شايد اصليترين مطلوب هر قرآن پژوهي، شناخت چيستي و ماهيت قرآن باشد. چون تا هويتِ موضع شناخته نشود، مباحث جانبي آن به خوبي قابل طرح و بررسي نيست. اصولاً، از هر پديدهاي در ذهن آدمي دو مفهوم متفاوت انتزاع ميگردد، يکي «وجود» و ديگري «ماهيت». مفهوم وجود از «هستي» موجود برميتابد و ماهيت از «چيستي» و چگونگي آن ريشه ميگيرد.
در يک پژوهش، اصليترين مطلوب پژوهشگر، دستيابي به چيستي و هويت حقيقي موضوعِ مورد نظرش ميباشد. زيرا در حقيقت شناخت يک پديده، در گرو درک صحيح ماهيت آن و شناخت چيستي و چگونگي ويژگيها آن ميباشد. در چند بحث آينده در پي آن هستيم تا شمايي از هويت قرآن را آنچنان که در کلام الهي بيان شده، بدست آوريم.
الف) هويت قرآن در کلام وحي
واژه قرآن حدود 58 بار در آيات آن ذکر شده است و علاوه بر اين در آيات متعددي نيز از قرآن با نامهاي ديگري توصيف شده است که خود مُشعر به جلوههاي متفاوتي از ماهيت ژرف قرآن ميباشد. در اين آيات، صفات متعددي براي قرآن ذکر شده است که هر کدام بيان کنندة کارکرد خاصي آن در حيات انساني ميباشد. از جمله:
ـ قرآن هدايت کننده مردم ميباشد (بقره:185) و اين هدايت با بهترين و پايدارترين شيوه ارائه شده است. (اسراء:9)
ـ قرآن نازل شده از (خداوند) حکيم و ستوده است. (فصلت:42)
ـ قرآن تبيينکننده همه چيزهاست (نحل:89) چون از علم خدا نازل شده است (هود:14) آن کتاب پرحکمت است. (يس:2)
ـ قرآن يادآوري کننده فطريات انسانها است. (تکوير:27)
ـ قرآن شفاء دهند قلوب مؤمنين است. (اسراء:82)
ـ قرآن رحمت الهي و تجلي از لطف خداوند است. (اسراء:82)
ـ قرآن کتابي منحصر به فرد و بي مانند است. (اسراء:88)
ـ قرآن کتاب با کرامت است. (واقعه:77)
ـ قرآن يک دست و بدون اختلاف و اعوجاج است. (نساء:82)
و صفاتي ديگري مانند «نور»، «حَبلُالله» (ريسمان خداوند)، «مَجيد» (بسيار با شکوه)، «عزيز» (کتاب محترم) «مُبين» (روشنگر) و امثال آن، که جهت اختصار به همين مقدار بسنده ميگردد. با اين وصف، سزاوار است تا جهت درک بهتر برخي از تجليات قرآني، به توضيح مختصري از برخي صفات بارزتر قرآن بپردازيم:
1. قرآن هدايت کامل و قوي الهي
موضوع هر کلام و بياني در حقيقت تعيين کننده ماهيت آن ميباشد. در آيات قرآن تعداد کثيري از موضوعات جزيي طرح شده که بسيار جالب توجه و حائز اهميت است، اما اينگونه بنظر ميرسد که اين تنوع و تکثر همگي در جهت يک موضوع کلي و منحصر به فرد بيان شده است. موضوعي که برخاسته از لطف و عنايت خاصه الهي به انسان مي باشد، و آن «هدايت» انسان است. چنانکه خداوند در آيات متعددي، لقب «هدايت» يا «هدايت کننده» را بر قرآن، نهاده است:
-اين آيات قرآن و کتاب روشنگر است(که)براي مؤمنان هدايت کننده و بشارت دهنده ميباشد (نمل:2)
-ماه رمضان، ماهي است که قرآن در آن نازل شد که هدايتي براي مردم است. (بقره:185)
اين بدان معنا است که تمام موضوعات متنوع و علمي دقيقي كه در لابهلاي آيات قرآن مطرح شده، در همين راستا بيان گرديده است. مباحثي در خصوص «تاريخ»، «نُجوم»، «زيست شناسي»، «كشاورزي»، «جامعه شناسي»، «روانشناسي» و… تماماً در حول محور هدايت انسان به کمالِ وجوديش و سعادت اُخروي او طرح گرديده است.
