خداوند متعال در بیان حکایت خواب حضرت یوسف(ع) و سخن وی با پدرش(حضرت یعقوب) در قرآن کریم از نقل قول مستقیم[1] استفاده نموده است:
«إِذْ قالَ یُوسُفُ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لی ساجِدینَ»؛[2] (به خاطر بیاور) هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده مىکنند!
« یا أَبَتِ» در این آیه، بخشی از جملهای است که با هم مقول قول و یا مفعول به «قال» به شمار میآیند زیرا حضرت یوسف پدرش را با لفظ «یا اَبَتِ» مخاطب ساخته و ماجرای خواب خود را برای او تعریف نموده است.
به هر حال، از نظر ادبی «یا أَبَتِ» که هشت بار در قرآن تکرار شده است[3]،حرف ندا و منادای مضاف به یای متکلم است که اصلش «یا اَبی» بوده است. «یا» از حروف ندا، کلمه «اب»، منادا و مضاف، «یا» مضاف الیه است که این مضاف الیه به دلیل کثرت استعمال حذف شده و عوض از محذوف، «تاء» به «اَب» الحاق گردیده است.[4]
برخی نیز میگویند: «اصل یا ابت یا ابتا بوده،[5] (الف) که جانشین یای متکلم میباشد بر اثر کثرت استعمال حذف شده است».[6]
در هر صورت، فلسفه جانشینی «تاء» از یای متکلم این است که؛ الحاق «تاء» به «اب» و «ام» هنگامی که منادا واقع شده باشند دلالت بر اظهار دوستی از سوی ندا کننده و درخواست ملاطفت و مهربانی از ندا شونده میکند، چنانکه اگر لفظ «ابن» هنگام منادا واقع شدن مصغّر شود[7] برای اظهار شفقت و مهربانی است.[8] از اینرو در تمام موارد استعمال این عبارت در قرآن، نوعی اظهار دوستی نماید و تمنای ملاطفت و مهربانی به چشم میخورد.
اعراب «تا» در «یا ابت»
برخی[9] گفتهاند؛ چون این «تاء» عوض از یای متکلم است و «یاء» نیز با کسره مناسبت دارد، باید «تاء» را کسره داد[10] تا دلالت بر حذف «یاء» داشته باشد.[11] کسانی که تاء را به کسره خواندهاند هنگام وقف آنرا به «ها» وقف کردند.[12]
برخی[13] نیز گفتهاند «یا اَبَتِ» در اصل « یا اَبَتا» بوده که الف در «ابتا» جانشین یای متکلم بوده و چون الف با فتحه مناسبت دارد پس از حذف الف به دلیل کثرت استعمال، باید «تاء» را فتحه داد[14] تا دلالت بر حذف الف نماید.[15] برخی[16] نیز تاء را به ضم[17] خواندهاند.[18]، [19]
«إِذْ قالَ یُوسُفُ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لی ساجِدینَ»؛[2] (به خاطر بیاور) هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده مىکنند!
« یا أَبَتِ» در این آیه، بخشی از جملهای است که با هم مقول قول و یا مفعول به «قال» به شمار میآیند زیرا حضرت یوسف پدرش را با لفظ «یا اَبَتِ» مخاطب ساخته و ماجرای خواب خود را برای او تعریف نموده است.
به هر حال، از نظر ادبی «یا أَبَتِ» که هشت بار در قرآن تکرار شده است[3]،حرف ندا و منادای مضاف به یای متکلم است که اصلش «یا اَبی» بوده است. «یا» از حروف ندا، کلمه «اب»، منادا و مضاف، «یا» مضاف الیه است که این مضاف الیه به دلیل کثرت استعمال حذف شده و عوض از محذوف، «تاء» به «اَب» الحاق گردیده است.[4]
برخی نیز میگویند: «اصل یا ابت یا ابتا بوده،[5] (الف) که جانشین یای متکلم میباشد بر اثر کثرت استعمال حذف شده است».[6]
در هر صورت، فلسفه جانشینی «تاء» از یای متکلم این است که؛ الحاق «تاء» به «اب» و «ام» هنگامی که منادا واقع شده باشند دلالت بر اظهار دوستی از سوی ندا کننده و درخواست ملاطفت و مهربانی از ندا شونده میکند، چنانکه اگر لفظ «ابن» هنگام منادا واقع شدن مصغّر شود[7] برای اظهار شفقت و مهربانی است.[8] از اینرو در تمام موارد استعمال این عبارت در قرآن، نوعی اظهار دوستی نماید و تمنای ملاطفت و مهربانی به چشم میخورد.
اعراب «تا» در «یا ابت»
برخی[9] گفتهاند؛ چون این «تاء» عوض از یای متکلم است و «یاء» نیز با کسره مناسبت دارد، باید «تاء» را کسره داد[10] تا دلالت بر حذف «یاء» داشته باشد.[11] کسانی که تاء را به کسره خواندهاند هنگام وقف آنرا به «ها» وقف کردند.[12]
برخی[13] نیز گفتهاند «یا اَبَتِ» در اصل « یا اَبَتا» بوده که الف در «ابتا» جانشین یای متکلم بوده و چون الف با فتحه مناسبت دارد پس از حذف الف به دلیل کثرت استعمال، باید «تاء» را فتحه داد[14] تا دلالت بر حذف الف نماید.[15] برخی[16] نیز تاء را به ضم[17] خواندهاند.[18]، [19]
[1]. اگر گفتار شخصی را هنگام حکایت، بدون تغییر بلکه با همان الفاظ، عبارات و ضمایری که آن فرد هنگام سخن گفتن بکار برده نقل نماییم، آنرا نقل قول مستقیم گویند که در ادبیات فارسی بعد از دو نقطه داخل گیومه(“…”) قرار میگیرد. مانند علی گفت: “من دیروز به مدرسه نرفتم.
[2]. یوسف، 4.
[3]. یوسف، 4 و 100؛ مریم، 42 و 43 و 44 و 45؛ قصص، 26؛ صافات، 102.
[4]. سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ج 4، ص 10، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1406ق.
[5]. «الف در اَبَتا، بدل از یای متکلم است که حذف گردید.»، ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج 11، ص 8، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق.
[6]. الجدید، همان.
[7]. «یا بُنَیَّ».
[8]. گنابادى، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، ج 2، ص 347، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1408ق.
[9]. أبی عمرو و عاصم و حمزة و الکسائی و نافع و ابن کثیر.
[10]. «یا اَبَتِ»
[11]. شوکانى، محمد بن على، فتح القدیر، ج 3، ص 7، بیروت، دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب، چاپ اول، 1414 ق؛ دعاس- حمیدان- قاسم، اعراب القرآن الکریم، ج 2، ص 7، دارالمنیر و دارالفارابى، دمشق، چاپ اول، 1425ق؛ نحاس، ابوجعفر احمد بن محمد، اعراب القرآن( نحاس)، ج 2، ص 190، بیروت، منشورات محمدعلى بیضون، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1421ق.
[12]. «یا اَبَه»، إعراب القرآن(نحاس)، ج 2، ص 190.
[13]. «ابن عامر».
[14]. «یا اَبَتَ».
[15]. طبرسى، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 2، ص 175، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش؛ فتح القدیر، ج 3، ص 7؛ إعراب القرآن(نحاس)، ج 2، ص 190.
[16]. فرّاء یکی از علمای علم ادب و نحو.
[17]. «یا اَبَتُ».
[18]. فتح القدیر، ج 3، ص 7؛ إعراب القرآن(نحاس)، ج 2، ص 190.
[19]. برای اطلاع بیشتر از اقوال و استدلال و مناقشات ادبی، ر.ک: إعراب القرآن، ج 2، ص 190 – 191؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج 11، ص 8؛ فتح القدیر، ج 3، ص 7، ذیل آیه ۴ سوره یوسف.