پیامبر اسلام(ص) هنگام آموزش سوره فاتحه، به جابر بن عبد الله انصاری، آنرا برترین سوره قرآن معرفی کرد: «أ لا أعلمک أفضل سورة أنزلها الله فی کتابه»؛[1] آیا نمیخواهی تو را تعلیم دهم به برترین سورهای که خداوند در کتابش نازل نمود؟! …
در این روایت، تنها به برتری سوره حمد بر دیگر سورهها تأکید شده است، اما در منابع اهل سنت روایتی وجود دارد که برتری هفتبرابری این سوره را بر کل قرآن اعلام میکند:
«لَوْ أَنَّ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وُضِعَتْ فِی کِفَّةِ الْمِیزَانِ وَ وُضِعَ الْقُرْآنُ فِی کِفَّةٍ لَرَجَحَتْ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّات»؛[2] اگر سوره حمد را در یک کفه ترازو و بقیه قرآن در کفه دیگر گذاشته شود، سوره حمد هفت بار برتری دارد.
به هر حال دلیل این بزرگی و اهمیت سوره حمد میتواند از آنرو باشد که در حقیقت این سوره چکیده و عصاره تمام محتویات قرآن است؛ چرا که این سوره با تعظیم خدای رحمان و رحیم آغاز میشود و با ستایش و برشماری صفات جمال و جلال خدای سبحان و حصر عبادت و استعانت در او تداوم مییابد، و با مسئله هدایت از ساحت کبریاییاش پایان میگیرد.
به بیان دیگر؛ این سوره با تمام اختصاری که دارد در حقیقت مشتمل بر عصاره معارف گسترده قرآن کریم است؛ به دلیل آنکه خطوط کلی و اصول سهگانه معارف دینی؛ یعنی مبدأشناسی، معادشناسی و رسالتشناسی را که مایه هدایت انسان به سعادت و آخرت است، به وی نشان میدهد.[3]
این البته بدان معنا نیست که ما نباید سورههای دیگر را بخوانیم که اگر اینگونه بود، دیگر نیازی به نزول سورههای دیگر نبود. آنچه در ارتباط با خواندن قرآن باید مورد توجه قرار گیرد این است که ما نباید به خواندن قرآن به عنوان یک کار تجاری نگاه کنیم و دنبال این باشیم که کدام سوره از همه ثواب بیشتری دارد و تنها با خواندن همیشگی آن سوره از برکت سورههای دیگر محروم بمانیم. قرآن مجموعهای است که باید همه آن در کنار هم باشد و انسان با بهرهگیری از تمام مطالب قرآن است که میتواند نسبت به مبدأ و معاد شناخت پیدا کند و به خودسازی بپردازد.
گفتنی است که «ثواب» از ریشه «ثوب» در اصل رجوع شىء به حالت اوّلى است و یا به حالتیکه ابتدا براى آن در نظر گرفته شده است. بنابر این جزا و پاداش عمل را از آن جهت ثواب میگوییم که به خود عامل بر میگردد.[4]
در این روایت، تنها به برتری سوره حمد بر دیگر سورهها تأکید شده است، اما در منابع اهل سنت روایتی وجود دارد که برتری هفتبرابری این سوره را بر کل قرآن اعلام میکند:
«لَوْ أَنَّ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وُضِعَتْ فِی کِفَّةِ الْمِیزَانِ وَ وُضِعَ الْقُرْآنُ فِی کِفَّةٍ لَرَجَحَتْ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّات»؛[2] اگر سوره حمد را در یک کفه ترازو و بقیه قرآن در کفه دیگر گذاشته شود، سوره حمد هفت بار برتری دارد.
به هر حال دلیل این بزرگی و اهمیت سوره حمد میتواند از آنرو باشد که در حقیقت این سوره چکیده و عصاره تمام محتویات قرآن است؛ چرا که این سوره با تعظیم خدای رحمان و رحیم آغاز میشود و با ستایش و برشماری صفات جمال و جلال خدای سبحان و حصر عبادت و استعانت در او تداوم مییابد، و با مسئله هدایت از ساحت کبریاییاش پایان میگیرد.
به بیان دیگر؛ این سوره با تمام اختصاری که دارد در حقیقت مشتمل بر عصاره معارف گسترده قرآن کریم است؛ به دلیل آنکه خطوط کلی و اصول سهگانه معارف دینی؛ یعنی مبدأشناسی، معادشناسی و رسالتشناسی را که مایه هدایت انسان به سعادت و آخرت است، به وی نشان میدهد.[3]
این البته بدان معنا نیست که ما نباید سورههای دیگر را بخوانیم که اگر اینگونه بود، دیگر نیازی به نزول سورههای دیگر نبود. آنچه در ارتباط با خواندن قرآن باید مورد توجه قرار گیرد این است که ما نباید به خواندن قرآن به عنوان یک کار تجاری نگاه کنیم و دنبال این باشیم که کدام سوره از همه ثواب بیشتری دارد و تنها با خواندن همیشگی آن سوره از برکت سورههای دیگر محروم بمانیم. قرآن مجموعهای است که باید همه آن در کنار هم باشد و انسان با بهرهگیری از تمام مطالب قرآن است که میتواند نسبت به مبدأ و معاد شناخت پیدا کند و به خودسازی بپردازد.
گفتنی است که «ثواب» از ریشه «ثوب» در اصل رجوع شىء به حالت اوّلى است و یا به حالتیکه ابتدا براى آن در نظر گرفته شده است. بنابر این جزا و پاداش عمل را از آن جهت ثواب میگوییم که به خود عامل بر میگردد.[4]
[1]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج 1، ص 20، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380 ق.
[2]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 4، ص 330، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[3]. جوادی آملی، عبد الله، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، ج 1، ص 258، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ سوم، 1381ش.
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 179، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 321، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.