آنچه از روایات در این زمینه استفاده میشود، این است که فرشتگان نیز در قبال موضوع ناراحت کننده متأثر و در برابر مسئله نشاط آور شاد و مسرور میشوند. در این مقال تعدادی از روایات را به عنوان نمونه بیان میکنیم:
1. «…أ ما ترضین أن تبکی له الملائکة و یأسف علیه کل شیء»؛[1] امام صادق(ع) از قول رسول خدا(ص) نقل میفرمایند: … آیا تو دوست نداری که فرشتگان برایش(امام حسین) گریه کنند و تمام موجودات برایش متأثر شوند.
2. «… قَالَ نَعَمْ یَا بِنْتَاهْ قُتِلَ قَبْلَهُ أَحَدٌ کَانَ تَبْکِیهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ الْمَلَائِکَة….»؛[2] رسول خدا(ص) در مورد شهادت امام حسین(ع) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمود: … دخترم، پیش از او کسى این طور کشته نشده است که آسمانها، زمین، فرشتگان و… برایش گریه کنند.
3. «إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ…»؛[3] هرگاه مؤمنی از دنیا برود فرشتگان برایش گریه میکنند.
4. «بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) ذَاتَ یَوْمٍ قَاعِدٌ إِذْ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ (ع) وَ هُوَ کَئِیبٌ حَزِینٌ مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَا لِی أَرَاکَ کَئِیباً حَزِیناً قَالَ یَا مُحَمَّدُ وَ کَیْفَ لَا أَکُونُ کَذَلِکَ وَ إِنَّمَا وُضِعَتْ مَنَافِیخُ جَهَنَّمَ الْیَوْمَ…»؛[4] روزى پیامبر(ص) نشسته بودند، ناگاه جبریل در حالىکه رنگ پریده، اندوهگین و افسرده بود آمد. پیامبر(ص) فرمودند: چرا تو را چنین اندوهگین و افسرده مىبینم؟ گفت: اى محمد! چرا چنین نباشم که امروز کورههاى جهنم را نهادند؟
۵. «لمّا قتل الحسین علیه السلام ضجّت الملائکة بالبکاء و النحیب و قالوا: إلهنا و سیّدنا، تغفل عمّن قتل صفوتک و ابن صفوتک. فأوحى اللَّه إلیهم: قرّوا ملائکتی فو عزّتی و جلالی لأنتقمنّ منهم و لو بعد حین، ثمّ کشف اللَّه عن الأئمّة من ولد الحسین علیهم السلام فسرّت الملائکة بذلک …»؛[5] هنگامی که امام حسین(ع) کشته شد، ملائکه شیون و زارى کرده گفتند: اى خدا و مولاى ما، آیا از کسى که برگزیده تو و فرزند برگزیده تو را کشته غفلت مىکنى؟ از جانب خداوند وحى آمد: اى ملائکه من، خوشحال باشید، قسم به عزّت و جلالم، من از قاتلان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت، آن هم به زودى. بعد هم پرده غیبى کنار رفت و ملائکه امامانى را که از صلب امام حسین بودند دیدند و خوشحال شدند.
این روایات به خوبی بیانگر این صفت فرشتگان هستند که آنها نیز در برابر مسائل تأثر انگیز، یا مسرت بخش اندوهگین و مسرور میشوند.
1. «…أ ما ترضین أن تبکی له الملائکة و یأسف علیه کل شیء»؛[1] امام صادق(ع) از قول رسول خدا(ص) نقل میفرمایند: … آیا تو دوست نداری که فرشتگان برایش(امام حسین) گریه کنند و تمام موجودات برایش متأثر شوند.
2. «… قَالَ نَعَمْ یَا بِنْتَاهْ قُتِلَ قَبْلَهُ أَحَدٌ کَانَ تَبْکِیهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ الْمَلَائِکَة….»؛[2] رسول خدا(ص) در مورد شهادت امام حسین(ع) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمود: … دخترم، پیش از او کسى این طور کشته نشده است که آسمانها، زمین، فرشتگان و… برایش گریه کنند.
3. «إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ…»؛[3] هرگاه مؤمنی از دنیا برود فرشتگان برایش گریه میکنند.
4. «بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) ذَاتَ یَوْمٍ قَاعِدٌ إِذْ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ (ع) وَ هُوَ کَئِیبٌ حَزِینٌ مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَا لِی أَرَاکَ کَئِیباً حَزِیناً قَالَ یَا مُحَمَّدُ وَ کَیْفَ لَا أَکُونُ کَذَلِکَ وَ إِنَّمَا وُضِعَتْ مَنَافِیخُ جَهَنَّمَ الْیَوْمَ…»؛[4] روزى پیامبر(ص) نشسته بودند، ناگاه جبریل در حالىکه رنگ پریده، اندوهگین و افسرده بود آمد. پیامبر(ص) فرمودند: چرا تو را چنین اندوهگین و افسرده مىبینم؟ گفت: اى محمد! چرا چنین نباشم که امروز کورههاى جهنم را نهادند؟
۵. «لمّا قتل الحسین علیه السلام ضجّت الملائکة بالبکاء و النحیب و قالوا: إلهنا و سیّدنا، تغفل عمّن قتل صفوتک و ابن صفوتک. فأوحى اللَّه إلیهم: قرّوا ملائکتی فو عزّتی و جلالی لأنتقمنّ منهم و لو بعد حین، ثمّ کشف اللَّه عن الأئمّة من ولد الحسین علیهم السلام فسرّت الملائکة بذلک …»؛[5] هنگامی که امام حسین(ع) کشته شد، ملائکه شیون و زارى کرده گفتند: اى خدا و مولاى ما، آیا از کسى که برگزیده تو و فرزند برگزیده تو را کشته غفلت مىکنى؟ از جانب خداوند وحى آمد: اى ملائکه من، خوشحال باشید، قسم به عزّت و جلالم، من از قاتلان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت، آن هم به زودى. بعد هم پرده غیبى کنار رفت و ملائکه امامانى را که از صلب امام حسین بودند دیدند و خوشحال شدند.
این روایات به خوبی بیانگر این صفت فرشتگان هستند که آنها نیز در برابر مسائل تأثر انگیز، یا مسرت بخش اندوهگین و مسرور میشوند.
[1]. کوفى، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص 654، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی، تهران، چاپ اول، 1410ق.
[2]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، النص، ص 69، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 38، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. فتال نیشابورى، محمد بن احمد روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 507، انتشارات رضى، قم، چاپ اول، 1375ش.
[5]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسى)، ص 484، دهقان، تهران، چاپ سوم، 1380ش.