بله، کاروان امام حسین(ع) همچنان مسیر کوفه را میپیمود تا به دو منزلى کوفه رسید، ناگاه حرّ بن یزید ریاحى با هزار سوار بر سر راه کاروان امام(ع)، ظاهر شدند. حضرتش به حرّ فرمود: «أ لنا ام علینا»؟؛ به سود ما آمدهاید یا به زیان ما؟ حرّ گفت: بلکه بر زیان تو اى ابا عبد اللّه… سپس حرفهایی بین امام و حرّ ردّ و بدل شد، تا اینکه امام حسین(ع) فرمود: « فَإِذَا کُنْتُمْ عَلَى خِلَافِ مَا أَتَتْنِی بِهِ کُتُبُکُمْ وَ قَدِمَتْ بِهِ عَلَیَّ رُسُلُکُمْ فَإِنَّنِی أَرْجِعُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِی أَتَیْتُ مِنْهُ فَمَنَعَهُ الْحُرُّ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ ذَلِکَ وَ قَالَ بَلْ خُذْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهُ طَرِیقاً لَا یُدْخِلُکَ الْکُوفَةَ وَ لَا یُوصِلُکَ إِلَى الْمَدِینَةِ لِأَعْتَذِرَ أَنَا إِلَى ابْنِ زِیَادٍ بِأَنَّکَ خَالَفْتَنِی فِی الطَّرِیقِ فَتَیَاسَرَ الْحُسَیْنُ ع حَتَّى وَصَلَ إِلَى عُذَیْبِ الْهِجَانَاتِ. قَالَ فَوَرَدَ کِتَابُ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ زِیَادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى الْحُرِّ یَلُومُهُ فِی أَمْرِ الْحُسَیْنِ ع وَ یَأْمُرُهُ بِالتَّضْیِیقِ عَلَیْهِ فَعَرَضَ لَهُ الْحُرُّ وَ أَصْحَابُهُ وَ مَنَعُوهُ مِنَ السَّیْرِ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع أَ لَمْ تَأْمُرْنَا بِالْعُدُولِ عَنِ الطَّرِیقِ فَقَالَ لَهُ الْحُرُّ بَلَى وَ لَکِنَّ کِتَابَ الْأَمِیرِ عُبَیْدِ اللَّهِ قَدْ وَصَلَ یَأْمُرُنِی فِیهِ بِالتَّضْیِیقِ وَ قَدْ جَعَلَ عَلَیَّ عَیْناً یُطَالِبُنِی بِذَلِکَ»؛[1]
اگر اکنون رأى شما بر خلاف نامهها و پیامهاى شما است که براى من فرستادید، من به همان جایى که از آنجا آمدهام بازمىگردم. حرّ و همراهانش، از بازگشت امام(ع) جلوگیرى نمودند، و حرّ به امام(ع) گفت: راهى را که نه به کوفه منتهى مىشود، و نه به مدینه باز مىگرداند، انتخاب کن، تا من راه عذرى براى ابن زیاد داشته باشم. امام حسین به طرف چپ حرکت کرد و همراه کاروان تا به منزلگاه «عذیب الهجانات» رسیدند. در این هنگام نامهاى از طرف ابن زیاد به حرّ رسید، او در این نامه، حرّ را در مورد ملایمت با امام حسین(ع) سرزنش کرده، و فرمان داد، تا عرصه را بر امام و یارانش تنگ کند. حرّ و سپاهش سر راه امام را گرفتند و از حرکت آن حضرت جلوگیرى نمودند. امام حسین(ع) به حرّ فرمود: مگر تو نگفتى که از مسیر جادّه (به طرف چپ یا راست) حرکت کنیم؟
حرّ گفت: ولى نامهاى از امیر، ابن زیاد رسیده که در آن به من فرمان سختگیرى بر تو داده است، و جاسوسى بر من گماشته که بر کار من نظارت و بازخواست کند.
اگر اکنون رأى شما بر خلاف نامهها و پیامهاى شما است که براى من فرستادید، من به همان جایى که از آنجا آمدهام بازمىگردم. حرّ و همراهانش، از بازگشت امام(ع) جلوگیرى نمودند، و حرّ به امام(ع) گفت: راهى را که نه به کوفه منتهى مىشود، و نه به مدینه باز مىگرداند، انتخاب کن، تا من راه عذرى براى ابن زیاد داشته باشم. امام حسین به طرف چپ حرکت کرد و همراه کاروان تا به منزلگاه «عذیب الهجانات» رسیدند. در این هنگام نامهاى از طرف ابن زیاد به حرّ رسید، او در این نامه، حرّ را در مورد ملایمت با امام حسین(ع) سرزنش کرده، و فرمان داد، تا عرصه را بر امام و یارانش تنگ کند. حرّ و سپاهش سر راه امام را گرفتند و از حرکت آن حضرت جلوگیرى نمودند. امام حسین(ع) به حرّ فرمود: مگر تو نگفتى که از مسیر جادّه (به طرف چپ یا راست) حرکت کنیم؟
حرّ گفت: ولى نامهاى از امیر، ابن زیاد رسیده که در آن به من فرمان سختگیرى بر تو داده است، و جاسوسى بر من گماشته که بر کار من نظارت و بازخواست کند.
[1]. ابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف، النص، ترجمه، فهرى زنجانی، سید احمد، ص ۷۷- 78، جهان، تهران، چاپ اول، 1348 ش.