اینگونه روایات به مطلبی اشاره میکنند که توضیح و شرح آنرا باید در حکمت متعالیه و عرفان نظری جست. اما در عین حال، در اینجا به دو نکته اشاره میکنیم:
1. انسان کامل، تجلی اعظم یا مظهر اتم خداوند: بر اساس این دیدگاه(حکمت متعالیه و عرفان نظری) همهی عالم مظهر و جلوه حق است و موجودی نیست که تجلی حق نباشد. نکتهی مهم در اینجا این است که در میان تمام موجودات که مظاهر نسبی و ناقص حق تعالی به شمار میآیند و بخشی از اسمای الهی را جلوهگر هستند؛ تنها انسان کامل است که مظهر جامع حق است و میتواند آنگونه که حق تعالی میخواهد تجلیگر تمام اسما و صفات او باشد؛ به همین دلیل انسان کامل را تجلی اعظم و مظهر اتم حق تعالی خواندهاند.[1]
2. انسان کامل خلیفه حق تعالی: یکی از نسبتهایی که عارفان میان انسان و خدا بر قرار میدانند، خلیفة الله بودن انسان کامل است. جانشینی از خداوند از سوی خداوند نیز تنها هنگامی ممکن است که صفات خداوند در او تحقق یابد، صفاتی که خداوند با آنها عالم را تدبیر میکند.[2] در این باره پاسخهای 1984(مصداق خلیفة الله)؛ 2058( انسان و مقام خلافت الهی) و 7884( حقیقت محمدیه) را مطالعه کنید.
حال با توجه به این دو نکته معنای این روایات که ائمه(ع) اسمای حسنای خدایند، روشن میشود؛ زیرا معنای این روایت این است که ائمه(ع) برترین جلوهگر اسما و صفات خداوند و جانشینان او هستند و به این جهت میتوانند عالم را به اذن خداوند تدبیر کند.
بنابر این، منظور از لسان الله، این است که خداوند از طریق ائمه خواستههای خود را به مردم اعلان میکند و آنچه ائمه میفرمایند سخن خداوند است. مقصود از یدالله، نیز این است که خداوند از طریق ائمه(ع) کارهای خود را انجام میدهد. چنانکه منظور از عین الله این است که خداوند از طریق ائمه به مردم توجه میکند. وجه الله،[3] و جنب الله بودن نیز با توجه به مقام خلافت الهی ائمه دارای معنا و قابل درک است.
1. انسان کامل، تجلی اعظم یا مظهر اتم خداوند: بر اساس این دیدگاه(حکمت متعالیه و عرفان نظری) همهی عالم مظهر و جلوه حق است و موجودی نیست که تجلی حق نباشد. نکتهی مهم در اینجا این است که در میان تمام موجودات که مظاهر نسبی و ناقص حق تعالی به شمار میآیند و بخشی از اسمای الهی را جلوهگر هستند؛ تنها انسان کامل است که مظهر جامع حق است و میتواند آنگونه که حق تعالی میخواهد تجلیگر تمام اسما و صفات او باشد؛ به همین دلیل انسان کامل را تجلی اعظم و مظهر اتم حق تعالی خواندهاند.[1]
2. انسان کامل خلیفه حق تعالی: یکی از نسبتهایی که عارفان میان انسان و خدا بر قرار میدانند، خلیفة الله بودن انسان کامل است. جانشینی از خداوند از سوی خداوند نیز تنها هنگامی ممکن است که صفات خداوند در او تحقق یابد، صفاتی که خداوند با آنها عالم را تدبیر میکند.[2] در این باره پاسخهای 1984(مصداق خلیفة الله)؛ 2058( انسان و مقام خلافت الهی) و 7884( حقیقت محمدیه) را مطالعه کنید.
حال با توجه به این دو نکته معنای این روایات که ائمه(ع) اسمای حسنای خدایند، روشن میشود؛ زیرا معنای این روایت این است که ائمه(ع) برترین جلوهگر اسما و صفات خداوند و جانشینان او هستند و به این جهت میتوانند عالم را به اذن خداوند تدبیر کند.
بنابر این، منظور از لسان الله، این است که خداوند از طریق ائمه خواستههای خود را به مردم اعلان میکند و آنچه ائمه میفرمایند سخن خداوند است. مقصود از یدالله، نیز این است که خداوند از طریق ائمه(ع) کارهای خود را انجام میدهد. چنانکه منظور از عین الله این است که خداوند از طریق ائمه به مردم توجه میکند. وجه الله،[3] و جنب الله بودن نیز با توجه به مقام خلافت الهی ائمه دارای معنا و قابل درک است.