قرآن کریم در سوره مطففین نسبت به کمفروشی در داد و ستدهای اقتصادی هشدار میدهد و میفرماید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ»[1] واى بر کم فروشان!
«تطفیف» به معناى کم کردن پیمانه و وزن است؛[2] یعنی کالاى فروخته شده را ناقص تحویل خریدار میدهند. «ویل» واژهای است که هر کس در مهلکه واقع شود آنرا به کار میبرد و در اصل به معنای عذاب و هلاک است.[3] راغب اصفهانی از اصمعى نقل میکند؛ «ویل» به معناى قبح است و گاهى در تحسّر و تأسف به کار میرود. و در سخن خدای تعالی در حق کسی به کار رفته که استحقاق عذاب و جهنم را دارد.[4]
«الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ»، «وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ»؛[5] آنانکه وقتى براى خود پیمانه مىکنند، حق خود را به طور کامل مىگیرند. امّا هنگامى که مىخواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مىگذارند.
این آیات هشدار به گروهى از مردم است که در داد و ستد کمفروشى میکنند، یعنی وقتى مىخواهند کالایى به مردم بدهند -به کیل یا وزن- ناقص مىدهند، و مردم را به خسران و ضرر مىاندازند.
لذا مضمون مجموع آیات یک مذمت است، و آن این است که مطففین حق را براى خود رعایت میکنند، ولى براى دیگران رعایت نمیکنند. به عبارت دیگر، حق را براى دیگران آن طور که براى خود رعایت میکنند رعایت نمینمایند. [6]
از جمله مسائلی که نظم زندگى و معیشت عموم مردم بر آن استوار است، وفای در معاملات است؛ یعنی باید تعادل و توازن در عوض و معوض رعایت شود. و به طور کلى در معاملات و قراردادها تعادل منظور گردد و به هر چه دو طرف معامله به آن اقدام نمودهاند انجام پذیرد و ضرر و زیان متوجه طرف معامله نشود. بدیهى است کمفروش در حقیقت دو خیانت بخریدار نموده؛ یکى اینکه مال از قیمت مورد توافق، براى خریدار گرانتر تمام شده، و دیگر اینکه خریدار در مقدار جنس و کالایی که مورد نیاز او بوده کسر خواهد آورد.[7]
آثار و عواقب کمفروشی
1. سلب اعتماد: چنانچه کمفروشی در جامعه توسعه یابد، اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده، در نظام خرید و فروش و قراردادها خسارات جبران ناپذیرى رخ خواهد داد. نظم امور معاملات و داد و ستدها بر آن است، کالایی که مورد فروش قرار میگیرد -چه از لحاظ وزن و سایر جهات که مورد نظر و قرارداد بوده- باید طبق قرارداد و تعهد عمل شود، و گر نه مستلزم اختلال نظام زندگى خواهد شد. بدیهی است هدفی که بر انجام معاملات مترتب مىشود انتظام معیشت طبقات مردم و نیز ارتباط و اعتماد طبقات جامعه به یکدیگر است. چنانچه هر یک از دو طرف معامله از قرارداد تخلف نماید منجر به اختلاف گشته و در صورتى که همگانی شود اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده و ارتباط مالى و معاشرتى آنان گسیخته شده، شئون زندگى اجتماع متزلزل خواهد شد.[8] اصولاً حق، عدالت، نظم و حساب در همه چیز و همه جا یک اصل اساسى و حیاتى است که بر نظام هستى حاکم است؛ لذا هر گونه انحراف و تجاوز از این اصل، آثار خطرناکی را به دنبال دارد، بویژه کمفروشى، سرمایه اعتماد و اطمینان را که رکن مهم مبادلات است از بین مىبرد، و نظام اقتصادى را به هم مىریزد.
2. فساد اقتصادی: در آیات قرآن کراراً از کمفروشى نکوهش شده است؛ مانند آیات مورد بحث، و در داستان شعیب(ع) آنجا که قوم خود را مخاطب ساخته، میگوید: «أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»؛[9] حق پیمانه را ادا کنید، و دیگران را به خسارت نیندازید، با ترازوى صحیح وزن کنید، و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین فساد نکنید.
