با دقت در سخنانی که از پیشوایان دین اسلام در ارتباط با مسکن به ما رسیده، مشاهده میشود که از یکسو از داشتن منازل بزرگ و مجلل نهی شده و از سوی دیگر به داشتن منزل وسیع و بزرگ توصیه شده است و شاید برخی از این دو مجموعه روایات، تضاد را برداشت کنند. اما واقعیت امر آن است که آنچه از مجموع این روایات به دست میآید، آن است که نظر اسلام درباره بزرگی و وسیع بودن منزل، ناظر به انتخاب مکانی است که خانواده به راحتی در آن زندگی کند. و در آن، فضایی مهیا شود که آسایش و آرامش خانواده را فراهم سازد؛ چرا که به تجربه ثابت شده است خانههای کوچک، کسالت و افسردگی را برای خانوادهها به همراه دارد. در چنین فضایی رفت و آمدهای اقوام و دوستان که در دین به طور فوقالعادهای بر آن تأکید شده است، به حداقل رسیده یا حذف میشود. اسلام با در نظر گرفتن چنین مسائلی در صدد ایجاد فضایی مناسب و با نشاط در محیط خانه بوده است. منظور از منزل وسیع، داشتن کاخ یا خانه مجلل نیست، بلکه برخورداری از مسکنی است که به اندازه نیاز و کفایت باشد.
جمع میان این دو نگاه، حرکت به سمت میانهروی است. آنچه را که برخاسته از نیاز باشد -اعم از نیاز معنوی، مادی، اجتماعی و…- مورد تأیید شرع است، اما آنچه فرد سعی میکند خود را نیازمند آن بداند، مورد سرزنش و تقبیح قرار گرفته است.
جمع میان این دو نگاه، حرکت به سمت میانهروی است. آنچه را که برخاسته از نیاز باشد -اعم از نیاز معنوی، مادی، اجتماعی و…- مورد تأیید شرع است، اما آنچه فرد سعی میکند خود را نیازمند آن بداند، مورد سرزنش و تقبیح قرار گرفته است.