1. از سویی، آدمی از کالبدی به نام «جسم» و گوهری به نام «روح» تشکیل شده و پیدایش او با آفرینش جسم شروع می شود و با پویش روح دوام می یابد. از طرف دیگر، یکی از خواسته های بدیهی و فطری انسان ها یافتن سعادت است. برای یافتن سعادت موعود باید جسم و جان را شناخت و آداب سالم زیستن و آفات تباه شدن آنها را شناخت. شناخت بدن و ارایۀ دستورهای مربوط به حفظ، تقویت، بهداشت و درمان بیماری های آن را علم طب، عهده دار است و بیشتر مردم نیز کم و بیش با آن سروکار دارند، [1]ولی باید دانست که تأثیر خوراکی ها بر جسم و روح انسان، امری علمی، محسوس و تجربه پذیر است. خوراکی ها همان گونه که مایۀ رشد و سلامت جسم و روح است می تواند آشفتگی مزاجی، اختلال روانی و بیماری های جسمانی را به همراه داشته باشد. خداوند متعال که به علم و حکمت بالغۀ خویش بر همۀ مصلحت ها و مسیر رشد و تکامل انسان آگاه است، رهنمودهایی را در زمینۀ خوراکی ها، ارایه داده است تا انسان در پرتو آن بتواند خوراکی ها و آشامیدنی هایی را که به وی رشد بیشتری می دهد شناسایی نماید و از آن بهرۀ بیشتری برد؛ چنان که از آن دسته خوراکی ها و آشامیدنی هایی که مانع پیشرفت یا سبب سقوط وی می شود نیز خودداری نماید.
2. شکّی نیست که نوع غذا، هم روی جسم اثر دارد و هم روح انسان را تحت تأثیر قرار می دهد. اسلام نیز هر دو موضوع را مورد دقت و کنکاش قرار داده است و همان طور که خوردن غذاهای حلال، در اخلاق و رفتار و حالات و مسائل باطنى و روانى انسان تأثیر بسزایى دارد، براى غذاهای حرام[2] نیز آثار بدی در شئون رفتار فردی و اجتماعی است. لذا در روایات، خوردن برخی از اعضای حیوانات حلال گوشت حرام دانسته شده است و از طرفی، به کم خوردن برخی دیگر از اجزای حلال سفارش شده است، که هر دو بر طبق حکمت و مصلحتی می باشد.
3. در جهت پرورش روح انسانی و کسب فضایل اخلاقی، اگر چه خوردن اجزای همچون جگر و دل حیوانات حلال گوشت از جهت بهداشتی و پزشکی برای جسم دارای فوایدی است، اما نباید از این حقیقت غافل شد که جسم به همراه روح، مایۀ رشد و تکامل انسانی می شوند. لذا در دین اسلام سفارش شده است که در خوردن گوشت و اجزای حلال آن زیاده روی نکرده و حالت حدّ وسط و اعتدال رعایت شود.[3]
بعضی از مردم به رمزهای روانی و باطنی تغذیه یا آگاهی ندارند، یا اعتنا نمی کنند و گمان مى کنند سفره هاى رنگین و لقمه هاى چرب و نرم بهترین غذاست، و حال آن که موجب قساوت قلب و بیماری های روحی و روانی می شود.
4. جسم انسان به عناصر اصلى غذایى (مواد قندى، چربى ها، پروتئین ها، ویتامین ها و مواد معدنى) نیاز دارد که مقداری از این ها را مواد گوشتی حلال – مانند جگر و دل- تأمین می کند، اما خوردن برخی از این مواد گوشتی به جهت آثار منفی که در جسم و روح دارند، سفارش به نخوردن آن شده است. در این باره به ذکر دو روایت بسنده می شود. امام علی(ع) می فرماید: «پیامبر(ص) قلوه نمی خوردند، نه این که حرام کرده باشند؛ چون نزدیک مخرج بول است»؛[4] یعنى سبب کراهت خوردن قلوه[5] از این جهت است که نزدیک محل بول حیوان است.
امام صادق(ع) می فرماید: «پیامبر اکرم(ص) گوشت دست گوسفند را دوست داشت و از ران خوشش نمى آمد؛ چون نزدیک مخرج بول است».[6]
امام رضا(ع) می فرماید: «خوردن کلیه (قلوه) گوسفند و تودلی هاى آن مثانه را تغییر می دهد».[7] تغییر مثانه عبارت از اختلال مجارى ادرار است.
5. این موارد هر چند ناظر به جسم آدمی است، ولی ارتباطی که جسم با روح دارد، یقیناً اثر منفی آن به روح نیز سرایت می کند و همین باعث مشکلاتی در رفتار و کردار انسان می شود.
6. در غذای حلال شایسته است که انتخاب خوراکی ها را میان پاکیزه و پاکیزه تر قرار داد؛ هر چند هر کدام از غذاهای حلال در علم طب دارای فوایدی هستند، همان طور که با دقت در روایات ذکر شده و روایاتی از این دست، در می یابیم که پیامبر اسلام(ص) میان غذای پاک و پاکیزه تر، غذای پاکیزه تر را انتخاب می کردند.[8]
[1]. ر.ک: نمایه «تعامل طب سنتی با دانش نوین پزشکی»، سؤال 13398.
[2]. ر.ک: نمایه های «حیوانات حرام گوشت»، سؤال 2166؛ «حکم خوردن دنبلان»، سؤال 15950.
[3]. ر.ک: نمایه «آثار منفی پرخوری»، سؤال 8474.
[4]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، محقق و مصحح: لاجوردى، مهدى، ج 2، ص 41، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
[5]. امام خمینى، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 161، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، چاپ اول، بی تا.
[6]. طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 159، شریف رضى، قم، چاپ چهارم، 1412ق؛ و ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 134، کتاب فروشى داورى، قم، چاپ اول، 1385ش.
[7]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 59، ص 321، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.