خانه » همه » مذهبی » اجازه تعدد زوجات در قرآن و حکمت آن

اجازه تعدد زوجات در قرآن و حکمت آن

آيا در قرآن آيه‏ اى وجود دارد كه به مردان اجازه ازدواج با چند زن را داده باشد؟ شرايط آن چيست؟ آيا اين قانون دست مردان هوسباز را باز نمى‏كند؟ حكمت اين قانون چيست؟

جهت پاسخ به اين پرسش بايد دانست قبل از اسلام برخى از مردم، دختران يتيم را جهت تكفّل و سرپرستى به خانه خود مى بردند و بعد با آنها ازدواج كرده و اموال آنها را هم تملّك مى كردند و چون همه كارها دست آنان بود حتى مهريه آنها را هم كمتر از معمول قرار مى دادند و هنگامى كه كمترين ناراحتى از آنها پيدا مى كردند، به آسانى آنها را رها مى ساختند. در اين هنگام این آيه نازل شد: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»؛نساء (4)، آيه 3.؛ «اگر مى ترسيد به هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت حق و عدالت را درباره حقوق زوجيت و اموال آنان ننماييد و به سراغ زنان ديگر برويد، از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد اما اگر مى ترسيد عدالت را رعايت ننماييد تنها به يك همسر اكتفا كنيد».
مقصود از عدالت در اين آيه شريفه، يكسانى تمايلات قلبى و عواطف درونى نيست؛ بلكه منظور رعايت حقوق زناشويى و اقتصادى و نيز ابراز عواطف است.
با اين وجود بايد توجه داشت:
1. اصل در ازدواج همان طور كه استاد شهيد مطهرى در كتاب نظام حقوق زن در اسلام خاطرنشان مى سازد، تك همسرى است و قانون چند همسرى در شرايط معمول توصيه و ترغيب نشده است.
2. قانون چند همسرى و تعدّد زوجات مقتضاى آيات صريح قرآن است و نسخ نشده و از احكام جاودانى اسلام است. اصل در تمام احكام و قوانين، ابديّت و ماندگارى است مگر آنكه دليل قطعى بر نسخ يا تغيير آن آورده شود.
3. قانون تعدّد زوجات، به خاطر شرايط خاص اجتماعى يا ضرورت هاى اجتماعى وضع شده است نه براى هوس رانى مردان. البته هميشه بعضى افراد وجود دارند كه از قانون سوء استفاده مى كنند، در چنين مواردى، بايد جلوى سوء استفاده ها را گرفت و راهكار مناسب براى موارد ضرورى ارائه كرد.

 

پيشينه تعدد زوجات

چند همسرى ريشه اى كهن در ميان جوامع مختلف بشرى و اديان پيش از اسلام دارد Sheriff, A.H. Why Polygamy is Allowed in Islam; pp.8-02, A Group Of Muslim Brothers, Tehran, P.B.5422 بنابراين، ابتكار اسلام در اين باره، اين است كه آن را محدود ساخت و شرايط سنگينى از جهت اخلاقى، اقتصادى و … بر آن حاكم كرد و بدون تحقّق آن شرايط، چند زنى را غيرمجاز اعلام نمود. تا اين كار سبب تجاوز به حقوق زنان و اسباب هوسرانى مردان نگردد.

 

چرايى چندهمسرى

در رابطه با چرايى چندزنى، علل مختلفى ذكر شده جهت آگاهى بيشتر نگا: مطهرى مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 295 – 313، قم: صدرا، چاپ سى و پنجم 1382. كه به جهت اختصار به دو عامل اشاره مى شود:

 

1. فزونى زنان آماده ازدواج بر مردان

در طول تاريخ و در غالب جوامع به طور معمول تعداد زنان آماده ازدواج، از مردان افزون تر است.
آگبرن و نيم كوف مى نويسند: «در سال 1805 در ميان 23000 تن از سرخ پوستان «دشت هاى بزرگ» (Great Plains)، در برابر هر 100 زن تنها 44 مرد وجود داشتند»W.F. Oghborn. & M.F . Nimkuff, Sociology, Boston, 8591, p.585. (ق) ا.ح. آريانپور، زمينه جامعه شناسى، (تهران، دهخدا، 1347)، ص 331. .
«فرقه آمريكايى مورمون (Mormon) نيز كه چند زن گيرى را روا مى داند، در گذشته بارها دچار كمبود مرد شده است. براى مثال در سال 1870 در بين مورمون هاى سه ناحيه از استان يوتا (Utah) 956 زن در برابر 854 مرد وجود داشت»(ق) همان Ibid.

برتراند راسل مى نويسد: «در انگلستان كنونى بيش از دو ميليون زن اضافه بر مردان وجود دارد كه براى ايشان محروميت بزرگى است»مطهرى مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 318، به نقل از: برتراند، راسل، زناشويى و اخلاق، ص 115..
«براساس برخى از آمارهاى منتشره، چندى پيش در روسيه، جمعيت زنان 21 ميليون نفر بر مردان فزونى دارد» Why Polygamy Is Allowed In Islam, P.62.
بنابراين تكيه بر «تك همسرى»، باعث مى شود در چنين شرايطى، همواره تعدادى از زنان از نعمت ازدواج محروم بمانند؛ در حالى كه با جواز چند همسرى، مى توانند از داشتن شوهر و كانون خانواده و آثار مهم آن بهره مند گردند.
همواره بر اثر حوادث اجتماعى – مانند جنگ ها – تعداد بيشمارى از مردان تلف مى شوند و همسران آنان بى سرپرست مى گردند. همچنين غالباً تصادفات، غرق شدن ها، سقوطها، زير آوار ماندن ها و … تلفات بيشترى را متوجه جنس مرد مى كند. طبيعى است در اين موارد، شمار زنان آماده به ازدواج بر مردان فزونى پذيرد. «در اروپا در خلال سى سال جنگ و خونريزى در دو جنگ جهانى، مردان زيادى كشته شدند؛ به طورى كه عدد مردان براى ازدواج با دوشيزگان و بيوه زنان كفايت نمى كرد. تنها در آلمان غربى شش ميليون زن وجود داشت كه نمى توانستند شوهرى براى خود پيدا كنند. برخى از آنان از دولت درخواست كردند قانون جواز چندهمسرى را به تصويب رساند تا در پناه ازدواج قانونى، هم از امنيت اجتماعى و تأمين اقتصادى بهره مند شده و هم نيازهاى غريزى آنان به طور سالم در كانون خانواده ارضا گردد. با مخالفت كليسا چنين خواسته اى برآورده نشد، در نتيجه تأمين نيازها و ارضاى غرايز، بسيارى از آنان را به روسپى گرى و روابط حاشيه خيابان ها كشاند» op.CiT, .P 42. و در پى آن فساد و بزهكارى در آلمان، به شدّت رواج يافت.
مقاومت بيشتر زنان در برابر بيمارى ها و عوامل هورمونى و … موجب فزونى تعداد آنان در برابر مردان مى شود. مطالعات مختلف نشان مى دهد، جنس زن در دوران جنينى، كودكى و به ويژه دوره پيش از بلوغ، در برابر بيمارى هاى عفونى مقاوم تر از جنس مرد است و شرايط نامناسب و رنج آورى همچون كمبود مواد غذايى و سوء تغذيه، پسران را بيش از دختران تحت تأثير قرار مى دهد، و در كل، مرگ و مير زنان نسبت به مردان در برابر بيمارى ها كمتر است هادى حسينى و ديگران، كتاب زن، تهران: اميركبير، چاپ اول، 1381، صص 115 – 114 ؛ به نقل از اصول علم تغذيه، ص 128.
نكته ديگر اينكه هورمون هاى مردانه، باعث بروز رفتارهاى خشن، تهاجمى و جنگى مى شوند كه در نهايت به درگيرى و صدمات بدنى و مرگ مى انجامد. در حالى كه هورمون هاى زنانه، آرام بخش اند و رفتارهاى صلح جويانه را تقويت مى كنند. همچنين تستوسترون Testostrone.، (هورمون مردان) و استروژن ها Progestrone & Estrogene.، (هورمون هاى زنانه)، اثرات متفاوتى بر سطح كلسترول Chlostrole. و تعداد گلبول هاى قرمز خون (هماتوكريت) Hematocrite. مردان و زنان دارند و بر اثر همين اختلاف هورمونى بين زن و مرد و پيامدهاى ثانوى ناشى از آن، نسبت مرگ و مير مردان در سن 15 – 25 سالگى حدود 4 – 5 برابر زنان در همين محدوده سنى است. بنابراين هورمون ها و نقش متفاوت آنها در مرد و زن، يكى از عوامل مطرح در مرگ و مير و تفاوت طول عمر آنها است.كتاب زن، ص 117 – 116.
د. بلوغ جسمى و جنسى دختران، به طور معمول چندين سال پيش از پسران است و در طول زمان، همراه با رشد جمعيت بشرى، باعث مى شود كه در جامعه تك همسرگرا، همواره انبوه كثيرى از زنان با مشكل روبرو باشند.

 

2. از نظر روان شناسى

تفاوتى اساسى بين ساختار روانى و گرايش ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. برخى از دانشمندان مانند مرسيه Dr. Mercier, See: Conduct And Its Disorders Biologically Considered,P.242 – 3. ، ويل دورانت، اشميد، دونتزلان، راسل لى و … معتقدند: زنان به طور طبيعى «تك همسرگرا»Monogamous. مى باشند و به طور فطرى از تنوع همسر گريزانند. آنان خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفى و عملى يك مرد مى باشند. بنابراين تنوع گرايى در زنان، نوعى بيمارى است؛ ولى مردان تنوع گرا و «چندزن گرا»Polygamous. هستند.
دكتر اسكات G.R.Scott. مى گويد: «مرد اساساً چند همسرگرا است و توسعه تمدّن، اين چندهمسرگرايى طبيعى را توسعه بخشيده است Why Polygamy Is Allowed In Islam, P.52, Quoted From: History Of Prostitution, P.12. ؛ جهت آگاهى بيشتر نگا: مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 327 – 330.
البتّه اين عامل از اهميت عامل نخست برخوردار نيست. آنچه كاملاً بايد جدّى گرفته شود و براى آن چاره انديشيد، همان عامل نخست است.

 

راه حل

در برابر اين واقعيات، سه راه وجود دارد:

 

1. هميشه تعدادى از زنان، درمحروميت كامل جنسى به سربرند!

چنين چيزى فاقد توجيه منطقى است؛ زيرا به معناى سركوب غريزه و نياز طبيعى گروهى از انسان ها و نوعى ستم بر آنان است. افزون بر آن در سطح كلان و در طولانى مدت، شدنى نيست. به عبارت ديگر سركوب غريزه، در نهايت به سركشى و طغيان آن خواهد انجاميد. تجربه آلمان و بسيارى از ديگر كشورهاى غربى، شاهد اين مدعا است.
استاد مطهرى در اين باره مى نويسد: «اگر عدد زنان نيازمند بر مردان نيازمند، فزونى داشته باشد، منع تعدّد زوجات خيانت به بشريت است؛ زيرا تنها پايمال كردن حقوق زن در ميان نيست … بحرانى كه از اين راه عارض اجتماع مى شود، از هر بحران ديگر خطرناك تر است. همچنان كه خانواده از هر كانون ديگر، مقدّس تر است… .
زنان محروم از خانواده نهايت كوشش را براى اغواى مرد – كه قدمش در هيچ جا اين اندازه لرزان و لغزان نيست – به كار خواهند برد. و بديهى است كه «چو گل بسيار شد پيلان بلغزند» و متأسفانه از اين «گل» مقدار كمى هم براى لغزيدن اين پيل كافى است.
آيا مطلب به همين جا خاتمه پيدا مى كند؟ خير. نوبت به زنان خانه دار مى رسد. زنانى كه شوهران خود را در حال خيانت مى بينند. آنها نيز به فكر انتقام و خيانت مى افتند و در خيانت دنباله رو مرد مى شوند. نتيجه نهايى در گزارشى – كه به «كينزى راپورت» مشهور شده – در يك جمله خلاصه شده است: «مردان و زنان آمريكايى در بى وفايى و خيانت، دست ساير ملل دنيا را از پشت بسته اند» مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 334..

 

2. آزادی راه روابط نامشروع

گزينه ديگر اين است كه راه روابط نامشروع و روسپى گرى و كمونيسم جنسى، گشوده و جامعه به فساد كشيده شود. اين همان راهى است كه عملاً غرب مى پيمايد: نتيجه اين رفتار ناهنجار را مى توان در گزارش دكتر اسكات – مأمور پزشكى شهردارى لندن – مشاهده كرد. در گزارش او آمده است: «در لندن از هر ده كودكى كه به دنيا آمده اند، يكى غيرمشروع است! تولدهاى غيرقانونى در حال افزايش دائمى است و از 33838 نفر در سال 1957 به 53433 نفر در سال بعدى افزايش يافته است»همان، ص 324، به نقل از: اطلاعات، مورخه 25/9/38، رويتر 16 دسامبر، خبرگزارى فرانسه.. البته اين آمارهاى پنجاه سال پيش است و در زمان معاصر رشد تصاعدى داشته است، چنان كه يكى از بحران هاى مهم آمريكا را «بحران ابوّت» مى دانند و نسبت پدر و فرزندى بسيار گم شده است.

 

3. چند همسرى

راه سوم اين است كه به طور مشروع و قانون مند، با قيود و شرايطى عادلانه، راه چند همسرى گشوده شود. دين مبين اسلام اين راه را – كه حكيمانه ترين و بهترين راه است – گشوده و اجازه چندزنى را به مردانى مى دهد كه توانايى كشيدن بارسنگين آن را به نحو عادلانه دارند و دستورات اكيدى در اين زمينه براى آنان وضع كرده است. اين روش در واقع حقى براى زن و وظيفه اى بر دوش مرد ايجاد مى كند و نه تنها به ضرر زنان نيست؛ بلكه بيشتر تأمين كننده مصالح و منافع آنان است.

برخى از شرايط و توصيه هاى اسلام در اين باره، عبارت است از:

الف. رعايت محدوديت
اسلام گستره چندهمسرى را محدود ساخته و تا چهار نفر تقليل داده است. قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد: «فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ …»؛ نساء (4)، آيه 3. ؛ «با زنان پاك ازدواج كنيد، دو يا سه يا چهار همسر …».

ب. رعايت عدالت
قرآن مجيد در اهميت اصل عدالت در رابطه بين همسران مى فرمايد: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»؛همان. ؛ «اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، پس تنها يك همسر اختيار كنيد».
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «كسى كه دو زن داشته باشد و در تقسيم رابطه خود با همسر و تقسيم مالى بين آنها به عدالت رفتار نكند، روز قيامت – در حالى كه دست هايش بسته و نيمى از بدنش به يك طرف كج شده است – آورده و به آتش داخل مى شود» محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 5، ص 2270، ح 7913..
استاد مطهرى مى نويسد: «اسلام براى شرط عدالت، آن قدر اهميت قائل است كه حتى اجازه نمى دهد مرد و زن دوم، در حين عقد توافق كنند كه زن دوم در شرايطى نامساوى با زن اول زندگى كند؛ يعنى، از نظر اسلام رعايت عدالت تكليفى است كه مرد نمى تواند با قرار قبلى با زن، خود را از زيربار مسئوليت آن خارج كند» مرتضى مطهرى، حقوق زن در اسلام، ص 418.

ج. تأمين مالى
از ديدگاه اسلام نفقه زوجه بر عهده مرد است؛ از اين رو كسى كه نمى تواند نيازمندى هاى همسران متعدد را تأمين كند، نبايد به چندهمسرى روى آورد.

د. تأمين عاطفى و جنسى
امام صادق عليه السلام فرموده است: «هر كه آن قدر زن بگيرد كه نتواند با آنها نزديكى كند و در نتيجه آن، يكى از همسرانش مرتكب زنا شود، گناه اين كار برگردن او است» ميزان الحكمه، ج 5، ص 2272، ح 17915.

 

