درباره حضرت سلیمان وارد شده است که فرزندی ناقص الخلقة برای او متولد شد و دلیلش هم این بوده که او داراى همسران متعدّد بود، با خود گفت: من با آنها همبستر مىشوم تا فرزندان متعددى نصیبم گردد، و به هدف هاى من کمک کنند، ولى چون در این جا غفلت کرد و «انشاء اللَّه» را – که بیانگر اتکاى انسان به خدا در همه حال است – نگفت؛ در آن زمان هیچ فرزندى از همسرانش تولد نیافت، جز فرزندى ناقص الخلقه (فرزند معلول)؛ و او را همچون جسدى بىروح آوردند و بر کرسى (تخت پایه کوتاه[i]) سلیمان (ع) افکندند! او سخت در فکر فرو رفت، و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا غفلت کرده، و بر نیروى خودش تکیه کرده است، توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت.
البته این ترک اولی از طرف حضرت سلیمان (ع) بوده، چون پیامبران معصوم از خطا و اشتباه و گناه هستند.
[i]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 280، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.