قرآن کریم در داستان وضع حمل حضرت مریم(س) میفرماید: «فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا»؛[1] ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که غمگین مباش! پروردگارت زیر پاى تو چشمه آبى (گوارا) قرار داده است.
این آیه داستان بعد از ولادت حضرت عیسى(ع) را بیان میکند. پس از آنکه جبرئیل بر مریم نمایان شد و به او مژده تولّد پسر بچهاى را به امر خدا داد، و مریم حامله شد. مریم از ترس تهمتهاى مردم به مکان دوردستى رفت و از همه کنارهگیرى کرد و در همان حال درد زایمان گرفت و سبب شد که او به تنه درخت خرمایى پناه برد. از ظاهر آیات بر میآید که به احتمال قوی، مریم با فاصله کوتاهی که از ملاقاتش با جبرئیل گذشته بود زایمان کرد، و چنین نبود که طبق معمول همه زنها، نه ماه از حاملگى او بگذرد. این یک تولّد استثنایى و بر خلاف معمول خلقت بود.[2] وقتى عیسى زاده شد، مریم از ترس حرفهاى مردم بسیار ناراحت شد و گفت:
اى کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم! او به مردم حق میداد که با دیدن نوزاد در بغلش، او را به زنا متهم کنند. چه کسى حرفهاى او را باور میکرد؟ مگر میشود دختر باکرهاى بدون تماس با یک مرد حامله شود و بچهاى به دنیا بیاورد؟ معلوم میشود که آرزوى مرگ به هنگام روى آوردن مشکلات بزرگ، کارى روا است و خلاف تقوا و تسلیم نیست.[3]
به هر حال، مریم پس از تولد نوزاد بسیار اندوهگین و مضطرب شد و نمیدانست چکار کند. در این لحظه، الطاف الهى شامل حالش گردید و از زیر پایش به وى ندا رسید که اى مریم محزون مباش که پروردگار تو از زیر پایت آب خوشگوارى جریان داده است.
مفسران قرآن کریم در این موضوع که چه کسى مریم را صدا زد، اختلاف نظر دارند. این اختلاف شاید ریشه در قرائت «من» در « مِنْ تَحْتِها» داشته باشد. بیشتر قاریان «میم» در «من تحتها» را به فتحه قرائت کردند؛ برخی نیز مانند نافع، حمزه، کسائی و حفص آنرا به کسر میم قرائت نمودند. بر اساس این اختلاف قرائت برخی میگویند اگر «مَن» به فتح خوانده شود، ندا دهنده حضرت عیسی خواهد بود، اما اگر «مِن» به کسر خوانده شود، این جبرئیل بوده که این مژدهها را به مریم داده است.[4] به هر حال این مسئله اختلافی است.
1. قول مشهور آن است که ندادهنده خود نوزاد، یعنی حضرت عیسی(ع) بود؛ زیرا اولاً: با سیاق سخن قرآن مناسبتر است. ظاهر سیاق میرساند که ضمیر فاعل در جمله «ناداها» به عیسى(ع) برگردد، نه به جبرئیل. و این ظهور، قید «مِنْ تَحْتِها» را تأیید میکند؛ زیرا با حال مولود نسبت به مادرش در حین وضع حمل مناسبتر است، تا حال جبرئیل و مریم. ثانیاً: برگشت ضمیر در جمله قبل و بعد به عیسى، مؤید دیگرى است، بر اینکه ضمیر مورد بحث هم به آنحضرت برگردد.[5]
2. برخی میگویند کسی که حضرت مریم را صدا زد جبرییل بود؛ به دلیل آنکه اولاً: مریم بالاى تپهاى ایستاده بود و جبرییل در پایین تپه، و او مریم را از پایین تپه صدا زد. ثانیاً: حضرت عیسی تا زمانی که با مردم مواجه نشده بود لب به سخن نگشوده بود.[6]
این آیه داستان بعد از ولادت حضرت عیسى(ع) را بیان میکند. پس از آنکه جبرئیل بر مریم نمایان شد و به او مژده تولّد پسر بچهاى را به امر خدا داد، و مریم حامله شد. مریم از ترس تهمتهاى مردم به مکان دوردستى رفت و از همه کنارهگیرى کرد و در همان حال درد زایمان گرفت و سبب شد که او به تنه درخت خرمایى پناه برد. از ظاهر آیات بر میآید که به احتمال قوی، مریم با فاصله کوتاهی که از ملاقاتش با جبرئیل گذشته بود زایمان کرد، و چنین نبود که طبق معمول همه زنها، نه ماه از حاملگى او بگذرد. این یک تولّد استثنایى و بر خلاف معمول خلقت بود.[2] وقتى عیسى زاده شد، مریم از ترس حرفهاى مردم بسیار ناراحت شد و گفت:
اى کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم! او به مردم حق میداد که با دیدن نوزاد در بغلش، او را به زنا متهم کنند. چه کسى حرفهاى او را باور میکرد؟ مگر میشود دختر باکرهاى بدون تماس با یک مرد حامله شود و بچهاى به دنیا بیاورد؟ معلوم میشود که آرزوى مرگ به هنگام روى آوردن مشکلات بزرگ، کارى روا است و خلاف تقوا و تسلیم نیست.[3]
به هر حال، مریم پس از تولد نوزاد بسیار اندوهگین و مضطرب شد و نمیدانست چکار کند. در این لحظه، الطاف الهى شامل حالش گردید و از زیر پایش به وى ندا رسید که اى مریم محزون مباش که پروردگار تو از زیر پایت آب خوشگوارى جریان داده است.
مفسران قرآن کریم در این موضوع که چه کسى مریم را صدا زد، اختلاف نظر دارند. این اختلاف شاید ریشه در قرائت «من» در « مِنْ تَحْتِها» داشته باشد. بیشتر قاریان «میم» در «من تحتها» را به فتحه قرائت کردند؛ برخی نیز مانند نافع، حمزه، کسائی و حفص آنرا به کسر میم قرائت نمودند. بر اساس این اختلاف قرائت برخی میگویند اگر «مَن» به فتح خوانده شود، ندا دهنده حضرت عیسی خواهد بود، اما اگر «مِن» به کسر خوانده شود، این جبرئیل بوده که این مژدهها را به مریم داده است.[4] به هر حال این مسئله اختلافی است.
1. قول مشهور آن است که ندادهنده خود نوزاد، یعنی حضرت عیسی(ع) بود؛ زیرا اولاً: با سیاق سخن قرآن مناسبتر است. ظاهر سیاق میرساند که ضمیر فاعل در جمله «ناداها» به عیسى(ع) برگردد، نه به جبرئیل. و این ظهور، قید «مِنْ تَحْتِها» را تأیید میکند؛ زیرا با حال مولود نسبت به مادرش در حین وضع حمل مناسبتر است، تا حال جبرئیل و مریم. ثانیاً: برگشت ضمیر در جمله قبل و بعد به عیسى، مؤید دیگرى است، بر اینکه ضمیر مورد بحث هم به آنحضرت برگردد.[5]
2. برخی میگویند کسی که حضرت مریم را صدا زد جبرییل بود؛ به دلیل آنکه اولاً: مریم بالاى تپهاى ایستاده بود و جبرییل در پایین تپه، و او مریم را از پایین تپه صدا زد. ثانیاً: حضرت عیسی تا زمانی که با مردم مواجه نشده بود لب به سخن نگشوده بود.[6]