ابتدا باید خاطرنشان کرد که در این آیات سخنی از توبیخ نبوده، بلکه این آیات از سر دلسوزی خطاب به پیامبر(ص) نازل شد.
به هر حال، آیه مورد بحث «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى»،[1] بر اساس ظاهر آیه بعد: «إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشى»،[2] در مورد تلاش بیوقفه پیامبر اسلام(ص) و مشقت و حسرتش در حوزه ابلاغ رسالت بوده است. و معنای آیه این است که ای پیامبر، ما قرآن را نازل نکردیم براى اینکه خود را به مشقت و تعب[3] اندازى و در راه تبلیغ و وادار کردن مردم به قبول آن، به ستوه آیى.[4] وظیفه تو فقط تبلیغ رسالت است؛ بر تو ارشاد است و بر آنها پذیرش؛ لذا رنج و زحمت آنحضرت جهت فرط تأسف بر کفر و عناد قریش و نپذیرفتن موعظهها بود.
گویی رسول خدا(ص) چنان در این مسئله حسرت میخورد که خداوند به وی فرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنین»؛[5] شاید میخواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى، به خاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند.
لذا این آیه به پیامبر میفرماید: ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا تو بدان اندازه اندوهناک شده و از ایمان نیاوردن مشرکان متأسف باشی که خود را به رنج و مشقت غیر قابل تحمل افکنی! بلکه مخاطب واقعی قرآن، تنها پند و اندرز دادن به افرادی است که خداترس بوده و زمینههای پیشرفت را در خود فراهم کردهاند: «إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشى»؛ یعنی تذکر و یادآوری برای کسی که در دل او خشیت و رقت باشد، تا به هشدارهای آن تأثیر پذیرد.
این از آنرو است که رسول خدا بر ایمان مردم حریص بوده و تمام تلاشش برای دیندار کردن آنان بود. قرآن کریم در این باره میفرماید: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُم»؛ [6] رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد.
البته در ذیل آیه «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى»، روایاتی نیز نقل شده است که آیه را ناظر به دشواریهای ناشی از تهجد و عبادات فردی پیامبر(ص) میداند:
پیامبر(ص) بر اثر مناجاتهای شبانه آن قدر سرپا ایستاد که پاهایش متورم گشت و خداوند به ایشان فرمود نباید آن قدر بر خود سخت بگیری که پاهایت متورم گردد.[7]
همچنین از امام علی(ع) نقل شده که رسول خدا(ص) ده سال همواره بر انگشتان پاى خود میایستاد و عبادت میکرد، آن قدر که پاهایش ورم نمود و چهرهاش زرد شد. و همه شب را بیدار میماند و نماز میخواند. خداى تعالى این آیات نازل کرد و او را مورد خطاب قرار داد که اى پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که در رنج و مشقت بیفتى.[8]
این اشتیاق به نماز و مناجات شبانه از آنرو بود که خداوند قبلاً به وی فرموده بود: «اى جامه به خود پیچیده؛ شب را جز کمى بپاخیز؛ نیمى از شب را، یا کمى از آن کم کن؛ یا بر نصف آن بیفزا؛ و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان؛ چرا که ما به زودى سخنى سنگین به تو القا خواهیم کرد»![9]
در هر صورت بنابر اینکه موضوع آیه در مورد رنج در عبادت رسول خدا(ص) باشد، نشان از حرمت و یا کراهت ادامه همان رفتار از سوی پیامبر(ص) نیست، بلکه نوعی ترحم در مورد حضرتشان است. و از آنجا که قرآن به زبان مردم نازل شده و در زبان عرف بسیاری از نهیها را میبینیم که به معنای حرمت و یا کراهت نیست، بلکه مثلاً نوعی دلسوزی است که تشخیص آنها با اندکی دقت در قرائن پیرامونی آسان خواهد بود. مانند آنکه فرزندی به صورت مرتب برای خدمت پدر و مادرش حاضر شده و در این راه دشواریهای زیادی را متحمل شود، حال اگر والدینش به او بگویند؛ فرزندم! لازم نیست این قدر خودت را برای ما به دردسر بیندازی! عرف چه برداشتی از آن خواهد کرد؟ آیا اگر آن فرزند بعد از شنیدن این توصیه باز هم خودش را به دردسر انداخت، موجب خشم مادرش قرار خواهد گرفت؟! قطعاً اینگونه نیست؛ لذا عین این مطلب، در همین آیه نیز صادق است. بنابر این، از آنجا که اعمال ناشایست از شأن پیامبران(ع) به دور است، این نهی، نهی ارشادی است، نه تحریمی.
