. چه برسد به پیامبران و امامان معصوم که انسانهای کامل و خلیفه خدا بر روی زمین هستند[9] و آگاه بودن از اعمال مردم، به عنوان یکی از شئون خلافت الهی، به آنان اعطا شده باشد. از این رو، آیات متعددی پیامبر اسلام(ص) را شاهد بر اعمال مردم دانسته است.[10]
ستار العیوب بودن خدا، به معنای صبور بودن خدا در مقابل گناهان بندگان و رسوا نکردن آنان در بین همنوعان است.[6] اما این مسئله منافات با این ندارد که برخی از مخلوقات خدا همچون فرشتگان و یا حتی زمین[7] و زمان،[8] شاهد بر اعمال بندگان باشند. چه برسد به پیامبران و امامان معصوم که انسانهای کامل و خلیفه خدا بر روی زمین هستند[9] و آگاه بودن از اعمال مردم، به عنوان یکی از شئون خلافت الهی، به آنان اعطا شده باشد. از این رو، آیات متعددی پیامبر اسلام(ص) را شاهد بر اعمال مردم دانسته است.[10]