و به این ترتیب کمفروشى و ترک عدالت به هنگام پیمانه و وزن را در ردیف فساد در زمین شمرده است، و این خود دلیلى به ابعاد مفاسد اجتماعى این کار است.[10] کمفروشی باعث تباهى اجتماع انسانى است که اساس آن بر تعادل حقوق متقابل است، و اگر این تعادل از بین برود، همه چیز از بین میرود.[11]
3. نزول عذاب الهی: از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: هیچ قومى عهد شکنى نکردند، مگر اینکه خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط ساخت. هیچ جمعیتى به غیر حکم الهى حکم نکردند، مگر اینکه فقر در میان آنها زیاد شد. در میان هیچ ملتى فحشاء ظاهر نشد، مگر اینکه مرگ و میر در میان آنها فراوان گشت! هیچ گروهى کمفروشى نکردند، مگر اینکه زراعت آنها از بین رفت و قحطى آنها را فرو گرفت! و هیچ قومى زکات را منع نکردند، مگر اینکه باران از آنها قطع شد.[12]
از آیات قرآن نیز به خوبی استفاده میشود که مسئله کمفروشى موجب به هم خوردن نظام اقتصادى میشود و نزول عذاب الهى را در پیخواهد داشت: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ…». «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیراً»؛[13] اى کسانى که ایمان آوردهاید، اموال یکدیگر را به ناحق مخورید، مگر آنکه تجارتى باشد که هر دو طرف بدان رضایت داده باشید. و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، بزودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت و این کار براى خدا آسان است.
در این آیه از خوردن مال از راههای باطل نهی شده و به کسانی که مبادرت به این کار میکنند وعده عذاب داده شده است. و بدیهی است که یک از مصادیق خوردن مال از راه باطل، کمفروشی است.
«تطفیف» به معناى کم کردن پیمانه و وزن است؛[2] یعنی کالاى فروخته شده را ناقص تحویل خریدار میدهند. «ویل» واژهای است که هر کس در مهلکه واقع شود آنرا به کار میبرد و در اصل به معنای عذاب و هلاک است.[3] راغب اصفهانی از اصمعى نقل میکند؛ «ویل» به معناى قبح است و گاهى در تحسّر و تأسف به کار میرود. و در سخن خدای تعالی در حق کسی به کار رفته که استحقاق عذاب و جهنم را دارد.[4]
«الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ»، «وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ»؛[5] آنانکه وقتى براى خود پیمانه مىکنند، حق خود را به طور کامل مىگیرند. امّا هنگامى که مىخواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مىگذارند.
این آیات هشدار به گروهى از مردم است که در داد و ستد کمفروشى میکنند، یعنی وقتى مىخواهند کالایى به مردم بدهند -به کیل یا وزن- ناقص مىدهند، و مردم را به خسران و ضرر مىاندازند.
لذا مضمون مجموع آیات یک مذمت است، و آن این است که مطففین حق را براى خود رعایت میکنند، ولى براى دیگران رعایت نمیکنند. به عبارت دیگر، حق را براى دیگران آن طور که براى خود رعایت میکنند رعایت نمینمایند. [6]
از جمله مسائلی که نظم زندگى و معیشت عموم مردم بر آن استوار است، وفای در معاملات است؛ یعنی باید تعادل و توازن در عوض و معوض رعایت شود. و به طور کلى در معاملات و قراردادها تعادل منظور گردد و به هر چه دو طرف معامله به آن اقدام نمودهاند انجام پذیرد و ضرر و زیان متوجه طرف معامله نشود. بدیهى است کمفروش در حقیقت دو خیانت بخریدار نموده؛ یکى اینکه مال از قیمت مورد توافق، براى خریدار گرانتر تمام شده، و دیگر اینکه خریدار در مقدار جنس و کالایی که مورد نیاز او بوده کسر خواهد آورد.[7]
آثار و عواقب کمفروشی
1. سلب اعتماد: چنانچه کمفروشی در جامعه توسعه یابد، اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده، در نظام خرید و فروش و قراردادها خسارات جبران ناپذیرى رخ خواهد داد. نظم امور معاملات و داد و ستدها بر آن است، کالایی که مورد فروش قرار میگیرد -چه از لحاظ وزن و سایر جهات که مورد نظر و قرارداد بوده- باید طبق قرارداد و تعهد عمل شود، و گر نه مستلزم اختلال نظام زندگى خواهد شد. بدیهی است هدفی که بر انجام معاملات مترتب مىشود انتظام معیشت طبقات مردم و نیز ارتباط و اعتماد طبقات جامعه به یکدیگر است. چنانچه هر یک از دو طرف معامله از قرارداد تخلف نماید منجر به اختلاف گشته و در صورتى که همگانی شود اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده و ارتباط مالى و معاشرتى آنان گسیخته شده، شئون زندگى اجتماع متزلزل خواهد شد.[8] اصولاً حق، عدالت، نظم و حساب در همه چیز و همه جا یک اصل اساسى و حیاتى است که بر نظام هستى حاکم است؛ لذا هر گونه انحراف و تجاوز از این اصل، آثار خطرناکی را به دنبال دارد، بویژه کمفروشى، سرمایه اعتماد و اطمینان را که رکن مهم مبادلات است از بین مىبرد، و نظام اقتصادى را به هم مىریزد.
2. فساد اقتصادی: در آیات قرآن کراراً از کمفروشى نکوهش شده است؛ مانند آیات مورد بحث، و در داستان شعیب(ع) آنجا که قوم خود را مخاطب ساخته، میگوید: «أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»؛[9] حق پیمانه را ادا کنید، و دیگران را به خسارت نیندازید، با ترازوى صحیح وزن کنید، و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین فساد نکنید.
و به این ترتیب کمفروشى و ترک عدالت به هنگام پیمانه و وزن را در ردیف فساد در زمین شمرده است، و این خود دلیلى به ابعاد مفاسد اجتماعى این کار است.[10] کمفروشی باعث تباهى اجتماع انسانى است که اساس آن بر تعادل حقوق متقابل است، و اگر این تعادل از بین برود، همه چیز از بین میرود.[11]
3. نزول عذاب الهی: از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: هیچ قومى عهد شکنى نکردند، مگر اینکه خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط ساخت. هیچ جمعیتى به غیر حکم الهى حکم نکردند، مگر اینکه فقر در میان آنها زیاد شد. در میان هیچ ملتى فحشاء ظاهر نشد، مگر اینکه مرگ و میر در میان آنها فراوان گشت! هیچ گروهى کمفروشى نکردند، مگر اینکه زراعت آنها از بین رفت و قحطى آنها را فرو گرفت! و هیچ قومى زکات را منع نکردند، مگر اینکه باران از آنها قطع شد.[12]
از آیات قرآن نیز به خوبی استفاده میشود که مسئله کمفروشى موجب به هم خوردن نظام اقتصادى میشود و نزول عذاب الهى را در پیخواهد داشت: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ…». «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیراً»؛[13] اى کسانى که ایمان آوردهاید، اموال یکدیگر را به ناحق مخورید، مگر آنکه تجارتى باشد که هر دو طرف بدان رضایت داده باشید. و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، بزودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت و این کار براى خدا آسان است.
در این آیه از خوردن مال از راههای باطل نهی شده و به کسانی که مبادرت به این کار میکنند وعده عذاب داده شده است. و بدیهی است که یک از مصادیق خوردن مال از راه باطل، کمفروشی است.
[1]. مطففین، ۱.
[2]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 225، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 291، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 888، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[5]. مطففین، ۲- ۳.
[6]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 230، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 18، ص 41، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، 1404ق.
[8]. همان.
[9]. شعراء، 181- 183.
[10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 250، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[11]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 230.
[12]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 31، ص 83، بیروت، دار احیاء التراث العربی،چاپ سوم، 1420ق. «ما نقض قوم العهد الا سلط اللَّه علیهم عدوهم! و ما حکموا بغیر ما انزل اللَّه الا فشا فیهم الفقر! و ما ظهرت فیهم الفاحشة الا فشا فیهم الموت! و لا طففوا الکیل الا منعوا النبات و اخذوا بالسنین! و لا منعوا الزکات الا حبس عنهم المطر»!
[13]. نساء، 29 – 30.