عمر، فرصتی محدود است که خدا در اختیار انسان قرار داده، تا وی بتواند با بهرهگیری از این فرصت، حد اکثر سود و بهره را در این دنیا برده و با دستی پر در سرای باقی حاضر شود. اساساً در تعابیر آیات و روایات از دنیا به محل تجارت تعبیر شده و به انسان توصیه شده است به دنبال تجارت پرسود بروید:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیم»؛[1] اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مىبخشد؟!
در نهج البلاغه میخوانیم على(ع) در مقابل شخص پر ادعایى که پشت سر هم مذمت دنیا میکرد، اشتباهش را یادآور شده و اعلام داشت که دنیا براى آنها که بیدار و آگاهاند سرمایه بزرگى است:
«همانا دنیا سراى راستى است براى کسى که با آن به راستى برخورد کند، و خانه عافیت است براى آنکه آنرا فهمید، و محلّ توانگرى است براى آنکه از آن توشه گرفت… و تجارتخانه اولیای خدا است که در آن کسب رحمت کردند، و بهشت را سود بردند».[2]
«اى بندگان خدا، بدانید اهل تقوا هم از دنیاى گذرا و هم از آخرتى که میآید سود بردند، و با تجارتى پر سود به آخرت سفر کردند».[3]
اصولاً تعبیر به تجارت آنهم تجارتى پرسود براى تحریک مهمترین انگیزههاى انسان است، انگیزه جلب منفعت و دفع ضرر؛ زیرا این تجارت الهى تنها سودآور نیست، بلکه ضرر را نیز دفع میکند: «تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیم».[4]
نظیر همین معنا در آیه دیگری نیز آمده است: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»؛[5] خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى میکند و در برابر آن بهشت به آنها میدهد.
در این آیه خداوند خود را خریدار و مؤمنان را فروشنده معرفى کرده، و میگوید خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى میکند، و در برابر این متاع، بهشت را به آنان میدهد؛ چرا که انسان به طور فطری دنبال سود است، آنهم سودی ثابت و پایدار.
در آخرت که در روز تغابن و روز حسرت است، حتی اهل بهشت نیز حسرت میخورند که چرا اعمال بیشتری انجام ندادند. تا سود بیشتری کسب نمایند.
بنابر این دنیا به تجارتخانه تشبیه گردیده است که انسان سرمایههایى را که از خدا گرفته به گرانترین قیمت به خود او میفروشد، و در برابر متاع ناچیزى بزرگترین نعمت را از او دریافت میکند، و از این جهت تجارت پر سودی کرده است.
این از یک سو، از سوی دیگر اما و با نگرش مادی نیز انسان در تجارت و معاملات به دنبال سود و منفعت است؛ یعنی از مال و سرمایه مادی که در اختیار دارد و به تجارت و معامله میپردازد، قطعاً باید به دنبال سود باشد تا بتواند از این راه روزی حلال کسب کرده و به زندگی ادامه دهد، و گرنه پس از مدتی ممکن است اصل سرمایه خود را از دست بدهد و به ورشکستگی و فقر بیفتد. منتها در سودهای مادی باید به دنبال راههای حلال و مشروع باشد و سودی که از سرمایه به دست میآورد در چهارچوب قوانین الهی باشد، نه از راههای حرام و نامشروع:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُم»؛[6] اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر اینکه تجارتى با رضایت شما انجام گیرد.
البته در این فرض انسان میتواند مال و سرمایهای را که خداوند در اختیارش قرار داده، بدون آنکه به دنبال نفع مادی باشد، به عنوان قرض الحسنه در اختیار مردم قرار دهد، تا گره از کار فرو بسته مردم بگشاید، که در اینجا نیز اگر برای خدا باشد سود معنوی در پیخواهد داشت.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیم»؛[1] اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مىبخشد؟!
در نهج البلاغه میخوانیم على(ع) در مقابل شخص پر ادعایى که پشت سر هم مذمت دنیا میکرد، اشتباهش را یادآور شده و اعلام داشت که دنیا براى آنها که بیدار و آگاهاند سرمایه بزرگى است:
«همانا دنیا سراى راستى است براى کسى که با آن به راستى برخورد کند، و خانه عافیت است براى آنکه آنرا فهمید، و محلّ توانگرى است براى آنکه از آن توشه گرفت… و تجارتخانه اولیای خدا است که در آن کسب رحمت کردند، و بهشت را سود بردند».[2]
«اى بندگان خدا، بدانید اهل تقوا هم از دنیاى گذرا و هم از آخرتى که میآید سود بردند، و با تجارتى پر سود به آخرت سفر کردند».[3]
اصولاً تعبیر به تجارت آنهم تجارتى پرسود براى تحریک مهمترین انگیزههاى انسان است، انگیزه جلب منفعت و دفع ضرر؛ زیرا این تجارت الهى تنها سودآور نیست، بلکه ضرر را نیز دفع میکند: «تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیم».[4]
نظیر همین معنا در آیه دیگری نیز آمده است: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»؛[5] خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى میکند و در برابر آن بهشت به آنها میدهد.
در این آیه خداوند خود را خریدار و مؤمنان را فروشنده معرفى کرده، و میگوید خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى میکند، و در برابر این متاع، بهشت را به آنان میدهد؛ چرا که انسان به طور فطری دنبال سود است، آنهم سودی ثابت و پایدار.
در آخرت که در روز تغابن و روز حسرت است، حتی اهل بهشت نیز حسرت میخورند که چرا اعمال بیشتری انجام ندادند. تا سود بیشتری کسب نمایند.
بنابر این دنیا به تجارتخانه تشبیه گردیده است که انسان سرمایههایى را که از خدا گرفته به گرانترین قیمت به خود او میفروشد، و در برابر متاع ناچیزى بزرگترین نعمت را از او دریافت میکند، و از این جهت تجارت پر سودی کرده است.
این از یک سو، از سوی دیگر اما و با نگرش مادی نیز انسان در تجارت و معاملات به دنبال سود و منفعت است؛ یعنی از مال و سرمایه مادی که در اختیار دارد و به تجارت و معامله میپردازد، قطعاً باید به دنبال سود باشد تا بتواند از این راه روزی حلال کسب کرده و به زندگی ادامه دهد، و گرنه پس از مدتی ممکن است اصل سرمایه خود را از دست بدهد و به ورشکستگی و فقر بیفتد. منتها در سودهای مادی باید به دنبال راههای حلال و مشروع باشد و سودی که از سرمایه به دست میآورد در چهارچوب قوانین الهی باشد، نه از راههای حرام و نامشروع:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُم»؛[6] اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر اینکه تجارتى با رضایت شما انجام گیرد.
البته در این فرض انسان میتواند مال و سرمایهای را که خداوند در اختیارش قرار داده، بدون آنکه به دنبال نفع مادی باشد، به عنوان قرض الحسنه در اختیار مردم قرار دهد، تا گره از کار فرو بسته مردم بگشاید، که در اینجا نیز اگر برای خدا باشد سود معنوی در پیخواهد داشت.