روایت موجود در پرسش در کتاب کافی بیان شده است.[1] این روایت با اندک تفاوتی در متن در منابع دیگر نیز آمده است.[2]
امام صادق(ع) به نقل از امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید: «هر گاه منادى (دلال و واسطه)[3] مزایده، آوازش به اعلام قیمت بلند است حقّ ندارى بر قیمت بیفزایى، و چون سکوت کرد میتوانى بر قیمتى که داده بیفزایى، و جز این نیست که حرمت [و یا کراهت] زیاد کردن قیمت تا هنگامى است که منادى فریاد میکند و قیمت را میگوید و مردم میشنوند و هر وقت ساکت شد اشکالى ندارد».
چند نکته درباره روایت:
1. در سند این روایت؛ اشخاصی هستند که یا مانند منصور بن عباس،[4] و حسین بن میّاح[5] وثاقتشان روشن نیست؛ و یا مانند أمیة بن عمرو[6] به جهت واقفی بودن توثیق نشدهاند؛ و مقصود از شَعیری در این روایت، اسماعیل بن ابی زیاد سکونی است[7] که طبق دیدگاه برخی از علمای شیعه، او سنی بوده[8] و در وثاقتش اختلاف نظر وجود دارد. اما غیر از این اشخاص، سایر راویان، امامی، ثقه و جلیل القدر هستند. و این روایت، به جهت ضعف برخی از راویان، ضعیف است.[9]
2. اما فقها به متن این روایت اعتنا کردهاند.[10] متن این روایت مربوط به بحث بیع (خرید و فروش) است که در آن به حکم تعیین و اعلام قیمت کالا اشاره شده است و یکی از آداب کسب و تجارت را بیان میکند.
توضیح اینکه؛ بیشتر فقها با توجه به این روایت؛ گفتهاند هنگامی که کسی کالایی را به منظور جلب مشتری در مزایده قرار میدهد و قیمت پایه آنرا اعلام و تعیین میکند، مکروه است[11] که شنونده، هنگامی که مزایدهگذار در حال گفتن قیمت میباشد، بر قیمت آن اضافه کند،[12] بلکه باید صبر کند و ساکت باشد تا با حالت عادی کلام مزایدهگذار تمام شود، آنگاه اگر انسان خواست مبلغی اضافه کند، مانعی ندارد.[13]
3. گفتنی است؛ هر چند در روایت لفظ «یحرّم» آمده که در ظاهر به معنای حرمت است، اما با توجه به نکاتی این لفظ بر کراهت شدید حمل میشود؛ برخی از این نکات عبارتند از:
الف. سند ضعیف است؛
ب. سزاوار نیست که کلّاً از آن چشمپوشی کنیم؛[14]
ج. این روایت گوشزد میکند که شخص شنونده حرص و طمع نورزد و کلام شخص فروشنده که در حال اعلام قیمت است، قطع نکند و این یک امر اخلاقی میباشد که در روایت به آن سفارش شده است.[15]
امام صادق(ع) به نقل از امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید: «هر گاه منادى (دلال و واسطه)[3] مزایده، آوازش به اعلام قیمت بلند است حقّ ندارى بر قیمت بیفزایى، و چون سکوت کرد میتوانى بر قیمتى که داده بیفزایى، و جز این نیست که حرمت [و یا کراهت] زیاد کردن قیمت تا هنگامى است که منادى فریاد میکند و قیمت را میگوید و مردم میشنوند و هر وقت ساکت شد اشکالى ندارد».
