در کتاب رجال کَشّی روایات متعددی درباره زُراره آمده است. برخی از این روایات مربوط به اعتقاد خاص وی در مسئله «جَبر» است که این اعتقاد مردود شمرده شده است. توضیح آنکه:
زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، زمان آغاز و گسترش مباحث کلامی بود. این مباحث بر خلاف مباحث فقهی که راحتتر قابل فهم بود؛ پیچیدگیهای خاص خودش را داشت. گاهی برداشتهای نادرست از کلام ائمه(ع) یا کافی نبودن اطلاعات اصحاب آن حضرات برای نتیجه گرفتن از یک بحث و موضوع کلامی؛ باعث به خطا رفتن آنان میشد. البته آنان در مقابل ائمه(ع) هیچ تعصب و لجاجتی نداشتند و در صورتی که به طور صریح از جانب امامان؛ اشتباهشان معلوم و مشخص میشد میپذیرفتند ولی تا قبل از آن امکان داشت با دیگر اصحاب ائمه اطهار بر سر نظریه خود بحث کرده و نسبت به صحت آن اصرار به خرج دهند.
زراره بن اعین که از شخصیتهای بزرگ حدیثی و اصحاب گرانقدر چند امام معصوم(ع) است نیز از این قاعده مستثنا نبود. ایشان بسیار مورد علاقه امام صادق(ع) بود.[1] اما در برخی از روایات موجود در کتب رجال، مباحثی در باب جبر و اختیار[2] به او نسبت داده شده که مورد نقض امام صادق(ع) و امامان بعدی قرار گرفت که به چند نمونه مختصراً اشاره میکنیم:
1. یکی از اصحاب امام صادق(ع) میگوید: از آنحضرت درباره استطاعت (به معنای توانایی و قدرت مکلف و اختیار داشتن او است که احیاناً به معنای تفویض در مقابل جبر میآید) پرسیدم و گفتم که زراره در اینباره چه میگوید، آنحضرت فرمود: «خدا لعنت کند زراره را…».[3]
2. عبدالرحیم قصیر میگوید: امام صادق(ع) به من فرمود: «پیش زراره و برید برو و بگو: این چه بدعتی است که درست کردید؟ آیا نمیدانید که پیامبر فرمود: هر بدعتی ضلالت است؟».[4]
توضیح و توجیهی که در باب این روایات میتوان داد در دو محور خلاصه میشود:
اول آنکه؛ بگوییم بالأخره همه اینها نشان دهنده این است که زراره در موضوع پیچیده جبر و اختیار حداقل برای مدت زمانی؛ به اشتباه رفته و به خاطر اهمیت این موضوع، امامان معاصر او به شدت با تفکر او برخورد کردهاند، اگر چه در نهایت وی عاقبت بخیر شد.[5]
توضیح و توجیه دوم آن است که؛ امام صادق(ع) از فرصت مباحث کلامی برای کوبیدن و تخطئه زراره استفاده کردند تا بدینوسیله جان او را از گزند دشمنان و کینهها و حسادتهای آنان حفظ کنند.[6] در رجال نجاشی روایتی است که بر این نظر و بخصوص موضوع جبر و اختیار صحه میگذارد. حمزه بن حمران بن اعین میگوید: نزد امام صادق(ع) رفتم و عرض کردم: شنیدهام شما عموی مرا لعن کردهاید! امام(ع) انکار فرمود (چه بسا منظور از انکار آنحضرت انکار واقعیت لعن و نفرین ایشان برای زراره بوده است). سپس به ایشان عرض کردم اجازه بدهید اعتقاد زراره را در اینباره بگویم؟ ایشان فرمود: «بگو». گفتم: او میگوید: خداوند بندگانش را بیشتر از آنچه توانایی و قدرت دارند، مکلف نساخته است. و آنان انجام نمیدهند مگر آنچه تحت قدرت و اراده اوست. امام(ع) به خدا قسم آنچه از او نقل کردی حق است.[7]
در هر صورت آنچه متفق القول بین علماء امامیه و عالمان رجالی است وثاقت و جلالت شأن زراره است.[8]
زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، زمان آغاز و گسترش مباحث کلامی بود. این مباحث بر خلاف مباحث فقهی که راحتتر قابل فهم بود؛ پیچیدگیهای خاص خودش را داشت. گاهی برداشتهای نادرست از کلام ائمه(ع) یا کافی نبودن اطلاعات اصحاب آن حضرات برای نتیجه گرفتن از یک بحث و موضوع کلامی؛ باعث به خطا رفتن آنان میشد. البته آنان در مقابل ائمه(ع) هیچ تعصب و لجاجتی نداشتند و در صورتی که به طور صریح از جانب امامان؛ اشتباهشان معلوم و مشخص میشد میپذیرفتند ولی تا قبل از آن امکان داشت با دیگر اصحاب ائمه اطهار بر سر نظریه خود بحث کرده و نسبت به صحت آن اصرار به خرج دهند.
