در ردّ شبهات مطرح شده درباره حضرت یوسف(ع) چنین گفته میشود:
1. با توجه به آیاتی که درباره احترام حضرت یوسف(ع) به پدرش (حضرت یعقوب)، وجود دارد، بیاحترامی او به پدرش به سبب دیر پیاده شدن از اسب بعید به نظر میرسد. و پوسیده شدن (از بین رفتن) بدن حضرت یوسف(ع) در هیچ روایتی نیامده، و مورد قبول نیست.
2. در نسبت دزدی؛ اولاً: معلوم نیست که گوینده این سخن چه کسانى بودند؛ ثانیاً: نامگذارى به سرقت، نامگذارى جدّى و تهمت حقیقى نبوده، بلکه توصیفى صورى بوده که مصلحت لازم و جازمى آنرا اقتضا میکرده است. با در نظر داشتن این جهات، گفتار یوسف(ع) جزو افتراهاى مذموم عقلى و حرام شرعى نبوده تا با عصمت انبیا منافات داشته باشد.
3. قرآن کریم، حضرت یوسف(ع) را از مخلَصین دانسته و نیز تصریح کرده که مخلصین کسانى هستند که شیطان در ایشان نفوذ ندارد، اما اخلاص براى خدا باعث آن نمیشود که انسان به سببهاى دیگر متوسل نشود؛ زیرا این از نهایت درجه نادانى است که آدمى توقع داشته باشد که بهطور کلى اسباب را لغو بداند و مقاصد خود را بدون سبب انجام دهد، بلکه تنها اخلاص سبب میشود که انسان به سببهاى دیگر دلبستگى و اعتماد نداشته باشد. پس، فراموش کننده در آیه «فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ» ساقى بوده نه یوسف(ع).
4. امام رضا(ع) درباره داستان مربوط به همسر عزیز مصر میفرماید: «همسر عزیز تصمیم به کامجویى از یوسف گرفت، و یوسف نیز اگر برهان پروردگارش را نمیدید، همچون همسر عزیز مصر تصمیم میگرفت، ولى او معصوم بود و معصوم هرگز قصد گناه نمیکند و به سراغ گناه هم نمیرود». بنابراین، آنحضرت گناهى مرتکب نشد؛ چراکه به عقیده ما تمام پیامبران الهی معصوماند.
1. با توجه به آیاتی که درباره احترام حضرت یوسف(ع) به پدرش (حضرت یعقوب)، وجود دارد، بیاحترامی او به پدرش به سبب دیر پیاده شدن از اسب بعید به نظر میرسد. و پوسیده شدن (از بین رفتن) بدن حضرت یوسف(ع) در هیچ روایتی نیامده، و مورد قبول نیست.
2. در نسبت دزدی؛ اولاً: معلوم نیست که گوینده این سخن چه کسانى بودند؛ ثانیاً: نامگذارى به سرقت، نامگذارى جدّى و تهمت حقیقى نبوده، بلکه توصیفى صورى بوده که مصلحت لازم و جازمى آنرا اقتضا میکرده است. با در نظر داشتن این جهات، گفتار یوسف(ع) جزو افتراهاى مذموم عقلى و حرام شرعى نبوده تا با عصمت انبیا منافات داشته باشد.
3. قرآن کریم، حضرت یوسف(ع) را از مخلَصین دانسته و نیز تصریح کرده که مخلصین کسانى هستند که شیطان در ایشان نفوذ ندارد، اما اخلاص براى خدا باعث آن نمیشود که انسان به سببهاى دیگر متوسل نشود؛ زیرا این از نهایت درجه نادانى است که آدمى توقع داشته باشد که بهطور کلى اسباب را لغو بداند و مقاصد خود را بدون سبب انجام دهد، بلکه تنها اخلاص سبب میشود که انسان به سببهاى دیگر دلبستگى و اعتماد نداشته باشد. پس، فراموش کننده در آیه «فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ» ساقى بوده نه یوسف(ع).
4. امام رضا(ع) درباره داستان مربوط به همسر عزیز مصر میفرماید: «همسر عزیز تصمیم به کامجویى از یوسف گرفت، و یوسف نیز اگر برهان پروردگارش را نمیدید، همچون همسر عزیز مصر تصمیم میگرفت، ولى او معصوم بود و معصوم هرگز قصد گناه نمیکند و به سراغ گناه هم نمیرود». بنابراین، آنحضرت گناهى مرتکب نشد؛ چراکه به عقیده ما تمام پیامبران الهی معصوماند.