عدل در اصطلاح فقها در چند معنا استعمال شده است. اکثر فقها و دانشمندان شیعه بر این باورند که «عدالت» ملکه است و عبارت است از این که: «انسان به جهت ترس از خدا، از گناهان کبیره اجتناب کند و بر گناهان صغیره اصرار ننماید و برخی نیز بر این عقیده اند که عدالت معتبر در امام جماعت عبارت است از: حسن ظاهر، اما تعدادی از فقها نیز عدالت را به معنای استقامت در اصول می دانند؛ حال اگر عدالت را به معنای اول گرفتیم: اگر این شخص قبل از تکلیف و بلوغ، اوامر و نواهی الاهی ای که شامل مکلفین می شده را مراعات می نموده، بدیهی است که برای چنین شخصی به محض رسیدن به حد بلوغ عدالت محرز می شود، اقتدا به او از نظر عقل و شرع مطلوب و پسندیده است، اما اگر این شخص از جمله افرادی بود که قبل از تکلیف هیچ توجهی به اوامر و نواهی الاهی نداشته یا این که ما از آن بی خبریم، در این صورت چنین شخصی را به محض رسیدن به حد بلوغ نمی شود عادل و یا فاسق دانست؛ از این رو اقتدای به او جایز نیست. اما اگر عدالت را به معنای حسن ظاهر یا استقامت در دین گرفتیم در این صورت کسی که متظاهر به دین و حسن ظاهر باشد عادل است و اقتدای به این شخص اشکالی ندارد و لو این که تازه به بلوغ رسیده باشد. اما اگر این طور نباشد و استقامت در دین نداشته باشد یا رعایت حسن ظاهر را ننماید در این صورت اقتدای به او جایز نیست.