زراره بن اعین که از شخصیتهای بزرگ حدیثی و اصحاب گرانقدر چند امام معصوم(ع) است نیز از این قاعده مستثنا نبود. ایشان بسیار مورد علاقه امام صادق(ع) بود.[1] اما در برخی از روایات موجود در کتب رجال، مباحثی در باب جبر و اختیار[2] به او نسبت داده شده که مورد نقض امام صادق(ع) و امامان بعدی قرار گرفت که به چند نمونه مختصراً اشاره میکنیم:
1. یکی از اصحاب امام صادق(ع) میگوید: از آنحضرت درباره استطاعت (به معنای توانایی و قدرت مکلف و اختیار داشتن او است که احیاناً به معنای تفویض در مقابل جبر میآید) پرسیدم و گفتم که زراره در اینباره چه میگوید، آنحضرت فرمود: «خدا لعنت کند زراره را…».[3]
2. عبدالرحیم قصیر میگوید: امام صادق(ع) به من فرمود: «پیش زراره و برید برو و بگو: این چه بدعتی است که درست کردید؟ آیا نمیدانید که پیامبر فرمود: هر بدعتی ضلالت است؟».[4]
توضیح و توجیهی که در باب این روایات میتوان داد در دو محور خلاصه میشود:
اول آنکه؛ بگوییم بالأخره همه اینها نشان دهنده این است که زراره در موضوع پیچیده جبر و اختیار حداقل برای مدت زمانی؛ به اشتباه رفته و به خاطر اهمیت این موضوع، امامان معاصر او به شدت با تفکر او برخورد کردهاند، اگر چه در نهایت وی عاقبت بخیر شد.[5]
توضیح و توجیه دوم آن است که؛ امام صادق(ع) از فرصت مباحث کلامی برای کوبیدن و تخطئه زراره استفاده کردند تا بدینوسیله جان او را از گزند دشمنان و کینهها و حسادتهای آنان حفظ کنند.[6] در رجال نجاشی روایتی است که بر این نظر و بخصوص موضوع جبر و اختیار صحه میگذارد. حمزه بن حمران بن اعین میگوید: نزد امام صادق(ع) رفتم و عرض کردم: شنیدهام شما عموی مرا لعن کردهاید! امام(ع) انکار فرمود (چه بسا منظور از انکار آنحضرت انکار واقعیت لعن و نفرین ایشان برای زراره بوده است). سپس به ایشان عرض کردم اجازه بدهید اعتقاد زراره را در اینباره بگویم؟ ایشان فرمود: «بگو». گفتم: او میگوید: خداوند بندگانش را بیشتر از آنچه توانایی و قدرت دارند، مکلف نساخته است. و آنان انجام نمیدهند مگر آنچه تحت قدرت و اراده اوست. امام(ع) به خدا قسم آنچه از او نقل کردی حق است.[7]
در هر صورت آنچه متفق القول بین علماء امامیه و عالمان رجالی است وثاقت و جلالت شأن زراره است.[8]