عین این جمله در منابع مشهور و اولیه روایی وجود ندارد، اما در پارهای از کتابهایی که جنبه روایتی ندارند، اما به مناسبت، گاه روایاتی در آنها مشاهده میشود، عبارت «من علمنی حرفاً صیّرنی عبداً» به عنوان حدیث ذکر شده است[1] و در برخی از کتابهای دیگری از این دست، جمله «مَن علّمنی حَرفاً کنتُ لَه عَبداً»[2] به عنوان حدیثی بدون سند به امام علی(ع) نسبت داده شده است.[3]
اما در برخی دیگر از کتابها این جمله از شخصی به نام شعبه[4] و یا به عنوان یک کلام مشهور[5] بر سر زبانها نقل شده است.
همچنین روایتی به طور مرسل از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که از جهت معنا و مضمون با جمله مورد بحث یکی است؛ پیامبر(ص) فرمود: «هرکس مسئلهای را به کسى یاد دهد پس محقّقاً مالک او شده است». از حضرتشان پرسیده شد: آیا این استاد میتواند شاگردش را – به عنوان بنده – بفروشد؟! ایشان پاسخ دادند: «نه، اما حق امر و نهی به او را دارد».[6] همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است که؛ «مَنْ تَعَلَّمْتَ مِنْهُ حَرْفاً صِرْتَ لَهُ عَبْدا»؛[7] از هرکس گفتهاى آموختى، بندهاش شدهاى.
به هر حال؛ چه این جمله حدیث باشد و چه نباشد؛ کلام حکیمانهای است که در بزرگداشت مقام معلم، بسیار ارزنده میباشد[8] و نیز با روایاتی به همین مضمون تأیید و تقویت میشود و مقصود این است که؛ وقتی کسی به شخصی چیزی یاد دهد چنان تأثیری بر روی او میگذارد که گویا همچون عبد او را تحت تأثیر کلام خود قرار میدهد. به دیگر سخن؛ دلهایى که مشتاق کلام معلم است، از کلام او رمق میگیرند و از حرکت او روان به شوق و تکاپو میافتد و در برابر کردار و رفتار معلم؛ دل، خاضع و خاشع میگردد، و فروغ بینش او روان متعلمان را مینوازد و بنده خود میسازد.
اما در برخی دیگر از کتابها این جمله از شخصی به نام شعبه[4] و یا به عنوان یک کلام مشهور[5] بر سر زبانها نقل شده است.
همچنین روایتی به طور مرسل از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که از جهت معنا و مضمون با جمله مورد بحث یکی است؛ پیامبر(ص) فرمود: «هرکس مسئلهای را به کسى یاد دهد پس محقّقاً مالک او شده است». از حضرتشان پرسیده شد: آیا این استاد میتواند شاگردش را – به عنوان بنده – بفروشد؟! ایشان پاسخ دادند: «نه، اما حق امر و نهی به او را دارد».[6] همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است که؛ «مَنْ تَعَلَّمْتَ مِنْهُ حَرْفاً صِرْتَ لَهُ عَبْدا»؛[7] از هرکس گفتهاى آموختى، بندهاش شدهاى.
به هر حال؛ چه این جمله حدیث باشد و چه نباشد؛ کلام حکیمانهای است که در بزرگداشت مقام معلم، بسیار ارزنده میباشد[8] و نیز با روایاتی به همین مضمون تأیید و تقویت میشود و مقصود این است که؛ وقتی کسی به شخصی چیزی یاد دهد چنان تأثیری بر روی او میگذارد که گویا همچون عبد او را تحت تأثیر کلام خود قرار میدهد. به دیگر سخن؛ دلهایى که مشتاق کلام معلم است، از کلام او رمق میگیرند و از حرکت او روان به شوق و تکاپو میافتد و در برابر کردار و رفتار معلم؛ دل، خاضع و خاشع میگردد، و فروغ بینش او روان متعلمان را مینوازد و بنده خود میسازد.
[1]. سیفی هروی، سیف بن محمد(متوفای 721 ق)، تاریخنامه هرات، ص 476، نشر اساطیر، تهران، 1383 ش.
[2]. «کسى که یک حرف به من بیاموزد، مرا بنده خودش ساخته است».
[3]. عزلتى خلخالى(متوفای 1052ق)، ادهم، رسایل فارسى ادهم خلخالى، محقق، مصحح، نورانى، عبد الله، ص 645، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، چاپ اول، 1381ق؛ نراقى(متوفای 1209ق)، ملا محمد مهدى، جامع السعادات، ج 3، ص 141، بیروت، اعلمى، چاپ چهارم، بیتا؛ أبو سعید خادمى حنفی(متوفای 1156ق)، محمد بن محمد، بریقة محمودیة فی شرح طریقة محمدیة و شریعة نبویة فی سیرة أحمدیة، ج 4، ص 3، مطبعة الحلبی، 1348ق.
[4]. «من کتبت عنه أربعة أحادیث فأنا عبده، و من علمنی حرفا کنت له عبدا»؛ ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، ج 4، ص 190، دمشق، مطبعة الترقی، چاپ اول، 1382ق.
[5]. «والمشهور على الألسنة…»؛ عجلونی جراحی، إسماعیل بن محمد، کشف الخفاء و مزیل الإلباس عما اشتهر من الأحادیث على ألسنة الناس، ج 2، ص 265، قاهره، مکتبة القدسی، 1351ق.
[6]. «رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ(ص) أَنَّهُ قَالَ مَنْ عَلَّمَ شَخْصاً مَسْأَلَةً فَقَدْ مَلَکَ رَقَبَتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ یَبِیعُهُ فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ یَأْمُرُهُ وَ یَنْهَاه»؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج 4، ص 71، قم، دار سید الشهداء للنشر، 1405ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 2، ص 44، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. عوالی اللئالی، ج 1، ص 292.
[8]. طباطبایى، سید محمد حسین، تعالیم اسلام، ص 210، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1387ش.