همانگونه که میدانید؛ قرآن کریم مانند یک دائرة المعارف علمی در بردارنده و جامع تمام جزئیات مسائل نیست، بلکه کتاب هدایت و ارشاد است، و دربردارنده احکام و قوانین کلی در مسئله هدایت بشر به سوی سعادت و کمال است؛ از این رو به بسیاری از مسائل جزئی به صورت صریح نپرداخته است؛[1] از جمله آن مسائل جزئی، همین مسئله مورد پرسش است. اما در عین حال میتوان از برخی آیات این موضوع(سلامت و توان جسمی) را استنباط کرد؛ مانند: «قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»؛[2] پیغمبرشان به آنها گفت: خدا طالوت را پادشاه شما کرد. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهى باشد؟ ما سزاوارتر از او به پادشاهى هستیم و او را دارایى چندانى ندادهاند. گفت: خدا او را بر شما برگزیده است و به دانش و توان او بیفزوده است، و خدا پادشاهیش را به هر که خواهد دهد که خدا دربرگیرنده و داناست.
قرآن کریم در این آیه، توان و سلامت جسمی را در کنار دانش فراوان، یکی از امتیازات رهبری جامعه بیان کرده است؛ بنابر این، شاید بتوان از این آیه، ارزشمند بودن جسم قوی و سالم را استنباط کرد.
این آیه در باره حضرت طالوت(ع) است. یهود در مقام اعتراض بر آمده و گفتند که طالوت به دو علت سزاوار پادشاهى نیست: اولاً: اینکه او از فرزندان بنیامین است و آن خاندان فاقد مقام سیادت و سلطنت بودهاند در حالیکه یهود از فرزندان «لاوى» بوده یا از فرزندان «یهودا» میباشند. به هر صورت از خاندانى هستند که سلطنت و پیامبرى موروثى آنان بوده است و خداوند سیادت و فرمانروائى را به این طایفه داده و چگونه این مقام قابل انتقال خواهد بود! ثانیاً: اینکه طالوت فقیر و تنگدست است و فاقد شأن پادشاهى است، بنابر این به این دو دلیل یهود بر او ارجحیت داشته و آنان شایسته سرپرستى هستند.
پیامبرشان در جواب اعتراض آنان فرمود: چون آفریدگار طالوت را به پادشاهى برانگیخته محققاً او از همه شایستهتر است؛ زیرا شرط فرمانروایى برخوردارى از نیروى عقلى و جسمى کافى است تا آنکه بتواند از عهده تأمین مصالح اجتماع برآید و هر کس را به مقام لایقش برساند. و اعتراض به اینکه او از خاندان سلطنت نیست و اینکه او از ثروت کافى برخوردار نمىباشد جز نادانى چیزى نیست؛ زیرا هدف شما از تعیین رهبر این است که بتواند در جنگ با جالوت او را شکست داده و مجدداً شما را به وطنهایتان برگرداند، و این مستلزم داشتن نیروى جسمانى کافى است که خداوند به طالوت داده، و نیز نیازمند به قدرت فکرى و صلاحیت رهبرى است که خدا آگاهتر است و تشخیص داده که در این زمینه او از هر کس سزاوارتر مىباشد.[3]
بنابر این، سلامت جسمانی یکی از امتیازات است؛ چراکه بیماری و نقص جسمانی، مانعی برای انجام واجبات مهم خواهد بود؛ از اینرو است که گفته مىشود عقل سالم در بدن سالم است؛ زیرا بدن است که وسیله فعالیت و عمل تهذیب و تزکیه نفس بوده، و نماینده روح انسانى است. لذا است که امام علی(ع) میفرماید: «قَوِّ علی خِدمَتِکَ جَوارحی»؛[4] به من قوت و قدرت بدنی ده تا آنرا در خدمت تو به کار گیرم.
قرآن کریم در این آیه، توان و سلامت جسمی را در کنار دانش فراوان، یکی از امتیازات رهبری جامعه بیان کرده است؛ بنابر این، شاید بتوان از این آیه، ارزشمند بودن جسم قوی و سالم را استنباط کرد.
این آیه در باره حضرت طالوت(ع) است. یهود در مقام اعتراض بر آمده و گفتند که طالوت به دو علت سزاوار پادشاهى نیست: اولاً: اینکه او از فرزندان بنیامین است و آن خاندان فاقد مقام سیادت و سلطنت بودهاند در حالیکه یهود از فرزندان «لاوى» بوده یا از فرزندان «یهودا» میباشند. به هر صورت از خاندانى هستند که سلطنت و پیامبرى موروثى آنان بوده است و خداوند سیادت و فرمانروائى را به این طایفه داده و چگونه این مقام قابل انتقال خواهد بود! ثانیاً: اینکه طالوت فقیر و تنگدست است و فاقد شأن پادشاهى است، بنابر این به این دو دلیل یهود بر او ارجحیت داشته و آنان شایسته سرپرستى هستند.
پیامبرشان در جواب اعتراض آنان فرمود: چون آفریدگار طالوت را به پادشاهى برانگیخته محققاً او از همه شایستهتر است؛ زیرا شرط فرمانروایى برخوردارى از نیروى عقلى و جسمى کافى است تا آنکه بتواند از عهده تأمین مصالح اجتماع برآید و هر کس را به مقام لایقش برساند. و اعتراض به اینکه او از خاندان سلطنت نیست و اینکه او از ثروت کافى برخوردار نمىباشد جز نادانى چیزى نیست؛ زیرا هدف شما از تعیین رهبر این است که بتواند در جنگ با جالوت او را شکست داده و مجدداً شما را به وطنهایتان برگرداند، و این مستلزم داشتن نیروى جسمانى کافى است که خداوند به طالوت داده، و نیز نیازمند به قدرت فکرى و صلاحیت رهبرى است که خدا آگاهتر است و تشخیص داده که در این زمینه او از هر کس سزاوارتر مىباشد.[3]
بنابر این، سلامت جسمانی یکی از امتیازات است؛ چراکه بیماری و نقص جسمانی، مانعی برای انجام واجبات مهم خواهد بود؛ از اینرو است که گفته مىشود عقل سالم در بدن سالم است؛ زیرا بدن است که وسیله فعالیت و عمل تهذیب و تزکیه نفس بوده، و نماینده روح انسانى است. لذا است که امام علی(ع) میفرماید: «قَوِّ علی خِدمَتِکَ جَوارحی»؛[4] به من قوت و قدرت بدنی ده تا آنرا در خدمت تو به کار گیرم.
[2] بقره، ۲۴۷.
[3]. حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 2، ص 266، کتابفروشی لطفی، تهران، چاپ اول، 1404ق.
[4] شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای کمیل.