در ارتباط با مطلبی که در پرسش مطرح شده باید گفت:
1. در تمام علوم و معارف، مراتب و مراحل وجود دارد و بین مراتب تفاوت وجود دارد.
2. سطح اطلاعات و آگاهی افراد و ظرفیت انسانها در زمینههای علوم و معارف یکسان نیست.
3. عدم رعایت ترتیب در آموزش و قواعد تعلیم و تربیت مشکلاتی را به وجود میآورد که بسا اثر معکوس میگذارد. این مطالب را در قالب این مثال میتوان بیان کرد: اگر آموزگاری به دانش آموزان ابتدایی، معادلات مشکل ریاضی که در حد سطوح عالی دانشگاهی است، تعلیم و آموزش دهد، اینکار بسا باعث تنفر دانش آموزان از آن رشته گردد و موجب روگردانی آنان از این دانش شود.
در مورد معارف دینی نیز اینگونه است که معارف دینی و شناخت خداوند دارای مراتب است؛ یک مرتبه از شناخت خداوند در همین حد است که شخص بداند انسان و تمام موجودات جهان دارای خالقی هستند که مدبِّر و اداره کننده نظم جهان بیرونی و نظم درونی وجود انسان است. مرتبه بالاتر این است که بداند موجودات این جهان هیچ نیرویی از ناحیه خود ندارند و همه قدرتها و نیروها از آن خداوند است. ادراک این مرحله از شناخت خداوند شاید برای برخی مشکل باشد؛ زیرا ممکن است افرادی خالق، مدبّر و قادر بودن خداوند را به راحت بپذیرند؛ اما پذیرش اینکه موجودی غیر خداوند هیچ نیروی از ناحیه خودش ندارد و مستقل نیست برای آنها مشکل است. و همین طور بالاتر از این نیز تصور دارد.
با توجه به این مقدمات میتوان گفت: بیان مرتبه بالای توحید برای کسی که سطح فکری و ایمان او در مرحله پایین است، بسا موجب از دست دادن ایمان او میشود؛ زیرا فکر میکند توحید فقط در مرتبه بالا است و مرتبه پایین حقیقت توحید نیست؛ او نیز مرتبه بالا را نمیفهمد؛ بنابراین توحید را نفهیده است و در نتیجه دچار ارتداد گردد.
چنانکه حکیم سعدی شیرازی نیز در برخی اشعار خود به تفاوت معارف و تفاوت انسانها اشاره میکند و میگوید:
1. در تمام علوم و معارف، مراتب و مراحل وجود دارد و بین مراتب تفاوت وجود دارد.
2. سطح اطلاعات و آگاهی افراد و ظرفیت انسانها در زمینههای علوم و معارف یکسان نیست.
3. عدم رعایت ترتیب در آموزش و قواعد تعلیم و تربیت مشکلاتی را به وجود میآورد که بسا اثر معکوس میگذارد. این مطالب را در قالب این مثال میتوان بیان کرد: اگر آموزگاری به دانش آموزان ابتدایی، معادلات مشکل ریاضی که در حد سطوح عالی دانشگاهی است، تعلیم و آموزش دهد، اینکار بسا باعث تنفر دانش آموزان از آن رشته گردد و موجب روگردانی آنان از این دانش شود.
در مورد معارف دینی نیز اینگونه است که معارف دینی و شناخت خداوند دارای مراتب است؛ یک مرتبه از شناخت خداوند در همین حد است که شخص بداند انسان و تمام موجودات جهان دارای خالقی هستند که مدبِّر و اداره کننده نظم جهان بیرونی و نظم درونی وجود انسان است. مرتبه بالاتر این است که بداند موجودات این جهان هیچ نیرویی از ناحیه خود ندارند و همه قدرتها و نیروها از آن خداوند است. ادراک این مرحله از شناخت خداوند شاید برای برخی مشکل باشد؛ زیرا ممکن است افرادی خالق، مدبّر و قادر بودن خداوند را به راحت بپذیرند؛ اما پذیرش اینکه موجودی غیر خداوند هیچ نیروی از ناحیه خودش ندارد و مستقل نیست برای آنها مشکل است. و همین طور بالاتر از این نیز تصور دارد.
با توجه به این مقدمات میتوان گفت: بیان مرتبه بالای توحید برای کسی که سطح فکری و ایمان او در مرحله پایین است، بسا موجب از دست دادن ایمان او میشود؛ زیرا فکر میکند توحید فقط در مرتبه بالا است و مرتبه پایین حقیقت توحید نیست؛ او نیز مرتبه بالا را نمیفهمد؛ بنابراین توحید را نفهیده است و در نتیجه دچار ارتداد گردد.
چنانکه حکیم سعدی شیرازی نیز در برخی اشعار خود به تفاوت معارف و تفاوت انسانها اشاره میکند و میگوید: