طلسمات

خانه » همه » مذهبی » سامری‌ها(سامریه) چه فرقه‌ای هستند؟

سامری‌ها(سامریه) چه فرقه‌ای هستند؟

فرقه «سامریه» از فرقه‌های قدیمی دین یهود است. پس از مدتی که بنی‌اسرائیل وارد سرزمین فلسطین شدند به دو قسمت در شمال و جنوب این سرزمین رفتند. منطقه جنوب، با مرکزیت اورشلیم در اختیار تعدادی از فرزندان یعقوب(ع) بود که کتاب مقدس از این گروه صحبت بسیار کرده است. اما قسمت شمال تحت سلطه تعدادی دیگر از فرزندان یعقوب بود که سامره نامیده می‌شدند.[1] فرقه «سامریه» نیز از این دسته دوم بودند.
سامری‌ها خود را از نسل حضرت یوسف(ع) می‌دانند و به همین جهت به آنها «بنو یوسف» نیز گفته می‌شود.[2]
پیرامون چگونگی پیدایش این فرقه اختلافات بسیار جدّی وجود دارد. حتی برخی معتقدند اینان در اصل از نسل یهودیان کم‌سواد و ضعیف بوده‌اند که در زمان اسارت بابل،[3] در فلسطین ماندند و به بابل نرفتند.[4]
با این حال، عموم یهودیان اینان را به عنوان فرقه‌ای یهودی قبول ندارند و معتقدند اینان حتی به خدای دین یهود نیز اعتقاد ندارند.[5]
در مقابل، سامری‌ها خود را پیروان اصلی دین حضرت موسی(ع) ‌می‌دانند که در مقابل تحریف‌ها ایستادگی کرده‌اند. آنان خود را «شومریم» می‌خوانند که به معنای حافظان شریعت می‌باشد[6] و این اصطلاح، نشانگر رویکرد سامری‌ها به دین موسی(ع) است.
اختلافات یهودیان و سامری‌ها منشأ تاریخی داشته[7] و حتی در کتاب مقدس نیز از این اختلاف‌ها و جنگ‌ها یاد شده است.[8]
دین سامری با وجود شباهت‌هایی با دین یهود، اما اختلاف‌هایی نیز با آن دارد. از آن‌جا که اینان در شمال بوده‌اند، کوه «گریزیم» در«نابلس» را قبله مقدس خود می‌دانند که مقدس‌ترین مکان برای آنان است[9] و اعتنایی به اورشلیم و معبد سلیمان، ندارند.
اینان به نبوّت حضرت موسی(ع) اعتقاد داشته و او را اصل و اساس دین خود می‌دانند. اما انبیای پس از او را تکذیب کرده و این را لازمه خاتمیت موسی(ع) دانسته و بر این اساس، کتاب‌های پیامبران بعدی را نیز ساخته دست بشر می‌دانند. در نتیجه، تنها اسفار خمسه را به عنوان کتاب مقدس، معتبر می‌دانند.[10] البته در همین اسفار خمسه نیز اختلافاتی با یهودیان دارند.[11]
در عهد جدید نیز از این فرقه یاد شده است؛ در یکی از کتاب‌های عهد جدید، داستانی وجود دارد که گفت‌وگویی است میان حضرت عیسی(ع) و یک زن سامری. این داستان، مطالب خوبی در مورد این فرقه و نوع نگاه حضرت عیسی(ع) و یهودیان به آنها را دارد:
«او(عیسی) به شهری از سامره که سوخار نام داشت، … رسید. چاه یعقوب در آن‌جا بود و عیسی، که از سفر خسته شده بود، در کنار چاه نشست. تقریباً ظهر بود. یک زن سامری برای کشیدن آب آمد. عیسی به او گفت: قدری آب به من بده. … زن سامری گفت: چطور تو که یک یهودی هستی از من که یک زن سامری هستم آب می‌خواهی؟ او این را گفت چون یهودیان با نفرتی که از سامریان دارند، با آنها حتی سخن نیز نمی‌گویند. عیسی به او پاسخ داد: اگر می‌دانستی بخشش خدا چیست و کیست که از تو آب می‌خواهد، حتماً از او خواهش می‌کردی و او به تو آب حیات عطا می‌کرد. زن گفت: ای آقا، دلوی نداری و این چاه عمیق است. از کجا آب می‌آوری؟ آیا تو از جد ما یعقوب بزرگ‌تری که این چاه را به ما بخشید و خود او و پسران و گله‌اش از آن آشامیدند؟ … زن گفت: ای آقا، می‌بینم که تو نبی هستی. … پدران ما در روی این کوه عبادت می‌کردند اما شما یهودیان می‌گویید باید خدا را در اورشلیم عبادت کرد. عیسی گفت: ای زن، باور کن زمانی خواهد آمد که پدر را نه بر روی این کوه پرستش خواهید کرد و نه در اورشلیم. شما سامریان آنچه را نمی‌شناسید می‌پرستید اما ما آنچه را که می‌شناسیم عبادت می‌کنیم. …  اما زمانی می‌آید ــ و این زمان هم اکنون شروع شده است ــ که پرستندگان حقیقی، پدر را با روح و راستی عبادت خواهند کرد؛ زیرا پدر طالب این‌گونه پرستندگان می‌باشد. زن گفت: من می‌دانم که مسیح خواهد آمد و هر وقت بیاید همه چیز را به ما خواهد گفت. عیسی گفت: من که با تو صحبت می‌کنم همانم …».[12]
گفتنی است که قرآن نیز از کلمه سامری استفاده کرده است:
«[خدا] گفت: اى موسى! ما براستى قومت را پس از هجرت تو امتحان کردیم و سامرى آنان را گمراه کرد».[13] و … .[14]
اما سامری در این‌جا، شخصی است که پس از خروج بنی‌اسرائیل از مصر، برای آنان گوساله‌ای از طلا ساخت تا مردم آن‌را بپرستند.[15] و ظاهراً این جریان، ارتباطی با فرقه «سامریه» نداشته و تنها تشابهی اسمی بین آنها وجود دارد.
روایتی از امام باقر(ع) نیز در مورد پیروان سامری چنین می‌گوید: «پس موسى گوساله را بیرون آورده با آتش سوزاند و به دریا افکند، آن‌گاه به سامرى فرمود: برو که بهره‌ات از زندگى این باشد که به مردم بگویى نزدیکم نشوید؛ یعنى مادامى که زنده هستى چنین باشى، و این علامت در فرزندان تو نیز باشد، تا بدین وسیله همه مردم، تو و خاندانت را شناخته و دیگر کسى فریب شما را نخورد، دودمان سامرى تا به امروز در مصر و شام، معروف به (لا مساس) هستند».[16]
به نظر می‌رسد این روایت نیز ارتباطی با فرقه «سامریه» ندارد، بلکه ناظر به گروهی است که اکنون دیگر وجود ندارند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد