متن دعای(حِرز) احتجاب چنین است:
«احْتَجَبْتُ بِنُورِ وَجْهِ اللَّهِ الْقَدِیمِ الْکَامِلِ وَ تَحَصَّنْتُ بِحِصْنِ اللَّهِ الْقَوِیِّ الشَّامِلِ وَ رَمَیْتُ مَنْ بَغَى عَلَیَّ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَیْفِهِ الْقَاتِلِ اللَّهُمَّ یَا غَالِباً عَلَى أَمْرِهِ وَ یَا قَائِماً فَوْقَ خَلْقِهِ وَ یَا حَائِلًا بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الشَّیْطَانِ وَ نَزْغِهِ وَ بَیْنَ مَا لَا طَاقَةَ لِی بِهِ مِنْ أَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ کُفَّ عَنِّی أَلْسِنَتَهُمْ وَ اغْلُلْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ وَ اجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ سَدّاً مِنْ نُورِ عَظَمَتِکَ وَ حِجَاباً مِنْ قُدْرَتِکَ وَ جُنْداً مِنْ سُلْطَانِکَ إِنَّکَ حَیٌّ قَادِرٌ اللَّهُمَّ اغْشُ عَنِّی أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ حَتَّى أَرُدَّ الْمَوَارِدَ وَ اغْشُ عَنِّی أَبْصَارَ النُّورِ وَ أَبْصَارَ الظُّلْمَةِ حَتَّى لَا أُبَالِیَ عَنْ أَبْصَارِهِمْ “یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ”[1] “بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کهیعص”[2] “بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ حم عسق”[3] “کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ”[4] “هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ”[5] “یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ کاظِمِینَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ”[6] “عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ”[7] “ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ”[8] شَاهَتِ الْوُجُوهُ شَاهَتِ الْوُجُوهُ شَاهَتِ الْوُجُوهُ وَ عَمِیَتِ الْأَبْصَارُ وَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَیْرَهُمْ بَیْنَ عَیْنَیْهِمْ وَ شَرَّهُمْ تَحْتَ قَدَمَیْهِمْ وَ خَاتَمَ سُلَیْمَانَ بَیْنَ أَکْتَافِهِمْ “فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ”[9] وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ».[10]
ترجمه: پنهان شدم بهوسیله نور خداوندی که قدیم و کامل است و حصار کشیده و سنگر ساختم بهوسیله دیوارهای خداوندی که قوی بوده و شامل همه چیز است. کسی که با من دشمنی کرد را با تیر الهی هدف قرار داده و با شمشیر خدایی بر او یورش بردم. خدایا! ای کسی که بر امور دشمن من غالب هستی! و ای کسی که بر امور مخلوقات خود مسلطی! ای کسی که بین مرد و قلبش فاصله و مانع هستی! بین من و شیطان و فتنه او مانع شو. و مانع شو میان من و آنچه که طاقت آنرا از هیچیک از بندگانت ندارم. خدایا! زبان آنها را از من باز دار، دست و پای آنها را به زنجیر بکش و میان من و آنها مانعی از نور عظمت خود و حجابی از قدرت خود و سپاهی از سلطنت خود قرار ده. همانا تو زنده و قدرتمند هستی. خدایا! چشمهای بینندگان را از من بپوشان تا اینکه از امور و مشکلات رهایی یابم، و بپوشان از دیدگان نور و ظلمت آنها تا اینکه دیدگانشان نسبت به من بیاعتنا باشد (ظاهراً مقصود این است که؛ بین من و برخی مردم مانعی ایجاد کن تا از مکر و حیله آنها در امان باشم). نزدیک است درخشندگى برقش دیدهها را کور کند. خدا شب و روز را [دگرگون و] جابجا میکند مسلماً در این دگرگونى و جابجایى عبرتى براى صاحبان بصیرت است. به نام خدا که رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش همیشگى. کهیعص، به نام خدا که رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش همیشگى. حم، عسق». مانند آبى است که آنرا از آسمان نازل کنیم، پس گیاه زمین به وسیله آن [به طور انبوه و در هم پیچیده] بروید، [و طراوت و سرسبزى شگفتانگیزى پدید آورد] آن گاه [در مدتى کوتاه] خشک و ریز ریز شود که بادها آنرا به هر سو پراکنده کنند. او خدایى است که معبودى جز او نیست، داناى آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است!. از آن روز نزدیک، آنگاه که [از شدت ترس] جانها به گلوگاه رسد، در حالىکه همه وجودشان پر از غم و اندوه است. براى ستمکاران هیچ دوست مهربانى و شفیعى که شفاعتش پذیرفته شود، وجود ندارد! [در چنین موقعیت و زمانى است که] هر کس هر عملى را [از خیر و شر] حاضر کرده است، بداند. پس سوگند به ستارگانى که باز مىگردند، ستارگانى که به سرعت مىروند و پنهان مىشوند، و سوگند به شب هنگامى که [روى مىآورد، و زمانى که] مىرود، و سوگند به صبح هنگامى که مىدمد [و با گستردن نورش تاریکى را مىزداید]. صاد، سوگند به قرآن که مشتمل بر ذکر [حقایق، معارف، مطالب اخلاقى و اجتماعى و احکام حلال و حرام] است. [اینکه قرآن را نمىپذیرند، براى این نیست که زمینهاى براى پذیرش آن وجود ندارد] بلکه کافران [غرق] در تکبّر [و سرکشى و عداوت] و دشمنىاند. زشت باد چهرهها، زشت باد چهرهها، زشت باد چهرهها، کور باد چشمها، سنگین باد زبانهایشان. خدایا! خیرشان را در میان چشمهایشان قرار ده و شر آنها را در زیر پایشان بگذار. مُهر زد سلیمان بین کتفهایشان، پس به زودى خدا شرّ آنان را [به کشته شدن یا آوارگى از خانه و کاشانه] دفع خواهد کرد و او شنوا و داناست و درود خداوند بر محمد(ص) و آل محمد.
سند و محتوای دعا
با تحقیق و جستوجویی که در کتابهای روایی انجام گرفت؛ این دعا تنها در کتاب «بحار الأنوار» یافت شد که علامه مجلسی نیز منبع مشخصی برای آن ذکر نکرده و تنها به این عبارت بسنده کرده: (منقول من بعض المواضع)[11] که نشان از فقدان این روایت در کتب اصلی روایی دارد. علاوه بر این، در این نقل ذکر نشد که این روایت از کدام یک از امامان(ع) نقل شده است؛ در نتیجه نمیتوان آنرا به امامی خاص -مانند امام علی(ع)- منسوب دانست.
اما محتوا و متن این روایت بیشتر از آیات قرآن بوده و در موارد غیر قرآنی نیز از محتوای مناسبی برخوردار بوده و از این لحاظ مشکلی ندارد، اما چگونگی ترتیب این آیات در حرز مورد نظر چندان واضح نیست.
ذکر این نکته نیز مناسب است که روایات دیگری نیز در زمینه حرز و احتجاب وجود دارد که علامه مجلسی آنها را در بابی به نام «الاحتجابات المرویة عن الرسول(ص) و الأئمة(ع)»[12] قرار داده که شباهتهایی در معانی آنها وجود دارد.
«احْتَجَبْتُ بِنُورِ وَجْهِ اللَّهِ الْقَدِیمِ الْکَامِلِ وَ تَحَصَّنْتُ بِحِصْنِ اللَّهِ الْقَوِیِّ الشَّامِلِ وَ رَمَیْتُ مَنْ بَغَى عَلَیَّ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَیْفِهِ الْقَاتِلِ اللَّهُمَّ یَا غَالِباً عَلَى أَمْرِهِ وَ یَا قَائِماً فَوْقَ خَلْقِهِ وَ یَا حَائِلًا بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الشَّیْطَانِ وَ نَزْغِهِ وَ بَیْنَ مَا لَا طَاقَةَ لِی بِهِ مِنْ أَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ کُفَّ عَنِّی أَلْسِنَتَهُمْ وَ اغْلُلْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ وَ اجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ سَدّاً مِنْ نُورِ عَظَمَتِکَ وَ حِجَاباً مِنْ قُدْرَتِکَ وَ جُنْداً مِنْ سُلْطَانِکَ إِنَّکَ حَیٌّ قَادِرٌ اللَّهُمَّ اغْشُ عَنِّی أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ حَتَّى أَرُدَّ الْمَوَارِدَ وَ اغْشُ عَنِّی أَبْصَارَ النُّورِ وَ أَبْصَارَ الظُّلْمَةِ حَتَّى لَا أُبَالِیَ عَنْ أَبْصَارِهِمْ “یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ”[1] “بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کهیعص”[2] “بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ حم عسق”[3] “کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ”[4] “هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ”[5] “یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ کاظِمِینَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ”[6] “عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ”[7] “ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ”[8] شَاهَتِ الْوُجُوهُ شَاهَتِ الْوُجُوهُ شَاهَتِ الْوُجُوهُ وَ عَمِیَتِ الْأَبْصَارُ وَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَیْرَهُمْ بَیْنَ عَیْنَیْهِمْ وَ شَرَّهُمْ تَحْتَ قَدَمَیْهِمْ وَ خَاتَمَ سُلَیْمَانَ بَیْنَ أَکْتَافِهِمْ “فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ”[9] وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ».[10]
ترجمه: پنهان شدم بهوسیله نور خداوندی که قدیم و کامل است و حصار کشیده و سنگر ساختم بهوسیله دیوارهای خداوندی که قوی بوده و شامل همه چیز است. کسی که با من دشمنی کرد را با تیر الهی هدف قرار داده و با شمشیر خدایی بر او یورش بردم. خدایا! ای کسی که بر امور دشمن من غالب هستی! و ای کسی که بر امور مخلوقات خود مسلطی! ای کسی که بین مرد و قلبش فاصله و مانع هستی! بین من و شیطان و فتنه او مانع شو. و مانع شو میان من و آنچه که طاقت آنرا از هیچیک از بندگانت ندارم. خدایا! زبان آنها را از من باز دار، دست و پای آنها را به زنجیر بکش و میان من و آنها مانعی از نور عظمت خود و حجابی از قدرت خود و سپاهی از سلطنت خود قرار ده. همانا تو زنده و قدرتمند هستی. خدایا! چشمهای بینندگان را از من بپوشان تا اینکه از امور و مشکلات رهایی یابم، و بپوشان از دیدگان نور و ظلمت آنها تا اینکه دیدگانشان نسبت به من بیاعتنا باشد (ظاهراً مقصود این است که؛ بین من و برخی مردم مانعی ایجاد کن تا از مکر و حیله آنها در امان باشم). نزدیک است درخشندگى برقش دیدهها را کور کند. خدا شب و روز را [دگرگون و] جابجا میکند مسلماً در این دگرگونى و جابجایى عبرتى براى صاحبان بصیرت است. به نام خدا که رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش همیشگى. کهیعص، به نام خدا که رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش همیشگى. حم، عسق». مانند آبى است که آنرا از آسمان نازل کنیم، پس گیاه زمین به وسیله آن [به طور انبوه و در هم پیچیده] بروید، [و طراوت و سرسبزى شگفتانگیزى پدید آورد] آن گاه [در مدتى کوتاه] خشک و ریز ریز شود که بادها آنرا به هر سو پراکنده کنند. او خدایى است که معبودى جز او نیست، داناى آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است!. از آن روز نزدیک، آنگاه که [از شدت ترس] جانها به گلوگاه رسد، در حالىکه همه وجودشان پر از غم و اندوه است. براى ستمکاران هیچ دوست مهربانى و شفیعى که شفاعتش پذیرفته شود، وجود ندارد! [در چنین موقعیت و زمانى است که] هر کس هر عملى را [از خیر و شر] حاضر کرده است، بداند. پس سوگند به ستارگانى که باز مىگردند، ستارگانى که به سرعت مىروند و پنهان مىشوند، و سوگند به شب هنگامى که [روى مىآورد، و زمانى که] مىرود، و سوگند به صبح هنگامى که مىدمد [و با گستردن نورش تاریکى را مىزداید]. صاد، سوگند به قرآن که مشتمل بر ذکر [حقایق، معارف، مطالب اخلاقى و اجتماعى و احکام حلال و حرام] است. [اینکه قرآن را نمىپذیرند، براى این نیست که زمینهاى براى پذیرش آن وجود ندارد] بلکه کافران [غرق] در تکبّر [و سرکشى و عداوت] و دشمنىاند. زشت باد چهرهها، زشت باد چهرهها، زشت باد چهرهها، کور باد چشمها، سنگین باد زبانهایشان. خدایا! خیرشان را در میان چشمهایشان قرار ده و شر آنها را در زیر پایشان بگذار. مُهر زد سلیمان بین کتفهایشان، پس به زودى خدا شرّ آنان را [به کشته شدن یا آوارگى از خانه و کاشانه] دفع خواهد کرد و او شنوا و داناست و درود خداوند بر محمد(ص) و آل محمد.
سند و محتوای دعا
با تحقیق و جستوجویی که در کتابهای روایی انجام گرفت؛ این دعا تنها در کتاب «بحار الأنوار» یافت شد که علامه مجلسی نیز منبع مشخصی برای آن ذکر نکرده و تنها به این عبارت بسنده کرده: (منقول من بعض المواضع)[11] که نشان از فقدان این روایت در کتب اصلی روایی دارد. علاوه بر این، در این نقل ذکر نشد که این روایت از کدام یک از امامان(ع) نقل شده است؛ در نتیجه نمیتوان آنرا به امامی خاص -مانند امام علی(ع)- منسوب دانست.
اما محتوا و متن این روایت بیشتر از آیات قرآن بوده و در موارد غیر قرآنی نیز از محتوای مناسبی برخوردار بوده و از این لحاظ مشکلی ندارد، اما چگونگی ترتیب این آیات در حرز مورد نظر چندان واضح نیست.
ذکر این نکته نیز مناسب است که روایات دیگری نیز در زمینه حرز و احتجاب وجود دارد که علامه مجلسی آنها را در بابی به نام «الاحتجابات المرویة عن الرسول(ص) و الأئمة(ع)»[12] قرار داده که شباهتهایی در معانی آنها وجود دارد.
[1]. نور، 43 – 44.
[2]. مریم، 1.
[3]. شوری، 1 – 2.
[4]. کهف، 45.
[5]. حشر، 22.
[6]. غافر، 18.
[7]. تکویر، 14 – 18.
[8]. ص، 1 – 2.
[9]. بقره، 137.
[10]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 91، ص 378 – 379، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[11]. بحار الانوار، ج 91، ص 378.
[12]. همان، ص 372.