چند نکته درباره روایت:
1. در سند این روایت؛ اشخاصی هستند که یا مانند منصور بن عباس،[4] و حسین بن میّاح[5] وثاقتشان روشن نیست؛ و یا مانند أمیة بن عمرو[6] به جهت واقفی بودن توثیق نشدهاند؛ و مقصود از شَعیری در این روایت، اسماعیل بن ابی زیاد سکونی است[7] که طبق دیدگاه برخی از علمای شیعه، او سنی بوده[8] و در وثاقتش اختلاف نظر وجود دارد. اما غیر از این اشخاص، سایر راویان، امامی، ثقه و جلیل القدر هستند. و این روایت، به جهت ضعف برخی از راویان، ضعیف است.[9]
2. اما فقها به متن این روایت اعتنا کردهاند.[10] متن این روایت مربوط به بحث بیع (خرید و فروش) است که در آن به حکم تعیین و اعلام قیمت کالا اشاره شده است و یکی از آداب کسب و تجارت را بیان میکند.
توضیح اینکه؛ بیشتر فقها با توجه به این روایت؛ گفتهاند هنگامی که کسی کالایی را به منظور جلب مشتری در مزایده قرار میدهد و قیمت پایه آنرا اعلام و تعیین میکند، مکروه است[11] که شنونده، هنگامی که مزایدهگذار در حال گفتن قیمت میباشد، بر قیمت آن اضافه کند،[12] بلکه باید صبر کند و ساکت باشد تا با حالت عادی کلام مزایدهگذار تمام شود، آنگاه اگر انسان خواست مبلغی اضافه کند، مانعی ندارد.[13]
3. گفتنی است؛ هر چند در روایت لفظ «یحرّم» آمده که در ظاهر به معنای حرمت است، اما با توجه به نکاتی این لفظ بر کراهت شدید حمل میشود؛ برخی از این نکات عبارتند از:
الف. سند ضعیف است؛
ب. سزاوار نیست که کلّاً از آن چشمپوشی کنیم؛[14]
ج. این روایت گوشزد میکند که شخص شنونده حرص و طمع نورزد و کلام شخص فروشنده که در حال اعلام قیمت است، قطع نکند و این یک امر اخلاقی میباشد که در روایت به آن سفارش شده است.[15]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 306، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 271، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شارح: سلطان العلماء، حسن بن محمد، ج 1، ص 291، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1412ق.
[4]. ر.ک: نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 413، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ ششم، 1365ش.
[5]. ر.ک: همان، ص 424 – 425؛ غضائری، احمد بن حسین، کتاب الضعفاء، ص 89، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1364ق.
[6]. ر.ک: علامه حلّى، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال، ص 205، منشورات المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، چاپ دوم، 1381ق؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأبواب(رجال طوسی)، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، ص 331، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1427ق.
[7]. مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 7، ص 264، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، قم، چاپ دوم، 1406ق؛ فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 26؛ سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 2، ص 70، مؤسسه امام صادق (ع)، قم، 1418ق.
[8]. خلاصة الأقوال، ص 199؛ ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 105 – 109، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق؛ ر.ک: «روایات سکونی و نوفلی»، سؤال 33502.
[9]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولی، سید هاشم، ج 19، ص 418، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق؛ اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، محقق و مصحح: عراقی، آقا مجتبی، اشتهاردی، علیپناه، یزدی اصفهانی، آقا حسین، ج 8، ص 131، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1403ق.
[10]. ر.ک: علامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج 12، ص 162، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1414ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 22، ص 459، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1404ق.
[11]. خوانساری، سید احمد بن یوسف، جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 138، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، 1405ق؛ کرکی (محقق ثانی)، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج 4، ص 51، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ دوم، 1414ق؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 7، ص 264.
[12]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 7، ص 264.
[13]. مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ج 8، ص 131؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 7، ص 264.
[14]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 7، ص 264؛ جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، ج 3، ص 138؛ برای آگاهی از صورتهای مختلف مسئله و توضیح روایت ر.ک: علامه حلّی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج 15، ص 311 – 312، مجمع البحوث الإسلامیة، مشهد، چاپ اول، 1412ق.
[15]. مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ج 8، ص 131؛ طباطبایی حائری، سید علی، ریاض المسائل، محقق و مصحح: بهرهمند، محمد، قدیری، محسن، انصاری، کریم، مروارید، علی، ج 8، ص 275، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1418ق.