خانه » همه » مذهبی » آیا پیش از انجام غیبت و یا هر گناه دیگری نهی از منکر واجب می‌شود؟

آیا پیش از انجام غیبت و یا هر گناه دیگری نهی از منکر واجب می‌شود؟

1. دین اسلام، در کنار دیگر برنامه­های سازنده فردی و اجتماعی خود، از پیروانش می­خواهد که نسبت به آنچه از دیگران می­بینند، بی‌تفاوت نباشند، بلکه آنها را به سوی خوبی­ها فراخوانده، از بدی­ها بازدارند. این دو وظیفه اساسی «امر به معروف» و «نهی از منکر» نام دارد. انجام این دو تکلیف الاهی، شرافت مسلمانان، پیاده­سازی احکام الاهی و جلوگیری از فساد و فحشا و برقراری امنیّت اجتماعی را به همراه خواهد داشت.[1]

2. در صورتی امر به معروف و نهی از منکر واجب است[2] که کسی واجبی را انجام ندهد یا گناهی را مرتکب شود، اما کسی که تصمیم بر ترک واجبی و یا انجام گناهی دارد، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست؛ اگرچه نصیحت دیگران و خیرخواهی آنها پسندیده است و می‌توان با نصیحت، افرادی که تصمیم بر انجام گناه را دارند، منصرف نمود و خیرخواه آنان بود، همان طور که پیامبران و ائمه اطهار(ع)، برای آگاهی و آشنایی مردم به وظایف خویش و تربیت اخلاقی آنان، از نصیحت و خیرخواهی به عنوان یک روش استفاده می‌کردند.

پیامبر گرامی اسلام(ص) مردم را به نصیحت کردن یکدیگر تشویق می‌نماید: «بزرگ‌ترین مردم از لحاظ مرتبه نزد خدا در روز قیامت کسی است که برای نصیحت خلق در زمین بیشتر سعی و تلاش کند».[3]

همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: «بر مؤمن واجب است که در حضور و غیاب، خیرخواه مؤمن باشد»،[4] و «بر شما باد به نصیحت کردن مخلوق برای رضای الاهی که خدا را به عمل بهتر از آن ملاقات نکنی».[5]

3. نیت کسی که فکر و تصمیم بر انجام گناه دارد، گناه محسوب نمی‌شود؛ هر چند از نظر اخلاقی، آن هم ضرر دارد؛ زیرا گاهی فکر گناه مقدمه و باعث حرکت به طرف گناه می‌شود و در مرتبه خود در قلب انسان تأثیر منفی دارد، و باید با استغفار و پناه بردن به خداوند از شرّ شیطان خود را از این افکار نجات داد. بنابراین، اگر کسی فکر و تصمیم انجام غیبت را در آینده دارد، ولی هنوز مرتکب نشده است، غیبت محسوب نمی‌شود.

4. در نتیجه؛ کسی که تصمیم بر انجام گناه غیبت گرفته است، نهی از منکر واجب نیست، اما می‌توان خیر خواه برادر دینی بود و او را با آگاهی دادن به آثار این گناه، منصرف از گناهی نمود که می‌خواهد در آینده انجام دهد.

 


[3]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 208، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

[4]. همان.

[5]. همان.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد