به نظر میرسد درک حقیقت وحی و یا چگونگی دریافت وحی توسط فرشته و ابلاغ آن به پیامبر(ص) از علوم فرا بشری است و فهم حقیقت آن برای غیر پیامبر و امام معصوم(ع) دشوار یا غیر ممکن است. علامه طباطبایی در این زمینه میگوید: «مطلب شایان توجه آن است که شعور وحى نزد ما مرموز بوده و نسبت به چگونگى آن اطلاعى نداریم و چگونگى رسیدگى آن به این حقایق را نیز نمىفهمیم؛ یعنى یک ارتباط واقعى در میان محتویات دعوت دینى از معارف و اخلاق و قوانین وجود دارد که از فکر ما پوشیده است؛ زیرا اگر رابطه آنها بعینه همان بود که ما مىفهمیم، بدون تردید شعور وحى که درک کننده آنها است همان شعور فکرى ما مىشد، در صورتى که این طور نیست».[1]
البته، این به بدان معنا نیست که بشر برای درک آن تلاشی نکند؛ بلکه آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید؛ از اینرو چند نکته را که حکیمان در مورد کیفیت دریافت وحی توسط پیامبر(ص) بیان کردند، متذکر میشویم:
1. حکمیان بر این باورند که در نفس ناطقهی انسانی باید سه ویژگی و خاصیت جمع باشد تا به مقام نبوت تشرف یابد.
1-1. شنیدن سخن خداوند و دیدن ملائکه خداوند.
۱- ۲. دانستن این نکته که همه علوم از جانب خداوند به بشر عنایت میشود.
۱- ۳. داشتن قدرت تصرف در جهان ماده؛ به بیان دیگر، ماده طبیعت مطیع او باشد.
2. حکیمان در چگونگی تحصیل این سه ویژگی نبوت میگویند: نفس ناطقهی انسان را دو گونه نیرو و قوه است.
۲- ۱. نیروی ادراک.
2-2. نیروی حرکت و تحریک. نیروی ادراک نیز بر دو گونه است.
الف. نیروی ادراک عقلى.
ب. نیروی ادراک جزئی و حسى. ویژگی سه گانه نبوت در اثر قوت و کمال این سه نیرو به دست میآید.
این اندیشمندان در توضیح میگویند: کمال نیروی ادراک عقلى آن است که تمام علوم را بدون زحمت تعلیم و تعلم، در زمان بسیار کوتاه با نیروی حدس به دست آورد.
کمال قوه ادراک حسی و جزئى بویژه نیروی متخیله آن است که در عین اینکه در کمال قوت و قدرت است، ولی در نهایت اطاعت و انقیاد نیروی عقل است به گونهای که هنگام اتصال نفس با عقل فعال( که مفیض علوم و کمالات است باذن الله تعالى و جبرئیل عبارت از او است) نیروی متخیله بحدى جذب نیروی عقل شود که هر صورتى که در ذات نفس به عنوان تجرد و کلیت مرتسم شود، مثالى و شبحى از او در نیروی متخیله بعنوان تمثل و جزئیت پس اگر مدرکات قوه عقلیه ذوات مجرده باشد نیروی متخیله آنرا به صورت شخصى از اشخاص انسان در کمال حسن و بهاء حکایت کند. و اگر مدرکات نیروی عقل، معانى مجرده و احکام کلیه باشد نیروی متخیله آنرا به صورت الفاظ و در کمال بلاغت و فصاحت تصویر میکند.[2]
اما در مورد چگونگی دریافت وحی توسط فرشته به نظر میرسد دریافت وحی توسط فرشته در حقیقت عبارت است از: همان نحوه وجودی این فرشته که رقیقهای از حقیقت حضرت حق و یا مظهر و مجلائی از ظهورات و تجلیات حضرت حق است؛ یعنی وجود فرشته همان وجود وحی، دانش و علم است و فرشتهی وحی رقیقه و مظهری از علوم خداوند است. در مورد چگونگی ابلاغ وحی به پیامبر باید گفت ابلاغ وحی توسط فرشته به پیامبر در واقع اتصال، بلکه اتحاد جان و روح پیامبر با فرشته است که در اثر آن اتحاد جان و روح پیامبر نیز مظهر علم خداوند میشود.
البته، این به بدان معنا نیست که بشر برای درک آن تلاشی نکند؛ بلکه آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید؛ از اینرو چند نکته را که حکیمان در مورد کیفیت دریافت وحی توسط پیامبر(ص) بیان کردند، متذکر میشویم:
1. حکمیان بر این باورند که در نفس ناطقهی انسانی باید سه ویژگی و خاصیت جمع باشد تا به مقام نبوت تشرف یابد.
1-1. شنیدن سخن خداوند و دیدن ملائکه خداوند.
۱- ۲. دانستن این نکته که همه علوم از جانب خداوند به بشر عنایت میشود.
۱- ۳. داشتن قدرت تصرف در جهان ماده؛ به بیان دیگر، ماده طبیعت مطیع او باشد.
2. حکیمان در چگونگی تحصیل این سه ویژگی نبوت میگویند: نفس ناطقهی انسان را دو گونه نیرو و قوه است.
۲- ۱. نیروی ادراک.
2-2. نیروی حرکت و تحریک. نیروی ادراک نیز بر دو گونه است.
الف. نیروی ادراک عقلى.
ب. نیروی ادراک جزئی و حسى. ویژگی سه گانه نبوت در اثر قوت و کمال این سه نیرو به دست میآید.
این اندیشمندان در توضیح میگویند: کمال نیروی ادراک عقلى آن است که تمام علوم را بدون زحمت تعلیم و تعلم، در زمان بسیار کوتاه با نیروی حدس به دست آورد.
کمال قوه ادراک حسی و جزئى بویژه نیروی متخیله آن است که در عین اینکه در کمال قوت و قدرت است، ولی در نهایت اطاعت و انقیاد نیروی عقل است به گونهای که هنگام اتصال نفس با عقل فعال( که مفیض علوم و کمالات است باذن الله تعالى و جبرئیل عبارت از او است) نیروی متخیله بحدى جذب نیروی عقل شود که هر صورتى که در ذات نفس به عنوان تجرد و کلیت مرتسم شود، مثالى و شبحى از او در نیروی متخیله بعنوان تمثل و جزئیت پس اگر مدرکات قوه عقلیه ذوات مجرده باشد نیروی متخیله آنرا به صورت شخصى از اشخاص انسان در کمال حسن و بهاء حکایت کند. و اگر مدرکات نیروی عقل، معانى مجرده و احکام کلیه باشد نیروی متخیله آنرا به صورت الفاظ و در کمال بلاغت و فصاحت تصویر میکند.[2]
اما در مورد چگونگی دریافت وحی توسط فرشته به نظر میرسد دریافت وحی توسط فرشته در حقیقت عبارت است از: همان نحوه وجودی این فرشته که رقیقهای از حقیقت حضرت حق و یا مظهر و مجلائی از ظهورات و تجلیات حضرت حق است؛ یعنی وجود فرشته همان وجود وحی، دانش و علم است و فرشتهی وحی رقیقه و مظهری از علوم خداوند است. در مورد چگونگی ابلاغ وحی به پیامبر باید گفت ابلاغ وحی توسط فرشته به پیامبر در واقع اتصال، بلکه اتحاد جان و روح پیامبر با فرشته است که در اثر آن اتحاد جان و روح پیامبر نیز مظهر علم خداوند میشود.