روایات فراوانی بدین معنا اشاره دارند که دوست داشتن امام علی و دیگر امامان(ع) و پیروی از آن بزرگواران، دوست داشتن خدا و پیامبر و پیروی از آنان است، و دشمنی با امامان و نافرمانی نسبت به دستوراتشان، نافرمانی خدا و رسول و دشمنی با آنان است.
الف. روایاتی که در مورد حضرت علی(ع) است:
1. پیامبر خدا(ص) فرمود: «خداى متعال با من درباره على عهدى بست. گفتم: پروردگارا! آنرا براى من روشن بدار!» فرمود: «بشنو». گفتم: «میشنوم». فرمود: «على، پرچم هدایت، امام اولیاى من و نور پیروانم است و اوست آن نشانى که همراه پرهیزگاران کردم. هرکس او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هرکس او را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است».[1]
2. پیامبر خدا(ص) دست على(ع) را گرفت و خطبه خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «آیا ندانستید که من از شما به شما سزاوارترم؟». گفتند: چرا؛ درست میگویى، اى پیامبر خدا! سپس دست على(ع) را گرفت و بالا برد و فرمود : «هر کس من ولىّ اویم، این، ولىّ او است و خداوند، دوست میدارد کسى را که دوستش بدارد و دشمن میدارد کسى را که دشمنش بدارد».[2]
3. پیامبر خدا(ص): «من آنچه دستور داشتم درباره على به شما رسانیدم، هرکس در این امر مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هرکس مرا نافرمانى کند خداى عزّ و جلّ را نافرمانى کرده و نزد خدا عُذرى ندارد و سرانجامش همان است که خدا در کتاب خود خبر داده: آنکس که نافرمانى خدا و پیامبرش را کند و از مرزهاى او تجاوز نماید، او را در آتشى وارد میکند که جاودانه در آن خواهد ماند.[3] ».[4]
4. پیامبر خدا(ص): «اى مردم! قطعاً على سرور همه اوصیاء، پیشواى دست و روسپیدان، سرپرست پرهیزکاران و مولاى مؤمنان است. دوستدار او دوستدار من، و دوستدار من دوست خدا است، و دشمن او دشمن من، و دشمن من دشمن خدا است».[5]
ب. احادیثی که به محبت تمام امامان و اطاعت از آنان اشاره میکند:
1. امام علی(ع): از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «من سید اولاد آدمم، اى على! تو و امامان بعد از تو سادات امت من هستید. هرکس ما را دوست دارد خدا را دوست داشته و هرکس ما را دشمن دارد خدا را دشمن داشته، و هر که به ولایت ما باشد به ولایت خداست، و هرکس دشمن ماست دشمن خدا است، و هرکه فرمان ما برد خدا را فرمان برده و هرکه نافرمانى ما کند خدا را نافرمانى کرده است».[6]
2. رسول خدا(ص): «امامان از فرزندان حسین(ع) هستند، هرکس آنها را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است، و هرکس آنها را نافرمانى کند خدا را نافرمانى کرده است، ایشانند حلقه و دستگیره محکم و ایشانند وسیلهای به سوی تقرّب و درگاه الهى».[7]
الف. روایاتی که در مورد حضرت علی(ع) است:
1. پیامبر خدا(ص) فرمود: «خداى متعال با من درباره على عهدى بست. گفتم: پروردگارا! آنرا براى من روشن بدار!» فرمود: «بشنو». گفتم: «میشنوم». فرمود: «على، پرچم هدایت، امام اولیاى من و نور پیروانم است و اوست آن نشانى که همراه پرهیزگاران کردم. هرکس او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هرکس او را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است».[1]
2. پیامبر خدا(ص) دست على(ع) را گرفت و خطبه خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «آیا ندانستید که من از شما به شما سزاوارترم؟». گفتند: چرا؛ درست میگویى، اى پیامبر خدا! سپس دست على(ع) را گرفت و بالا برد و فرمود : «هر کس من ولىّ اویم، این، ولىّ او است و خداوند، دوست میدارد کسى را که دوستش بدارد و دشمن میدارد کسى را که دشمنش بدارد».[2]
3. پیامبر خدا(ص): «من آنچه دستور داشتم درباره على به شما رسانیدم، هرکس در این امر مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هرکس مرا نافرمانى کند خداى عزّ و جلّ را نافرمانى کرده و نزد خدا عُذرى ندارد و سرانجامش همان است که خدا در کتاب خود خبر داده: آنکس که نافرمانى خدا و پیامبرش را کند و از مرزهاى او تجاوز نماید، او را در آتشى وارد میکند که جاودانه در آن خواهد ماند.[3] ».[4]
4. پیامبر خدا(ص): «اى مردم! قطعاً على سرور همه اوصیاء، پیشواى دست و روسپیدان، سرپرست پرهیزکاران و مولاى مؤمنان است. دوستدار او دوستدار من، و دوستدار من دوست خدا است، و دشمن او دشمن من، و دشمن من دشمن خدا است».[5]
ب. احادیثی که به محبت تمام امامان و اطاعت از آنان اشاره میکند:
1. امام علی(ع): از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «من سید اولاد آدمم، اى على! تو و امامان بعد از تو سادات امت من هستید. هرکس ما را دوست دارد خدا را دوست داشته و هرکس ما را دشمن دارد خدا را دشمن داشته، و هر که به ولایت ما باشد به ولایت خداست، و هرکس دشمن ماست دشمن خدا است، و هرکه فرمان ما برد خدا را فرمان برده و هرکه نافرمانى ما کند خدا را نافرمانى کرده است».[6]
2. رسول خدا(ص): «امامان از فرزندان حسین(ع) هستند، هرکس آنها را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است، و هرکس آنها را نافرمانى کند خدا را نافرمانى کرده است، ایشانند حلقه و دستگیره محکم و ایشانند وسیلهای به سوی تقرّب و درگاه الهى».[7]
[1]. ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج 1، ص 67، السعادة، بجوار محافظة مصر، 1394ق.
[2]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبیطالب، ص 114، کویت، مکتبة المعلا، چاپ اول، 1406ق.
[3]. نساء، 14.
[4]. شیخ صدوق، محمد بن على، الأمالی، ص 408، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400ق.
[5]. شیخ صدوق، محمد بن على، معانی الأخبار، ص 373، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1403ق.
[6]. الأمالی، ص 476.
[7]. شیخ صدوق، محمد بن على، عیون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 58، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.