پیش از بیان نشانههای جهل باید گفت میان جهل و عمیق ندانستن فرق است، چه بسا انسانی جاهل نیست، اما دارای بینش و تفکر عمیق هم نیست و ممکن است به دلیل کم توجهی یا کم اهمیتی نسبت به چیزی دنبال تفکر و دانش عمیق درباره آن نرود و تنها از علم و دانش نسبت به مسئله مورد نظر، به قدر نیاز بسنده نماید. همچنین هر جاهل و جهلی مورد مذمت نیست؛ چرا که ممکن است انسانی جاهل باشد، اما به دنبال بر طرف نمودن جهل و نادانی خویش میرود؛ همانند انسانهایی که به بسیاری از امور جهل دارند ولی هر روز با کسب علم در حال زدودن جهل خود هستند و حتی بالاتر از این میتوانیم بگوییم در ابتدای تولد و پا به عرصه دنیا گذاشتن، تمام انسانها به فرموده قرآن حکیم، جاهل بودهاند.[1] که به مرور زمان به اندازه تلاش خود دانشهای گوناگونی به دست آوردند. بنابراین، چنین جاهلانی مورد مذمت نبوده و تمام آثار جهل را نمیتوان به آنان نسبت داد، بلکه مراد از جهل و نشانهها و آثار آنکه در روایات بیان شده است، اختصاص به کسانی دارد که در صدد بر طرف نمودن جهالت خویش نمیباشند و پافشاری در حقانیت مطالب خود دارند به ویژه نسبت به جهل و نادانی در باب اعتقادات.
امام صادق(ع) میفرماید: «جهل و نادانى، صورتی است که در وجود آدمى پدید میآید که رو آوردن آن به انسان موجب تاریکى و تیرگى قلب او گشته، و پشت کردن و دور شدن آن سبب نورانیت و روشنایى و صفای دل میشود».[2]
پس جاهل کسی است که دارای صفت نادانی و جهل است و جهل و نادانی از عوارض بر ذات انسان است که آثار نامطلوبی را در انسان پدیدار میسازد. از این رو، در برخی از روایات، آثار ناپسند جهل بیان شدهاند و در دستهای دیگر از روایات، نشانههای شخص جاهل که متأثر از جهل است، بیان شده است.
آثار جهل و نادانی
در اینجا به برخی از آثار جهل و نادانی اشاره میشود:
یک. تیرگى و تاریکى قلب.[3]
دو. راضی شدن جاهل به راضى بودن از خود و معتقد شدن به افکار و اعمال و حرکات خویش.[4]
سه. حریص شدن و وابستگی به متاع دنیا.[5]
چهار. ادعاى علم و معرفت نمودن بدون آنکه برای کسب آن کوشش نماید.[6]
پنج. گناه کردن و تکرار آن بدون پشیمانی از کار خویش.[7]
شش. دلخوش شدن با تملّق و تعریف بیجای دیگران.[8]
نشانههای شخص جاهل
در روایات، صفات و نشانههای شخص جاهل نیز بیان شده است؛ مانند اینکه پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«جاهل دارای شش نشانه است:
1. غضب کردن و خشم نابجا؛ [خشم و غضب به صورت افراطى، نکوهیده و زشت است. این حالت، انسان را از حالت طبیعى بیرون میآورد و در لحظه خشم، حتى عقل انسان درست کار نمیکند. تصمیم انسانهاى خشمگین، نسنجیده و خطرناک است. اما حالت اعتدال خشم، آنجاست که این غریزه طغیانگر، تنها براى خدا و به صورت صحیح و بجا بکار برده شود و با موازین شرع، کنترل گردد. چنین خشم مهار شدهاى نه تنها نکوهیده نیست، بلکه ستوده است. هرگاه در انگیزه آن، هواى نفس، کوچکترین دخالتى داشته باشد، باید با نیروى ایمان، از آن جلوگیرى شود].
2. سخن گفتن بیفایده و بدون منفعت.
3. هدیه دادن و بخشش نمودن در غیر جای خودش.
4. افشا کردن راز و اسرار دیگران.
5. اعتماد و اطمینان کردن به هر شخصی.
6. تشخیص ندادن و نشناختن دوست از دشمن».[9]
و ….
امام صادق(ع) میفرماید: «جهل و نادانى، صورتی است که در وجود آدمى پدید میآید که رو آوردن آن به انسان موجب تاریکى و تیرگى قلب او گشته، و پشت کردن و دور شدن آن سبب نورانیت و روشنایى و صفای دل میشود».[2]
پس جاهل کسی است که دارای صفت نادانی و جهل است و جهل و نادانی از عوارض بر ذات انسان است که آثار نامطلوبی را در انسان پدیدار میسازد. از این رو، در برخی از روایات، آثار ناپسند جهل بیان شدهاند و در دستهای دیگر از روایات، نشانههای شخص جاهل که متأثر از جهل است، بیان شده است.
آثار جهل و نادانی
در اینجا به برخی از آثار جهل و نادانی اشاره میشود:
یک. تیرگى و تاریکى قلب.[3]
دو. راضی شدن جاهل به راضى بودن از خود و معتقد شدن به افکار و اعمال و حرکات خویش.[4]
سه. حریص شدن و وابستگی به متاع دنیا.[5]
چهار. ادعاى علم و معرفت نمودن بدون آنکه برای کسب آن کوشش نماید.[6]
پنج. گناه کردن و تکرار آن بدون پشیمانی از کار خویش.[7]
شش. دلخوش شدن با تملّق و تعریف بیجای دیگران.[8]
نشانههای شخص جاهل
در روایات، صفات و نشانههای شخص جاهل نیز بیان شده است؛ مانند اینکه پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«جاهل دارای شش نشانه است:
1. غضب کردن و خشم نابجا؛ [خشم و غضب به صورت افراطى، نکوهیده و زشت است. این حالت، انسان را از حالت طبیعى بیرون میآورد و در لحظه خشم، حتى عقل انسان درست کار نمیکند. تصمیم انسانهاى خشمگین، نسنجیده و خطرناک است. اما حالت اعتدال خشم، آنجاست که این غریزه طغیانگر، تنها براى خدا و به صورت صحیح و بجا بکار برده شود و با موازین شرع، کنترل گردد. چنین خشم مهار شدهاى نه تنها نکوهیده نیست، بلکه ستوده است. هرگاه در انگیزه آن، هواى نفس، کوچکترین دخالتى داشته باشد، باید با نیروى ایمان، از آن جلوگیرى شود].
2. سخن گفتن بیفایده و بدون منفعت.
3. هدیه دادن و بخشش نمودن در غیر جای خودش.
4. افشا کردن راز و اسرار دیگران.
5. اعتماد و اطمینان کردن به هر شخصی.
6. تشخیص ندادن و نشناختن دوست از دشمن».[9]
و ….
[1]. «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً»؛ خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که هیچ چیزی نمیدانستید، نحل، 78.
[2]. منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 75، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5]. مصباح الشریعة، ص 76.
[6]. همان.
[7]. «أَجْهَلُ النَّاسِ مُسِیءٌ مُسْتَأْنَفٌ»؛ لیثى واسطى، على، عیون الحکم و المواعظ، محقق و مصحح: حسنى بیرجندى، حسین، ص 114، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1376ش.
[8]. «أَجْهَلُ النَّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مَادِحٍ مُتَمَلِّقٍ یُحَسِّنُ لَهُ الْقَبِیحَ وَ یُبَغِّضُ لَهُ النَّصِیحَ»؛ همان، ص 123.
[9]. کراجکی، محمد بن علی، معدن الجواهر و ریاضة الخواطر، محقق و مصحح: حسینی، احمد، ص 53، المکتبة المرتضویة، تهران، چاپ دوم، 1353ش.