تمام مثالهاي قرآني (بقره:26) و تمام داستانهاي تاريخي (بيش از 70 داستان) و تمام حقايق ماوراءالطبيعي که در آيات قرآن بيان شده است، همگي در جهت هدايت انسان نازل گرديده است. اين امر يکي از وجوه امتياز و ملاکهاي مهم ماهيت شناسي قرآن ميباشد. کتابي که خداوند مهربان و کريم، آن را از ماوراء اين دنياي مادي و از پشت پردة هستي براي دستگيري و راهيابي انسان فرستاده تا با استعانت از آن، نور هدايت را بدست آورد، و به سعادت برسد.
قرآن تجلي هدايت بالغة الهي است. هر آنچه که براي هدايت انسان لازم است در خود دارد (نحل:89). شيوه و وجه هدايتگري آن در نهايت استواري است:
همانا اين قرآن به صورت استواري هدايت ميکند و بشارت باد بر مؤمنان. (اسراء:9)
البته هدايت حَقّه الهي بر اساس قاعده «لطف»، و اصول منطقي، امري ضروري و لازم است. چون بدون هدايت، از سوي خداوند، کثرت بيانتهاي موجودات در سردرگُمي و بحران هويتي گرفتار خواهند شد که در نهايت منجر به نابودي آنها ميگردد. هدايت زمين (زلزال:3ـ4)، هدايت گياهان در رشد و باروي، هدايت حشراتي مانند زنبورعسل بر طريقه زندگي (نحل:68)، و هدايت انسان به سعادت دنيوي و اُخروي (بقره:185)، همه و همه تجلي از لطف و عنايت خداوندي بر مخلوقات ميباشد. خداوند در قرآن، هدايت مخلوقات را پس از خلق نمودنشان بر خود فرض نموده است. چنانکه از زبان موسي ميفرمايند که:
خداي من کسي است که هر چيزي (پديدهاي) را خلق مينمايد و سپس هدايتشان ميکند.
و قرآن جلوه کامل هدايت الهي است که به لطف کريمانة او در زماني مناسب و در پي هدايتهاي پيشين الهي، بر انسانها اهدا شده است.
قرآن وحي مستقيم خداوند
بنابر بيان آيات، قرآن مجموعه كاملي از «وحي» است كه خداوند متعال توسط «جِبرئِيل» (فرشته امين وحي)، در طول 20 سال بر حضرت «مُحمد»(صلی الله علیه و آله و سلم)، نازل نموده است:
همانا ما (خداوند) قرآن را بر تو (محمد) بتدريج نازل كرديم. (انسان:23)
با اين بيان، تك تك الفاظ قرآن، آسماني و بدون آميختگي با كلام انساني، و حتي مجرد از كلام خود حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ميباشد، و هيچ انساني در تأليف و تدوين آن رأساً دخالت نداشته است. (صالح، 1379، فصل دوم)
اين كتاب بيشك از سوي پروردگار عالميان نازل شده است. (سجده:2)
قرآن پيام محبت خداوند
كلام و تعاليم قرآن حقيقتي «ماوراء الطبيعي» و برخاسته از حقيقت مسلم ازلي ميباشد كه خالق هستي در نامهاي محبت آميز به صورت سرگشاده و علني براي هدايت برترين مخلوق خود، يعني انسان فرستاده است. نامهاي كه خود حاوي رحمت و لطف بيكران الهي براي انسان ميباشد:
و ما آنچه از قرآن نازل نموديم شفاي دل و رحمت الهي براي اهل ايمان است. (اسراء:82)
قرآن كتابي است كه در ابتداي هر سورة آن خداوند را «رَحمان و رَحيِم» (بخشنده و مهربان) خوانده و در آياتش از نعمتها و لطفهاي بيکران او بر انسان نام برده است (الرحمان). خداي تعالي در قرآن از جايگاه اَشرفيت آدمي در عالم هستي و از سُجده نمودن «مَلائِكه» بر مقام وجودي او سخن گفته، و از «رَأفَت» بي حد خود بر انسان بارها ياد نموده است.
همانا خداوند بسيار بر (عموم) بندگان رئوف (و مهربان) است. (حج:65)
قرآن شفاي قلوب انسانها
در کلام الهي، قرآن ماهيتي ماوراء الطبيعي دارد، و ذات غيردنيايي آن از جايگاه والايي در عالم هستي برخوردار است. از اينرو در زبان وحي، از ظهور قرآن با لفظ «نزول» به معني «فرود آمده» تعبير شده است. اين نعمت الهي تنها راهنماي عقلها و بيان کننده شريعت و قوانين الهي نيست، بلکه حامل رحمانيت و نورانيتي است که بر قلبهاي بشر، تأثير شفاء بخشي دارد، و معنويت انسان را کريمانه جلاء داده، او را از نور الهي متنعم ميسازد. بدين خاطر در آيات متعددي از قرآن، با نامهاي همچون «نور»، «شفا»، «رحمت»، «كريم»، و… خوانده شده است:
و نازل كرديم از قرآن آنچه كه آن شفاء و رحمت است براي مومنين. (اسراء:82)
در احاديث اهل بيت(ع) آمده است که خواندن قرآن قلب را شفاء ميدهد، نظر کردن به آيات قرآن نور ديده را زياد ميکند، صوت قرآن آرامش قلوب است و… (کليني، ج4، باب فضيلت قرآن)
قرآن جامع حقايق قطعي هستي
قرآن كلمه نهايي حق است كه ثابت و تغييرناپذير ميباشد. بر اساس تعاليم قرآني و كلام الهي قرآن حقيقتي قطعي، مسلم و مصادف با واقع است. چون آيات آن برخاسته از منبع اصلي حق و حقيقت يعني علم لايزال الهي ميباشد. (هود:14)
اين صدقِ کلام، به گونهاي است كه آيات آن، هيچگاه مورد نقض قرار نميگيرد و هيچگونه اشتباهي در حقايقي كه بيان مينمايد، وجود ندارد. بدين معنا که هيچ يک از آيات قرآن با يافتههاي مسلم علمي بشر در تعارض نميباشد. اگر هم بظاهر بعضي آيات و معارف آن با برخي نظريههاي كنوني علمي تفاوت يا تزاحم دارد، يا به دليل عدم درك دقيق مفهوم آيات است و يا هنوز ضعف علمي در آن نظريه وجود دارد. در اين خصوص مفسران و علماي قرآن شناس، بارها با بيان مصاديق تاريخي و تحليلي، شواهدي را در اثبات اين امر ارائه نمودهاند. از سوئي ديگر موضوعات متنوع و علمي دقيقي كه در لابهلاي آيات قرآن مطرح شده است، بسيار جالب توجه ميباشد. مباحثي در خصوص «تاريخ»، «نُجوم»، «زيست شناسي»، «كشاورزي»، «جامعه شناسي»، «روانشناسي» و… اين تعدد موضوعات اشارهاي است به جامعيتي كه قرآن صريحاً به آن تأكيد دارد كه:
… هيچ تر و خشكي نيست كه در كتاب مبين مسطور نباشد. (انعام:59)
… (قرآن) تبيين کننده همه چيزهاست. (نحل:89)
ب) ماهيت قرآن در بين مسلمانان
از مطالعه تطبيقي اديان و بررسي جوامع ديني کنوني جهان، کاملاً مشهود است که قرآن به عنوان يک کتاب مقدس از جايگاه ممتازي در بين پيروانش برخوردار است. عشقي که مسلمانان نسبت به قرآن و اُنس با آن، از خود نشان مي دهند، در بين هيچ يک از پيروان اديان الهي ديگر نسبت به کتب مقدسشان، بچشم نميخورد. در اينجا به نکاتي در اين خصوص اشاره مينماييم.
1. قرآن قانون اساسي جامعه اسلامي
قرآن كتاب مقدس مسلمانان جهان است، و متون آن حاوي اصول بنيادين اعتقادات اسلامي و ترسيم كننده «جهانبيني» و «اِيدئُولُوژي» دين اسلام ميباشد، قرآن از همان ابتدا در بين مسلمانان از اهميت و جايگاه والائي برخوردار گشت، زيرا از ديد تعاليم اسلامي، مسلمانان هر چقدر با قرآن و تعاليم آن مأنوس باشند مسلمانتر هستند. از اينرو اُنس و ارتباط داشتن با قرآن براي هر مسلماني، يك ارزش ديني است و در جامعه اسلامي نشانهاي از ايمان و تقيد اسلامي است. اين ديدگاه و جايگاه در عموم جوامع اسلامي (با شدت و ضعف) مشترك مي باشد و عشق به مأنوس بودن و همسازي با قرآن در بين مسلمانان امري فراگير و مطلوب است. اين رويه در جوامع بنيادگراي اسلامي بگونهاي است كه سايه تعاليم قرآني در تمامي شئونات زندگي و اعتقادي مسلمانان کاملاً مشهود مي باشد.
