«روضه» در لغت به معنای زمینی است که دارای سبزه و گیاه باشد. همچنین به معنای باغ زیبا آمده است.[1]
«بهیه» از ریشه «بهو» یا «بهی» به معنای چیز زیبایی که دارای ارزش و قیمت باشد و زیبایی آن چشم را پر کند.[2] بنابراین «الروضة البهیه» که صفت و موصوف هستند یعنی باغ و بستان زیبایی که دارای ارزش بوده و زیبایی آن چشم را پر میکند.
«لمعه» از ماده «لمع» به معنای نور و درخشش و روشنایی است.[3] همچنین به معنای قطعه زمینی است که گیاهش خشک شده باشد و در وسط سبزهها میدرخشد و خودنمایی میکند».[4]
وجه تسمیه این کتاب به «لمعه» و شرح آن به «الروضة البهیة» نیز بدین مناسبت است که مطالب آن، چون احکام شریعت است، دارای ارزش و بهای زیادی بوده و همچنین از جهت زیبایی محتوا نیز اعجاب بر انگیز و خیره کننده چشم است و مانند برقی نورش دارای درخشش میباشد.
«بهیه» از ریشه «بهو» یا «بهی» به معنای چیز زیبایی که دارای ارزش و قیمت باشد و زیبایی آن چشم را پر کند.[2] بنابراین «الروضة البهیه» که صفت و موصوف هستند یعنی باغ و بستان زیبایی که دارای ارزش بوده و زیبایی آن چشم را پر میکند.
«لمعه» از ماده «لمع» به معنای نور و درخشش و روشنایی است.[3] همچنین به معنای قطعه زمینی است که گیاهش خشک شده باشد و در وسط سبزهها میدرخشد و خودنمایی میکند».[4]
وجه تسمیه این کتاب به «لمعه» و شرح آن به «الروضة البهیة» نیز بدین مناسبت است که مطالب آن، چون احکام شریعت است، دارای ارزش و بهای زیادی بوده و همچنین از جهت زیبایی محتوا نیز اعجاب بر انگیز و خیره کننده چشم است و مانند برقی نورش دارای درخشش میباشد.
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 7، ص 162، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. «و البهی الشیء ذو البهاء مما یملأ العین روعه و حسنه. بها یبهى، و بهو یبهو بهاء»؛ فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 4، ص 97، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[3]. لسان العرب، ج 8، ص 324.
[4]. همان، ص 325؛ طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، محقق، حسینی، سید احمد، ج 4، ص 388، تهران، کتابفروشى مرتضوى، چاپ سوم، 1375ش.