اینکه حقیقت همان درک ما از واقعیت است مطلبی درست است. برای اطلاع بیشتر رجوع شود: به پاسخ 27204 (تفاوت میان حقیقت و واقعیت).
اما اینکه تا واقعیت اتفاق نیفتد حقیقتی وجود ندارد نمیتواند درست باشد؛ زیرا واقعیت داشتن به معنای وقوع خارجی نیست، بلکه اعم است؛ زیرا ممکن است چیزی واقعیت داشته باشد ولی هیچگاه در عالم خارج تحقق پیدا نکند مانند اینکه میگوییم: «عدم علت، علت عدم معلول است»؛ بنابراین واقعیت داشتن به معنای برخورداری از نفس الامر است. برای اطلاع از بحث نفس الامر رجوع شود: به پاسخ 29794(نفس الامر).
اما اینکه واقعیت میتواند از ازل تا ابد موجود باشد، در مورد اصل واقعیت همین گونه است که از ازل تا ابد همیشه هست، اما این مطلب مستلزم ازلی و ابدی بودن واقعیتهای جزئی و خاص نیست، بلکه هر هویت جزئی و خاص تحت شرایط خاص محقق میشود و پایان میپذیرد.
اما اینکه تا واقعیت اتفاق نیفتد حقیقتی وجود ندارد نمیتواند درست باشد؛ زیرا واقعیت داشتن به معنای وقوع خارجی نیست، بلکه اعم است؛ زیرا ممکن است چیزی واقعیت داشته باشد ولی هیچگاه در عالم خارج تحقق پیدا نکند مانند اینکه میگوییم: «عدم علت، علت عدم معلول است»؛ بنابراین واقعیت داشتن به معنای برخورداری از نفس الامر است. برای اطلاع از بحث نفس الامر رجوع شود: به پاسخ 29794(نفس الامر).
اما اینکه واقعیت میتواند از ازل تا ابد موجود باشد، در مورد اصل واقعیت همین گونه است که از ازل تا ابد همیشه هست، اما این مطلب مستلزم ازلی و ابدی بودن واقعیتهای جزئی و خاص نیست، بلکه هر هویت جزئی و خاص تحت شرایط خاص محقق میشود و پایان میپذیرد.