نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: “بریده باد هر دو دست ابو لهب”؛ “از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود”. و… . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، اگر فردی به مجرد این که از طرف کسی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، یا دلش شکسته شد و نفرین کرد، باید نفرینش اجابت شود، قطعاً این گونه نیست؛ چراکه طبق فرموده قرآن، اگر همان گونه که مردم در به دست آوردن «خوبى» ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب مىکرد، همگى نابود مىشدند. بنابراین، گاهی ممکن است این احقاق حق در دنیا اتفاق افتد، و گاهی نیز بنابر مصالحی، این کار در دنیا واقع نشود و به سرای آخرت موکول شود که اساساً یکی از دلایل برپایی قیامت، همین احقاق حق مستضعفان و مظلومان از ظالمان و متجاوزان به حقوق مردم است.
شایان توجه است که که ظلم و ستم از آن گونه افعالی است که دارای مراتب است؛ یعنی دارای شدت و ضعف است. بالاترین ظلم ها در بخش حقوق مردم، ظلمی است که ظالمان و ستمگران در ارتباط با دین مردم و حقوقشان مرتکب می شوند، و قتل هایی که اتفاق می افتد. و در بخش فردی شرک به خدای متعال است که این گونه ظلم ها نه تنها قابل بخشش نیست که مستحق نفرین است، چنان که در ادعیه ما وارد شده است، مانند لعن و نفرین نسبت به بنی امیه، به جهت ظلم و کشتن مردم، حتی اولیای الاهی به جهت دینداریشان. اما گاهی ظلم از فرد مسلمانی نسبت به مسلمان دیگر است، این نوع ظلم نه به جهت خصومت و دشمنی در دین است که از لحاظ شخصی و یا مالی و… است. این نوع ظلم و تجاوز به آن شدت نبوده و قابل مقایسه با نوع اول نیست، بلکه قابل عفو و گذشت است.