پروردگار، در حد صلاحدید، پنجرههایی از عالم غیب را بر روی پیامبر اکرم(ص) خویش گشوده بود و در همین راستا، پیامبر گرامی اسلام(ص) در طول عُمرِ پُربرکتشان برخی از وقایع آینده و مسائل غیبی را ـ به مناسبتهای مختلف ـ برای یاران و اصحاب بیان فرمودهاند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
1. پیشگویى پیامبر(ص) درباره ستم رفتن بر اهل بیت عصمت و طهارت(ع): «به زودى پس از من، اهل بیتم به وسیله امّتم با کشتار و آوارگى مواجه خواهند شد. همانا کینهتوزترین قوم ما نسبت به ما، بنى امیّه و بنى مغیره و بنى مخزوماند».[1]
«من، فرستاده خدا به سوى همه مردم هستم؛ ولى بعد از من، پیشوایانى الهى از اهل بیتم براى مردم خواهند بود که در میان مردم [به رهبرى] بر میخیزند؛ لیکن [از سوى آنان] تکذیب میشوند و پیشوایان کفر و ضلالت و پیروانشان، بر ایشان، ستم روا میدارند. هر کس آنان را دوست بدارد و از ایشان پیروى کند و تصدیقشان نماید، از من است و با من است و مرا ملاقات خواهد کرد. آگاه باشید که هر کس به ایشان ستم روا دارد و تکذیبشان کند، از من نیست و با من نیست و من از او بیزارم».[2]
پیامبر خدا به امام علی(ع) فرمود: «تو کسى هستى که خلافتت را میگیرند، کشته میشوى و این محاسنت از خون سرت، رنگین خواهد شد».[3]
2. شهادت حضرت زهرا(س) به عنوان اولین نفر از خانواده ایشان: رسول خدا(ص) به حضرت فاطمه(س) فرمود: «تو اولین فرد از اهل بیتم هستى که به من ملحق میشوى». و اوّلین شخص از اهل بیت پیامبر، حضرت فاطمه بود که بعد از آنحضرت به شهادت رسید.[4]
3. شهادت امام حسین(ع): پیامبر اکرم(ص) فرمود: «جبرئیل به من خبر داد که پسرم حسین در زمین طفّ(نام دیگر کربلا) به شهادت میرسد. و از خاک آنجا براى من آورد و گفت: قبر حسین آنجا خواهد بود».[5]
4. خبر دادن به جابر که به محضر امام باقر(ع) خواهد رسید: امام صادق(ع) میفرماید: «جابر بن عبد اللَّه انصارى، آخرین صحابى پیامبر(ص)، زنده بود تا اینکه ما اهل بیت را درک نمود. در مسجد الرسول، عمامه خود را میبست و میفرمود: اى باقر! اى باقر! مردم میگفتند: این پیرمرد، هذیان میگوید. ولى جابر میگفت: به خدا قسم! من هذیان نمیگویم. خودم از رسول خدا شنیدم که میفرمود: “تو مردى از اهل بیت مرا درک میکنى که همنام و همشکل من میباشد. علم را میشکافد شکافتنى”. [جابر گفت:] بهخاطر این است که من این چنین میگویم…».[6]
و پیشگوییهای دیگری که در منابع روایی شیعه و سنی از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده است.
1. پیشگویى پیامبر(ص) درباره ستم رفتن بر اهل بیت عصمت و طهارت(ع): «به زودى پس از من، اهل بیتم به وسیله امّتم با کشتار و آوارگى مواجه خواهند شد. همانا کینهتوزترین قوم ما نسبت به ما، بنى امیّه و بنى مغیره و بنى مخزوماند».[1]
«من، فرستاده خدا به سوى همه مردم هستم؛ ولى بعد از من، پیشوایانى الهى از اهل بیتم براى مردم خواهند بود که در میان مردم [به رهبرى] بر میخیزند؛ لیکن [از سوى آنان] تکذیب میشوند و پیشوایان کفر و ضلالت و پیروانشان، بر ایشان، ستم روا میدارند. هر کس آنان را دوست بدارد و از ایشان پیروى کند و تصدیقشان نماید، از من است و با من است و مرا ملاقات خواهد کرد. آگاه باشید که هر کس به ایشان ستم روا دارد و تکذیبشان کند، از من نیست و با من نیست و من از او بیزارم».[2]
پیامبر خدا به امام علی(ع) فرمود: «تو کسى هستى که خلافتت را میگیرند، کشته میشوى و این محاسنت از خون سرت، رنگین خواهد شد».[3]
2. شهادت حضرت زهرا(س) به عنوان اولین نفر از خانواده ایشان: رسول خدا(ص) به حضرت فاطمه(س) فرمود: «تو اولین فرد از اهل بیتم هستى که به من ملحق میشوى». و اوّلین شخص از اهل بیت پیامبر، حضرت فاطمه بود که بعد از آنحضرت به شهادت رسید.[4]
3. شهادت امام حسین(ع): پیامبر اکرم(ص) فرمود: «جبرئیل به من خبر داد که پسرم حسین در زمین طفّ(نام دیگر کربلا) به شهادت میرسد. و از خاک آنجا براى من آورد و گفت: قبر حسین آنجا خواهد بود».[5]
4. خبر دادن به جابر که به محضر امام باقر(ع) خواهد رسید: امام صادق(ع) میفرماید: «جابر بن عبد اللَّه انصارى، آخرین صحابى پیامبر(ص)، زنده بود تا اینکه ما اهل بیت را درک نمود. در مسجد الرسول، عمامه خود را میبست و میفرمود: اى باقر! اى باقر! مردم میگفتند: این پیرمرد، هذیان میگوید. ولى جابر میگفت: به خدا قسم! من هذیان نمیگویم. خودم از رسول خدا شنیدم که میفرمود: “تو مردى از اهل بیت مرا درک میکنى که همنام و همشکل من میباشد. علم را میشکافد شکافتنى”. [جابر گفت:] بهخاطر این است که من این چنین میگویم…».[6]
و پیشگوییهای دیگری که در منابع روایی شیعه و سنی از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده است.
[1]. «إنّ أَهْلَ بَیْتِی سَیَلْقَوْنَ مِنْ بَعْدِی مِنْ أُمَّتِی قَتْلًا وَتَشْرِیدًا، وَإِنَّ أَشَدَّ قَوْمِنَا لَنَا بُغْضًا بَنُو أُمَیَّةَ، وَبَنُو الْمُغِیرَةِ، وَبَنُو مَخْزُومٍ»؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک على الصحیحین، تحقیق، عبد القادر عطا، مصطفى، ج 4، ص 534، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق؛ خزاعی مروزی، أبو عبد الله نعیم بن حماد، کتاب الفتن، محقق، زهیری، سمیر أمین، ج 1، ص 131، قاهره، مکتبة التوحید، چاپ اول، 1412ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 215، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، محقق، سلفی، حمدی بن عبد المجید، ج 2، ص 247، قاهره، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، 1415ق.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 18، ص 112، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 68، قم، مؤسسه امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه)، چاپ اول، 1409ق؛ بحار الأنوار، ج 18، ص 113.
[6]. بحار الأنوار، ج 46، ص 225 – 226.