پیامبر اسلام(ص) به حضرت زهرا(س) که تنها فرزند باقی مانده ایشان بود، علاقه خاصی داشته و رابطهای صمیمی میان آنها برقرار بود که به همین دلیل، اندوه حضرت زهرا(س) برای از دست دادن پدرشان، مضاعف میشد.
علاوه بر این، بعد از رحلت پیامبر اسلام، شرایط به گونهای پیش رفت که بیاحترامیها و بیعدالتیهایی نسبت به اهل بیت، بویژه حضرت زهرا(س) روا داشته شد.[1]
مجموع اینها سبب شد که فقدان پدر برای فرزند بسیار سنگین آید و به دنبال آن، عزاداری فاطمه(س) بسیار زیاد و عرفاً بیش از حد طبیعی شود.
بنابر آنچه در برخی منابع اسلامی آمده؛ گریه و عزاداری فاطمه(ع) در خانه موجب اعتراض برخی شده و به دنبال آن امام علی(ع) اتاقی در بقیع آماده کرد و فاطمه(س) برای عزاداری به آنجا میرفت. این نقل چنین است:
«بزرگان اهل مدينه اجتماع كرده و به حضور حضرت على(ع) آمدند و گفتند: اى ابو الحسن! فاطمه شب و روز گريه میكند و هيچكدام از ما علاوه بر آنکه روزها در طلب معیشتیم، شبهنگام نیز خواب خوشی نداریم.
ما از تو میخواهیم كه به فاطمه بگویی يا شب گريه كند و يا روز.
آنحضرت فرمود: مانعى ندارد و سپس اين موضوع را با فاطمه(س) در ميان نهاد، ولى دریافت كه آنحضرت از گريه آرام نمیگیرد.
با اين حال، فاطمه(س) گفت: اى ابو الحسن! من، چندان در ميان اين مردم زندگی نخواهم كرد و به زودى از ميان آنان خواهم رفت
على جان! به خداوند سوگند من شب و روز از گريه آرام نخواهم گرفت تا اينكه به پدرم ملحق شوم.
حضرت علی(ع) فرمود: باشد، هر طور كه ميل دارى انجام بده.
على(ع) بعد از آن، اتاقى در بقیع که خارج از شهر مدينه بود براى حضرت فاطمه ساخت كه آنرا «بيت الاحزان» میگفتند.
صبحگاهان، فاطمه، حسن و حسين را برداشته و به بقيع میرفت و تا شبانگاه مشغول گريه بود و چون شب فرا میرسيد حضرت امير(ع) فاطمه را به منزل باز میگردانيد.
حضرت فاطمه پس از فوت پدر بزرگوارش مدت بيست و هفت روز اين برنامه را انجام میداد، آنگاه مريض شد».[2]
با جستوجو در منابع روایی اهل سنت، مطلبی درباره «بیت الاحزان» در این منابع مشاهده نشد.
علاوه بر این، بعد از رحلت پیامبر اسلام، شرایط به گونهای پیش رفت که بیاحترامیها و بیعدالتیهایی نسبت به اهل بیت، بویژه حضرت زهرا(س) روا داشته شد.[1]
مجموع اینها سبب شد که فقدان پدر برای فرزند بسیار سنگین آید و به دنبال آن، عزاداری فاطمه(س) بسیار زیاد و عرفاً بیش از حد طبیعی شود.
بنابر آنچه در برخی منابع اسلامی آمده؛ گریه و عزاداری فاطمه(ع) در خانه موجب اعتراض برخی شده و به دنبال آن امام علی(ع) اتاقی در بقیع آماده کرد و فاطمه(س) برای عزاداری به آنجا میرفت. این نقل چنین است:
«بزرگان اهل مدينه اجتماع كرده و به حضور حضرت على(ع) آمدند و گفتند: اى ابو الحسن! فاطمه شب و روز گريه میكند و هيچكدام از ما علاوه بر آنکه روزها در طلب معیشتیم، شبهنگام نیز خواب خوشی نداریم.
ما از تو میخواهیم كه به فاطمه بگویی يا شب گريه كند و يا روز.
آنحضرت فرمود: مانعى ندارد و سپس اين موضوع را با فاطمه(س) در ميان نهاد، ولى دریافت كه آنحضرت از گريه آرام نمیگیرد.
با اين حال، فاطمه(س) گفت: اى ابو الحسن! من، چندان در ميان اين مردم زندگی نخواهم كرد و به زودى از ميان آنان خواهم رفت
على جان! به خداوند سوگند من شب و روز از گريه آرام نخواهم گرفت تا اينكه به پدرم ملحق شوم.
حضرت علی(ع) فرمود: باشد، هر طور كه ميل دارى انجام بده.
على(ع) بعد از آن، اتاقى در بقیع که خارج از شهر مدينه بود براى حضرت فاطمه ساخت كه آنرا «بيت الاحزان» میگفتند.
صبحگاهان، فاطمه، حسن و حسين را برداشته و به بقيع میرفت و تا شبانگاه مشغول گريه بود و چون شب فرا میرسيد حضرت امير(ع) فاطمه را به منزل باز میگردانيد.
حضرت فاطمه پس از فوت پدر بزرگوارش مدت بيست و هفت روز اين برنامه را انجام میداد، آنگاه مريض شد».[2]
با جستوجو در منابع روایی اهل سنت، مطلبی درباره «بیت الاحزان» در این منابع مشاهده نشد.
[1]. ر.ک: «شهادت حضرت فاطمه(س) در منابع اهل سنت»، سؤال 5256؛ «عکس العمل امام علی(ع)در حادثه هجوم به منزل آنحضرت»، سؤال 578.
[2]. «وَ اجْتَمَعَ شُيُوخُ أَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ أَقْبَلُوا إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالُوا لَهُ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ فَاطِمَةَ ع تَبْكِي اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلًا أَوْ نَهَاراً فَقَالَ ع حُبّاً وَ كَرَامَةً فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ ع وَ هِيَ لَا تُفِيقُ مِنَ الْبُكَاءِ وَ لَا يَنْفَعُ فِيهَا الْعَزَاءُ فَلَمَّا رَأَتْهُ سَكَنَتْ هُنَيْئَةً لَهُ فَقَالَ لَهَا يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ شُيُوخَ الْمَدِينَةِ يَسْأَلُونِّي أَنْ أَسْأَلَكِ إِمَّا أَنْ تَبْكِينَ أَبَاكِ لَيْلًا وَ إِمَّا نَهَاراً فَقَالَتْ يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَقَلَّ مَكْثِي بَيْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِيبِي مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْكُتُ لَيْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِي رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ ع افْعَلِي يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ مَا بَدَا لَكِ ثُمَّ إِنَّهُ بَنَى لَهَا بَيْتاً فِي الْبَقِيعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِينَةِ يُسَمَّى بَيْتَ الْأَحْزَانِ وَ كَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع أَمَامَهَا وَ خَرَجَتْ إِلَى الْبَقِيعِ بَاكِيَةً فَلَا تَزَالُ بَيْنَ الْقُبُورِ بَاكِيَةً فَإِذَا جَاءَ اللَّيْلُ أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَيْهَا وَ سَاقَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِلَى مَنْزِلِهَا وَ لَمْ تَزَلْ عَلَى ذَلِكَ إِلَى أَنْ مَضَى لَهَا بَعْدَ مَوْتِ أَبِيهَا سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ يَوْما»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 43، ص 177، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ جزائری، نعمت الله، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج 1، ص 62، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، چاپ اول، 1427ق؛ و نیز ر.ک: قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، محقق و مصحح: حسینی أرموی (محدث)، جلالالدین، ص 287 – 288، تهران، مزکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1361ش.