2. قرآن کلام حقيقي خداوند و کتابي آسماني
در نظر مسلمانان، كل آيات قرآن، مستقيماً از سوي خداوند و با انشاء خاصه او پديد آمده است. از اينرو هر يك از جملات قرآن، خود به تنهائي «آيه»، يعني نشانه از وجود خداوند تعالي قلمداد ميگردد. بنابراين، بر اساس اصول اعتقادي اسلامي، قرآن كتابي واقعاً آسماني است و كلمات آن جزء به جزء منطبق با كلام الهي است، كه در ازل بر لوح محفوظ مسطور بوده است و اكنون براي هدايت انسان نازل شده و تا آخر حيات او در كره خاك، راهنمائي كامل و نهائي خواهد بود. البته اساس اين باورها از بيان خود قرآن نشأت گرفته است. چنانكه قرآن با طرح يك مبارزه جوئي آشكار و صريح (تَحدِدي)، تمام منكران آسماني بودن خويش را به مجادله و مبارزه ميطلبد تا بر غيردنيائي بودن خويش تأكيد نمايد. (بقره:23ـ24)
لذا بر اساس همين نگرش، قرآن در نزد مسلمانان عزيز بوده و براي آن قداست و خيريت خاصي قائل ميباشند. بدين سبب با احترامي خاص با آن رفتار نموده و بدون طِهارت (وضُو) به آن دست نميزنند. زماني هم كه به خواندن آن مشغول ميگردند، با حالتي آرام و محترمانه و اغلب رو به قبله (خانه خداوند در مكه) به تلاوت آن ميپردازند. قرآن نيز، خود بر اين حرمت و احترام تأكيد دارد:
كسي آن (قرآن) را لمس نكند مگر مطهران (پاكان). (مزمل:20)
از آنجايي كه در اعتقاد مسلمانان، قرآن از «ماوراي دنياي خاكي» و از «عالم غِيب» نازل شده است، براي آن «قَدر وجودي» عظيمي قائل هستند، و معتقدند که عظمت وجودش بر اين دنيا سنگين نموده و منشأ تأثيرات متعدد و عميقي بوده است. البته در تعاليم قرآني نيز بيان شده است كه دنيا عظمت وجودي قرآن را به راحتي نپذيرفته است، چون كلام وحي الهي فقط مجموعهاي از الفاظ نيست، بلكه حامل فُيُوضات خالق هستي و دربرگيرنده حقايق عظيم و عميقي از كُنه عالم هستي ميباشد. قرآن در اين خصوص ميفرمايد:
اگر اين قرآن بر كوه نازل ميگرديد هر آينه آن را خاشع و قطعه قطعه ميديدي. (حشر:59)
2. قرآن بارقهاي از منبع اصلي حقيقت
… (قرآن) تبيين کننده همه چيزهاست. (نحل:89)
مسلمانان قرآن را مجموعهاي کامل از حقايق الهي ميدانند. اينگونه نگرش بر يك كتاب آسماني در بين اديان، منحصر به فرد است. چون يكي از مشكلات اساسي كتب مقدس ديگر عدم همسازي آنها با حقايق علمي ميباشد. اين تفاوت آن چنان تزاحمي در مقبوليت آنها ايجاد ميكند كه علماي ديني آنها، علم را صريحاً از ايمان و نظام ديني دور كرده و درك مفاهيم عبارت كتب مقدس را براي علم غيرممكن ميدانند. اما اين امر در خصوص قرآن و در بين مسلمانان به چشم نميخورد و اين امري است كه محققين قرآن و حتي مستشرقين نيز به آن اذعان دارند.(بوكاي،1374، مقدمه)
3. قرآن نعمتي پر خير و برکتي الهي
مسلمانان قرآن را نعمتي پر برکت از سوي خدا ميدانند. در كلام پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، قرآن از لحاظ وجودي يکي از نعمات شگفت انگيز الهي معرفي شده است. در اين احاديث، سخنان بسيار از خير وجودي و اثرات پرفيض متافيزيكي قرآن نقل شده است. ايشان وجود قرآن را عامل شفاي قلوب، صفاي دلها، نور هدايت بخش و رحمت الهي ميدانند.
در احاديث ديني خواندن قرآن عملي ثواب و پرخير معرفي شده و تلاوت آن را باعث شفاي قلوب و رفع امراض روحي و حتي جسمي ميدانند. تلاوت آن حلول نور الهي را به خانه سبب ميگردد و خباثت شياطين از آن خانه و اهلش دور ميشود. (کليني، ج4، باب فضيلت قرآن)
نویسنده: حجت الاسلام داود كميجاني