به هر حال، آیه مورد بحث «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى»،[1] بر اساس ظاهر آیه بعد: «إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشى»،[2] در مورد تلاش بیوقفه پیامبر اسلام(ص) و مشقت و حسرتش در حوزه ابلاغ رسالت بوده است. و معنای آیه این است که ای پیامبر، ما قرآن را نازل نکردیم براى اینکه خود را به مشقت و تعب[3] اندازى و در راه تبلیغ و وادار کردن مردم به قبول آن، به ستوه آیى.[4] وظیفه تو فقط تبلیغ رسالت است؛ بر تو ارشاد است و بر آنها پذیرش؛ لذا رنج و زحمت آنحضرت جهت فرط تأسف بر کفر و عناد قریش و نپذیرفتن موعظهها بود.
گویی رسول خدا(ص) چنان در این مسئله حسرت میخورد که خداوند به وی فرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنین»؛[5] شاید میخواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى، به خاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند.
لذا این آیه به پیامبر میفرماید: ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا تو بدان اندازه اندوهناک شده و از ایمان نیاوردن مشرکان متأسف باشی که خود را به رنج و مشقت غیر قابل تحمل افکنی! بلکه مخاطب واقعی قرآن، تنها پند و اندرز دادن به افرادی است که خداترس بوده و زمینههای پیشرفت را در خود فراهم کردهاند: «إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشى»؛ یعنی تذکر و یادآوری برای کسی که در دل او خشیت و رقت باشد، تا به هشدارهای آن تأثیر پذیرد.
این از آنرو است که رسول خدا بر ایمان مردم حریص بوده و تمام تلاشش برای دیندار کردن آنان بود. قرآن کریم در این باره میفرماید: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُم»؛ [6] رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد.
البته در ذیل آیه «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى»، روایاتی نیز نقل شده است که آیه را ناظر به دشواریهای ناشی از تهجد و عبادات فردی پیامبر(ص) میداند:
پیامبر(ص) بر اثر مناجاتهای شبانه آن قدر سرپا ایستاد که پاهایش متورم گشت و خداوند به ایشان فرمود نباید آن قدر بر خود سخت بگیری که پاهایت متورم گردد.[7]
همچنین از امام علی(ع) نقل شده که رسول خدا(ص) ده سال همواره بر انگشتان پاى خود میایستاد و عبادت میکرد، آن قدر که پاهایش ورم نمود و چهرهاش زرد شد. و همه شب را بیدار میماند و نماز میخواند. خداى تعالى این آیات نازل کرد و او را مورد خطاب قرار داد که اى پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که در رنج و مشقت بیفتى.[8]
این اشتیاق به نماز و مناجات شبانه از آنرو بود که خداوند قبلاً به وی فرموده بود: «اى جامه به خود پیچیده؛ شب را جز کمى بپاخیز؛ نیمى از شب را، یا کمى از آن کم کن؛ یا بر نصف آن بیفزا؛ و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان؛ چرا که ما به زودى سخنى سنگین به تو القا خواهیم کرد»![9]
در هر صورت بنابر اینکه موضوع آیه در مورد رنج در عبادت رسول خدا(ص) باشد، نشان از حرمت و یا کراهت ادامه همان رفتار از سوی پیامبر(ص) نیست، بلکه نوعی ترحم در مورد حضرتشان است. و از آنجا که قرآن به زبان مردم نازل شده و در زبان عرف بسیاری از نهیها را میبینیم که به معنای حرمت و یا کراهت نیست، بلکه مثلاً نوعی دلسوزی است که تشخیص آنها با اندکی دقت در قرائن پیرامونی آسان خواهد بود. مانند آنکه فرزندی به صورت مرتب برای خدمت پدر و مادرش حاضر شده و در این راه دشواریهای زیادی را متحمل شود، حال اگر والدینش به او بگویند؛ فرزندم! لازم نیست این قدر خودت را برای ما به دردسر بیندازی! عرف چه برداشتی از آن خواهد کرد؟ آیا اگر آن فرزند بعد از شنیدن این توصیه باز هم خودش را به دردسر انداخت، موجب خشم مادرش قرار خواهد گرفت؟! قطعاً اینگونه نیست؛ لذا عین این مطلب، در همین آیه نیز صادق است. بنابر این، از آنجا که اعمال ناشایست از شأن پیامبران(ع) به دور است، این نهی، نهی ارشادی است، نه تحریمی.