عبارت «ما شاء الله کان و ما لم یشأ لم یکن» که در برخی از ادعیه و اذکار وارد شده، دارای مضمون کلامی بلند و رسا میباشد؛ از اینرو شایسته است علاوه بر تحلیل ادبی، اندکی از نظر کلامی نیز مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
تحلیل ادبی
فعل «کان»[1] ماضی است و دلالت بر وقوع فعل در زمان گذشته دارد، ولی فعل «لم یکن»، مضارع مجزوم است که حروف جازمه «لم» و «لمّا»، علاوه بر منفی کردن معنای فعل مضارع، از جهت زمان نیز آنرا به ماضی تبدیل میکنند.[2] بنابراین هر دو فعل «کان» و «لم یکن» بر حسب نگاه صرفی و اوّلیه دلالت بر زمان گذشته میکنند، اما در حقیقت از این دو جمله، تحقق قطعی و یقینی مشیت و اراده الاهی در زمان آینده اراده شده، و هر جایی که تحقق و وقوع کاری در آینده قطعی و تخلف ناپذیر باشد، میتوان از آن با لفظ ماضی سخن گفت تا هر گونه تردید و دو دلی موجود یا احتمالی در مخاطب را نفی کرد، و به مخاطب اینگونه القا کرد که تو یقین داشته باش این کار قطعاً انجام خواهد پذیرفت. مانند خبر از وقوع قیامت در آیه: «اذا وقعت الواقعه»، که با فعل ماضی «وقعت» آغاز شده با اینکه وقوع قیامت در آینده خواهد بود، ولی چون وقوعش حتمی و تخلف ناپذیر است پروردگار متعال، فعل ماضی به کار برده است.
تحلیل کلامی
جمله «ما شاء اللَّه کان و ما لم یشأ لم یکن»، بیان توحید افعالى حق تعالى است. به این معنا که هر فعل اختیارى و یا غیر اختیارى و هر موجودى که بهرهاى از وجود دارد، چه اطاعت باشد و یا معصیت و یا فعل مباحی که فاعل مختار بخواهد بجا آورد، بر حسب مسألت ذاتى خود باید مشیت و اراده قاهره حضرت حق بدان تعلق یافته تا محقق شود، و چیزى را که حق تعالى وجود آنرا نخواهد محال است که به وجود بیاید؛ زیرا بهره وجود و هستى فیض است که از حریم قدس ربوبى صادر مىشود. البته این مشیت الهی منافات با اراده و اختیار فاعل مختار، حتی در فرض انجام گناه نخواهد داشت؛[3] زیرا حق تعالى برای امتحان و آزمایش فاعل مختار، به او نیروى اختیار داده تا در انتخاب کارها قدرت بر انتخاب و انجام داشته باشد و لازمه اعطای اختیار این است که پروردگار باید امکانات و شرایط تحقق فعل را در دسترس فاعل مختار بگذارد. بر این اساس حق تعالى مسألت فاعل مختار را حتی در فرض انتخاب گناه خواهد پذیرفت، اما این انتخاب فاعل از نظر اراده تشریعی مورد مشیت و اراده پروردگار نبوده، بلکه مورد نهی قرار گرفته ولی بر حسب سوء اختیار فاعل از جهت اراده تکوینی مورد مشیت و اراده قرار میگیرد تا جبر صورت نگیرد و با اختیار اعطایی در تنافی و تضاد نباشد.[4]
تحلیل ادبی
فعل «کان»[1] ماضی است و دلالت بر وقوع فعل در زمان گذشته دارد، ولی فعل «لم یکن»، مضارع مجزوم است که حروف جازمه «لم» و «لمّا»، علاوه بر منفی کردن معنای فعل مضارع، از جهت زمان نیز آنرا به ماضی تبدیل میکنند.[2] بنابراین هر دو فعل «کان» و «لم یکن» بر حسب نگاه صرفی و اوّلیه دلالت بر زمان گذشته میکنند، اما در حقیقت از این دو جمله، تحقق قطعی و یقینی مشیت و اراده الاهی در زمان آینده اراده شده، و هر جایی که تحقق و وقوع کاری در آینده قطعی و تخلف ناپذیر باشد، میتوان از آن با لفظ ماضی سخن گفت تا هر گونه تردید و دو دلی موجود یا احتمالی در مخاطب را نفی کرد، و به مخاطب اینگونه القا کرد که تو یقین داشته باش این کار قطعاً انجام خواهد پذیرفت. مانند خبر از وقوع قیامت در آیه: «اذا وقعت الواقعه»، که با فعل ماضی «وقعت» آغاز شده با اینکه وقوع قیامت در آینده خواهد بود، ولی چون وقوعش حتمی و تخلف ناپذیر است پروردگار متعال، فعل ماضی به کار برده است.
تحلیل کلامی
جمله «ما شاء اللَّه کان و ما لم یشأ لم یکن»، بیان توحید افعالى حق تعالى است. به این معنا که هر فعل اختیارى و یا غیر اختیارى و هر موجودى که بهرهاى از وجود دارد، چه اطاعت باشد و یا معصیت و یا فعل مباحی که فاعل مختار بخواهد بجا آورد، بر حسب مسألت ذاتى خود باید مشیت و اراده قاهره حضرت حق بدان تعلق یافته تا محقق شود، و چیزى را که حق تعالى وجود آنرا نخواهد محال است که به وجود بیاید؛ زیرا بهره وجود و هستى فیض است که از حریم قدس ربوبى صادر مىشود. البته این مشیت الهی منافات با اراده و اختیار فاعل مختار، حتی در فرض انجام گناه نخواهد داشت؛[3] زیرا حق تعالى برای امتحان و آزمایش فاعل مختار، به او نیروى اختیار داده تا در انتخاب کارها قدرت بر انتخاب و انجام داشته باشد و لازمه اعطای اختیار این است که پروردگار باید امکانات و شرایط تحقق فعل را در دسترس فاعل مختار بگذارد. بر این اساس حق تعالى مسألت فاعل مختار را حتی در فرض انتخاب گناه خواهد پذیرفت، اما این انتخاب فاعل از نظر اراده تشریعی مورد مشیت و اراده پروردگار نبوده، بلکه مورد نهی قرار گرفته ولی بر حسب سوء اختیار فاعل از جهت اراده تکوینی مورد مشیت و اراده قرار میگیرد تا جبر صورت نگیرد و با اختیار اعطایی در تنافی و تضاد نباشد.[4]