کلمه «عمر» در لغت به معنای زندگی، مدت زندگی، بقاء و امتداد زمان آمده است.[1] در آیات و روایات این کلمه به همین معنا به کار رفته است.
قرآن کریم مراحل عمر و زندگی انسان از آغاز تا پایان را به هفت مرحله تقسیم کرده که عبارتاند از: 1. خاک، 2. نطفه، 3. علقه(خون بسته)، 4. مضغه(گوشت جویده شده)، 5. طفولیت، 6. بلوغ، 7. پیرى.
«اى مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [چیزى شبیه گوشت جویده شده]، که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل تا براى شما روشن سازیم(که بر هر چیز قادریم)! و جنینهایى را که بخواهیم تا مدّت معیّنى در رحم (مادران) قرار میدهیم (و آنچه را بخواهیم ساقط میکنیم) بعد شما را به صورت طفل بیرون میآوریم. سپس هدف این است که به حدّ رشد و بلوغ خویش برسید. در این میان بعضى از شما میمیرند و بعضى آن قدر عمر میکنند که به بدترین مرحله زندگى (و پیرى) میرسند، آنچنان که بعد از علم و آگاهى، چیزى نمیدانند».[2]
در مورد حقیقت عمر باید گفت حقیقت عمر همان اجل، فرصت و مقدار زمانی است که خداوند به موجودات، بویژه به انسانها در این دنیا عطا کرده است. به عبارت دیگر، مقدار توقف انسان در دنیا که در علم الهی مقدر شده را عمر مینامند. اما در مورد علت طولانی یا کوتاه بودن عمر باید توجه داشت، اگر مقصود این است که چرا خداوند برای هرکس مقدار معینی از عمر را مقدر کرده و چرا برای برخی عمر طولانیتر مقدر کرده و برای برخی دیگر عمر کوتاهتر؟ پاسخ آن است که شناخت علت دقیق این امور فراتر از علوم بشری است. البته این مقدار مسلم است که رعایت بعضی از مسائل بهداشتی و طبیعی و نیز عوامل معنوی و غیر طبیعی در کوتاه یا بلند شدن عمر انسان اثر دارد؛ بر همین اساس و با توجه آیات قرآن اندیشمندان اسلامی بر این باورند که موجودات، بویژه انسانها دارای دو اجل هستند: یکی؛ اجل مسمی و دیگری اجل معلق.[3]
قرآن کریم مراحل عمر و زندگی انسان از آغاز تا پایان را به هفت مرحله تقسیم کرده که عبارتاند از: 1. خاک، 2. نطفه، 3. علقه(خون بسته)، 4. مضغه(گوشت جویده شده)، 5. طفولیت، 6. بلوغ، 7. پیرى.
«اى مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [چیزى شبیه گوشت جویده شده]، که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل تا براى شما روشن سازیم(که بر هر چیز قادریم)! و جنینهایى را که بخواهیم تا مدّت معیّنى در رحم (مادران) قرار میدهیم (و آنچه را بخواهیم ساقط میکنیم) بعد شما را به صورت طفل بیرون میآوریم. سپس هدف این است که به حدّ رشد و بلوغ خویش برسید. در این میان بعضى از شما میمیرند و بعضى آن قدر عمر میکنند که به بدترین مرحله زندگى (و پیرى) میرسند، آنچنان که بعد از علم و آگاهى، چیزى نمیدانند».[2]
در مورد حقیقت عمر باید گفت حقیقت عمر همان اجل، فرصت و مقدار زمانی است که خداوند به موجودات، بویژه به انسانها در این دنیا عطا کرده است. به عبارت دیگر، مقدار توقف انسان در دنیا که در علم الهی مقدر شده را عمر مینامند. اما در مورد علت طولانی یا کوتاه بودن عمر باید توجه داشت، اگر مقصود این است که چرا خداوند برای هرکس مقدار معینی از عمر را مقدر کرده و چرا برای برخی عمر طولانیتر مقدر کرده و برای برخی دیگر عمر کوتاهتر؟ پاسخ آن است که شناخت علت دقیق این امور فراتر از علوم بشری است. البته این مقدار مسلم است که رعایت بعضی از مسائل بهداشتی و طبیعی و نیز عوامل معنوی و غیر طبیعی در کوتاه یا بلند شدن عمر انسان اثر دارد؛ بر همین اساس و با توجه آیات قرآن اندیشمندان اسلامی بر این باورند که موجودات، بویژه انسانها دارای دو اجل هستند: یکی؛ اجل مسمی و دیگری اجل معلق.[3]