گاهی مواقع «دل شکستگی» تنها به جهت غمگینی برای امور مادی و دنیایی است که آخرت در آن لحاظ نمیشود، چنین دل شکستگی، افسردگی و رکود روانی را به همراه خواهد داشت و آدمی را ناامید کرده و از ترقی و پیشرفت بازمیدارد، اما گاهی انسان برای اموری – حتی به ظاهر دنیائی – دل شکسته میشود که اثر چنین دل شکستگی، ارتباط بیشتر او با معنویت بوده و پیشرفت او را به دنبال خواهد داشت. به گونهای که وقتی دلی شکسته و غمگین میشود، ارتباط او با عالم معنا بیشتر میگردد، با چنین حالتی، احساسات و عواطف ظریف، اشک، گریه و … پدید میآید. دل شکسته، انسان را بیشتر متوجه ضعف و حقارت و واماندگی در برابر آفریننده هستی میکند و عاملی است برای پیوند بیشتر میان مخلوق و خالق.
بنابراین، مقصود از دل شکسته سقوط فعالیت روحى نیست که خود باعث خموشى و رکود روان انسانى میباشد، بلکه مقصود از شکستگى همان انفجار روحی و معنوی است که با داشتن حالت تسلیم در پیشگاه خداوندى به والاترین مقام روحانى نائل میگردد.[1] و نزدیکترین جایگاه بشرى به حق تعالى را پیدا میکند و مورد عنایات الهی قرار میگیرد.
در روایات درباره عنایات و توفیقات الهی نسبت به دل شکسته چنین آمده است:
امام سجاد(ع) میفرماید: «خدا هر دل غمگینى را دوست دارد».[2]
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خداى تعالى در نزد دلشکستگان جاى دارد».[3]
«هر گاه خداوند خیرى به بنده اراده نماید، در دلش پرده اندوهى ایجاد میکند؛ زیرا دل شکسته و غمگین را دوست دارد».[4]
بنابراین، مقصود از دل شکسته سقوط فعالیت روحى نیست که خود باعث خموشى و رکود روان انسانى میباشد، بلکه مقصود از شکستگى همان انفجار روحی و معنوی است که با داشتن حالت تسلیم در پیشگاه خداوندى به والاترین مقام روحانى نائل میگردد.[1] و نزدیکترین جایگاه بشرى به حق تعالى را پیدا میکند و مورد عنایات الهی قرار میگیرد.
در روایات درباره عنایات و توفیقات الهی نسبت به دل شکسته چنین آمده است:
امام سجاد(ع) میفرماید: «خدا هر دل غمگینى را دوست دارد».[2]
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خداى تعالى در نزد دلشکستگان جاى دارد».[3]
«هر گاه خداوند خیرى به بنده اراده نماید، در دلش پرده اندوهى ایجاد میکند؛ زیرا دل شکسته و غمگین را دوست دارد».[4]
[1]. جعفرى تبریزى، محمدتقى، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوى جلال الدین محمد بلخى، ج 1، ص 258، اسلامى، تهران، چاپ دوازدهم، 1373ش.
[2]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 99، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، الدعوات (سلوة الحزین)، ص 120، انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، قم، چاپ اول، 1407ق.
[4]. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 154، الشریف الرضی، قم، چاپ اول، 1412ق.