اولا آن چه به نظر می رسد؛ این است که سه مورد از آیات مذکور در عهد عتیق ، بر مصلوب شدن دلالت نمی کند و از آیه چهارم،کشته شدن به دست نمی آید. ثانیا انطباق آنها بر حضرت عیسی (ع) کلامی است بدون دلیل.ثالثا بر فرضی که ثابت شود در برخی مطالب، بین عهد عتیق و قرآن تعارض هایی وجود دارد باید حل این تعارض را متوجه سندیت کتاب نمود.
اسلام در عین حال که اصل کیش و آیین یهود و نیز کتاب دینى آن «تورات» را از طرف خدا و بر حق مىداند، و همچنین بنیانگذار شریعت یهود ،موسى (ع) را از پیامبران بزرگ اولوالعزم مىشناسد، ولى معتقد است که کتاب عهد عتیق به شکلى که اکنون دیده مىشود تحریف شده، و از متون اصلى و وحیانى آن بسیار فاصله گرفته، و حتى در برخى مسائل به ضدّ آن تبدیل شده است.