امتياز راهكار اسلام

خانم بيزانت Annie Besant. مى نويسد: «گفته مى شود كه در غرب تك همسرى است؛ اما در واقع چندهمسرى است بدون مسئوليت پذيرى! همين كه مرد از زن سير شد، او را رها مى كند. او نيز كم كم زن كنار خيابانى خواهد شد؛ زيرا نخستين عاشق دلداده اش هيچ مسئوليتى در برابر آينده او ندارد.
وضع زنى كه به عنوان يك همسر و مادر، در خانه اى چندهمسرى پناه گرفته، صد بار بهتر از اين است. وقتى هزاران زن بدبخت را مى بينيم كه شبانگاه در خيابان هاى شهرهاى غرب پرسه مى زنند، به يقين درمى يابيم كه غرب نمى تواند اسلام را به جهت چندهمسرى سرزنش كند.
براى زن بسى بهتر، خوشبختانه تر و محترمانه تر است كه در چندهمسرى اسلامى زندگى كند و تنها با يك مرد اشتراك زندگى پيدا كند، فرزند قانونى خود را در آغوش گيرد و همه جا مورد تكريم و احترام باشد؛ تا اينكه هر روز توسط اين و آن اغوا شود و احتمالاً با فرزندى نامشروع كنار خيابان رها گردد! نه تحت حمايت قانون باشد و نه پناهگاه و مراقبتى داشته باشد و هر شب قربانى هوس رهگذرى گردد» Why Polygamy Is Allowed In Islam, PP. 33 – 43.
آيزاك تايلور Rev, Canon Issac Tylor LL.D. – در سخنرانى خود درباره «محمديسم» Mohamedanism. در كنگره كليسا در «ولورهامپتون» Wolverhampton (On 7th October, 7881). – اعلام كرد: «چندهمسرى نظام يافته و محدود سرزمين هاى اسلامى، بى نهايت بهتر است از چندهمسرى لجام گسيخته اى كه نكبت جوامع مسيحى است و نمونه آن اصلاً در اسلام شناخته شده نيست»The Times, London, Saturday, 8th Oct. 7881. Quotedin:Wly Polygamy Is Allowel In Islam, PP. 53 – 6.
روحانى مسيحى اودوتولا Rev. Odotulla. – در كنفرانسى در تورنتو Toronto. – اظهار داشت: «غرب با ممنوعيت چند همسرى، منافقانه عمل مى كند؛ چرا كه با طلاق هاى مكرّر همان را (-( در طول زمان)-) عملى مى سازد».
بنابراين تك همسرى غرب، چيزى جز چند همسرگرايى بى ضابطه و مسئوليت گريزانه نيست. اما چه نيكوست اين اعتراف غربى ها را هم بخوانيم كه اسلام، در قالب چند همسرى بهنجار خود، عملاً تك همسرى را حفظ نموده است.
رابرت ا.هيوم مى نويسد: « … برخى از محقّقان معقول نشان مى دهند كه (حضرت) محمد صلى الله عليه وآله روى هم رفته موقعيت زنان را ارتقا بخشيد و به آنها مرتبه اى از آزادى اقتصادى داد كه هنوز در پاره اى از كشورهاى غربى و يا به اصطلاح مسيحى تا آن حد به زنان، آزادى اقتصادى داده نشده است و براى چندهمسرى نامحدود – كه تا آن زمان به دلخواه انجام مى شد – حد و مرزى مقرّر داشت كه بسيار لازم و نافع بود.
رسم دختركشى را – كه در عربستان آن روز كاملاً رواج داشت – به كلّى برانداخت و بالاخره اينكه حكم تعدّد زوجات را تنها در صورتى مجاز دانست كه شوهر، بتواند با تمامى همسران خود با عدالت كامل رفتار كند. او عملاً تك همسرى را رواج داد» رابرت ا. ، هيوم، اديان زنده جهان، ترجمه: دكتر عبدالرحيم گواهى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ هفتم، 1377، ص 306..
استاد مطهرى در اين باره مى نويسد: «تعجّب مى كنيد اگر بگويم تعدّد زوجات در مشرق زمين، مهم ترين عامل براى نجات تك همسرى است. مجاز بودن تعدّد زوجه، بزرگ ترين عامل نجات تك همسرى است … در شرايطى كه موجبات اين كار فراهم مى شود و عدد زنان نيازمند به ازدواج فزونى مى گيرد؛ اگر حق تأهل اين عدّه به رسميت شناخته نشود و به مردان واجد شرايط اخلاقى، مالى و جسمى، اجازه چند همسرى داده نشود؛ دوست بازى و معشوقه گيرى، ريشه تك همسرى را مى خشكاند» مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 330..
در اينجا ممكن است سؤالى ديگر پديد آيد و آن اينكه چرا چند شوهرى مجاز نيست؟ جواب آن است كه:
1. عمده ترين علت چند زنى – كه فزونى تعداد زنان آماده به ازدواج بر مردان است – به طور معمول در مورد چند شوهرى وجود ندارد.
2. اين خلاف طبيعت و روحيات زن بوده و او به طور طبيعى از آن گريزان است. شايد به همين علت است كه در طول تاريخ بشر، چند شوهرى رواج چندانى نيافته و اگر هم در جايى (مانند قبيله «تودا» يا برخى از قبايل «تبت») مشاهده شده، پديده اى بسيار استثنايى است ر.ك: همان، ص 286.
البته همه آنچه گفتيم حكمت هاى اين قضيه است اما تمام علّت مؤثّر در اين حكم را نمى دانيم. اما همين قدر كه از حكمت و اسرار نهفته در اين حكم مى بينيم و با واقعيات خارجى تطبيق مى كنيم اين حكم را بسيار حكيمانه مى دانيم.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد