طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اقتصاد در قرآن

اقتصاد در قرآن

به نام نامي پروردگار يكتايي كه در همه حال بندگان خود را بي رهنما و بي آيت قرار نداده است ودرود وصلوات بر آخرين فرستاده حق حضرت محمد بن عبد الله (صلي الله عليه وآله) و خاندان پاكش ، خداوندي كه قرآن كريم را بر پيامبرش نازل كرد تا همواره نشانگر راه درست وجدا كننده راه حقيقت از راه گمراهي و ضلالت باشد.

با توجه به نياز مداوم و هميشگي انسانها به راه صدق و درستي و با عنايت به بعد اقتصادي زندگي بشر ، خداوند آيات متعددي در اين رابطه در قرآن كريم بيان فرموده اند كه در زير به چند مورد آن اشاره مي گردد.

نمونه‌اي از آيات اقتصادي قرآن مجيد

1ـ قرض الحسنه: سوره مباركه بقره آيه 245 ـ سوره مباركه مائده آيه 12 ـ‌ سوره مباركه حديد / آيه 10 ـ 13

ـ سوره مباركه مزمل/ آيه 20 ـ سوره مباركه تغابن/ آيه 19 ـ سوره مباركه حديد/ آيه 18

2 ـ بانكداري سوره مباركه آل عمران/ آيه 120 ـ سوره مباركه روم/ آيه 39

3 ـ خريد و فروش : سوره مباركه انعام/ آيه 153 ـ سوره مباركه اعراف/ آيه 85 ـ سوره مباركه هود/ آيه 84 ـ 86

نظري به اقتصاد اسلامي:

با توجه به اينكه قرآن كتاب آسماني مسلمانان  از 1400 سال پيش تا كنون و تا ابد همواره تمامي ابعاد زندگي بشر را در بر گرفته و هر گوشه‌ و قسمتي از زندگي بشر را پشتيباني مي كند، وقتي مسأله‌اي به نام مسائل اقتصادي در قرآن مطرح مي شود بطور مسلم به اين نتيجه مي رسيم كه اسلام در تمام قلمروها كارايي دارد واز آن جمله در قلمروي اقتصاد. نكته اينجاست كه مسائل زندگي بشري را نمي توان مجرد فرض كرد. دين مقدس اسلام، خوشبختي دنيا و‌آخرت انسان را به طور همزمان مورد توجه قرار داده و دنيا را مزرعه آخرت معرفي نموده است . با اين تصوررفتار هاي اقتصادي مفيد كه در حوزة ارزش‌هاي اسلامي مجاز باشد، انجام آن مطلوب و شايسته است .

از آن جا كه مدلها و الگوهاي اقتصادي تابع شرايط زماني و مكاني مي باشد،و قوانين ثابت و هميشگي حاكم بر آنها ، در منابع اسلامي بيان شده‌اند. اين مقاله تحقيقي در جهت شناخت آموزه‌هاي اقتصادي قرآن مي‌باشد.

نظر قرآن راجع به ثروت :

ما آنگاه كه مي‌خواهيم نظري به ايده‌هاي اقتصادي قرآن بيفكنيم اول بايد ببينيم نظر قرآن دربارة ثروت و مال چيست؟

در جواب به اين نكته بايستي توجه شود كه قرآن مال و ثروت را تحقير نكرده است، قرآن با اين كه انسان فداي ثروت شود مخالف است به عبارت ديگر اينكه انسان پول را به خاطر خود پول و براي ذخيره كردن بخواهد مخالف است.

« الَّذينَ يَكنزْونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّه وَ لا يُنفْقِوُنَها في سَبيل الله فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابِ اليم …» سوره توبه / آيه 34) آياتي وجود دارند كه نقش پول را در فاسد كردن شخصيت انساني بيان مي‌كنند و به همين دليل نيز ثروت پرستي مطرود كرده است.

نمونه هاي از آياتي كه در اين رابطه نازل شده اند به شرح زير است:

ـ « اِنَّ الاِنسانَ لَيَطَغْي، اَنْ را’ه اسْتَغْني »  سوره علق  آيه 6

ـ « وَ لاتُطِعْ كُلَّ حَلاّفِ مَهين، همَّازِ مَشّاءِ بَنَميمْ …… اَنْ كان ذامالٍ و بَنينْ …»سوره قلم/ آيات 15ـ10)

ـ زُيِّنَ لِلإِنْسانِ حُبَّ الشَّهواتِ مِن النِّساءِ و اَلبْنَينْ و القناطيرَ المُقَنْطَره مِنَ الذَّهَبِ و الَفْضَّه وَالْخيَلْ المسُوّمَه» سوره ال عمران/آيه 14 

اما قرآن خود ثروت را در به عنوان « خير » ناميده است. «كُتب عَلَيكُمْ اذِا حَضَرَ اَحَدَكُمُ الْمَوْتُ اِنْ تَرَكَ خَيْراً الوَصَّهُ لِلْوالدينِ و الاَقْربَين »سوره  بقره آيه 180

و همچنين دفاع از مال را در حكم جهاد و كشته شدن در اين راه و شهيد تلقي كرده است (الَمْقَتُولْ دُونَ اَهْلِهِ وَ مالِهِ …) و براي مال بر انسان حقوقي تأمل شده است.

ـ آشنا شدن با فهم كلام الهي از اهميت والايي برخوردار است و اين امر،‌ جز با درك درست كيفيت مطلوب زندگي انساني از ديدگاه قرآن و سنت ميسر نخواهد بود و از آنجا كه معمولاً در اقتصاد نيز از چهار موضوع عمده يعني توليد،‌ توزيع، مصرف و رشد بحث مي‌شود لذا آيات قرآني مربوط به علم اقتصاد را كه در اين ارتباط بوده اند به شرح زير عنوان مي گردد .

الف ـ توليد و مباحث مربوط به آن :

قرآن و گستردگي منابع توليد: چندين آيه از قرآن كريم گوياي به اين نكته اشاره دارد كه خداوند در زمين ، آنچه را انسان نياز داشته، براي وي فراهم كرده است . در آيه‌اي مي‌فرمايد «وَاتيكم من كُلِّ ما سأَلْتُمُوُه : و هر چه از او خواسته‌ايد به شما ارزاني داشته است»سوره ابراهيم/34آيه

و در جاي ديگر مي‌فرمايد: « وَلَقَدْ مكَنَّاکم فيِ الاْرَضِ وَجَعَلْنا لَكُمْ فيها معايشَ قليلاً ما تَشكَرون » سوره اعراف/10) « در زمين جايگاهتان داديم و داها معيشتتان را در آن قرار داديم : و چه اندك سپاس مي‌گذاريد»

بنابراين از ديدگاه قرآن كريم، در زمين آنچه مورد نياز انسان براي ادامه زندگي لازم است، مهياست اما اين امر به معناي آن نيست كه كليه نيازمنديهاي انساني بدون كار و تلاش در اختيار اوست بلكه بدين معناست كه انسان بايد به كارگيري روحيه عمران و آباداني و در ساير خلاقيت، ابتكار و تلاش رزق و روزي خويش را از منابع طبيعت به دست آورد و آنها را براي استفاده تغييرات ضروري دهد و علت عمده ايجاد رفاه را تغيير دادن امكانات موجود دانسته است ، ‌بنابراين اگر در مواردي مشاهده مي‌شود كه قرآن كريم صرف ايمان و تقوا را مايه نزول بركات الهي و رونق اقتصادي دانسته است مثل آنجا كه مي‌فرمايد :

« وَلَوْاَنَّ اَهْلَ الْقُري آمنوا و اتَّقوا لَفَتَحْنا عليهم بَرَكاتِ من السَّماءِ و الَارْضَ»  سوره اعراف -آيه96 

به نظر مراد از اين آية شريفه اين نيست كه فقط ايمان و تقوا،‌يعني پرهيز از گناه، اسراف و … موجب نزول بركات مي‌شود بلكه جنبة اثباتي آن دو نيز كه سعي و تلاش براي بهره‌وري مطلوب از منابع طبيعت باشد منظور خواهد بود بنابراين تلاش در راه بكارگيري وسايل براي رسيدن به مواهب طبيعت در امور مادي وسيله خواهد بود همان‌طور كه در امور معنوي وسيله قرار دادن اولياء و انبياء براي تقرب الي … مورد نظر خواهد بود. پس روشن است كه قرآن كريم ديدگاههايي مانند نظريه مالتوس را كه به محدوديت منابع طبيعت و عدم كفاف آن بري انسانها معتقد است رد مي‌كند.

ب : توزيع

1 ـ سه اصل اساسي در تجارت :

خداوند در آيه زيرروابط انساني را بر اساس مبادلات تجاري بيان مي‌فرمايد.

« يا اَيُّهَا الذَّينِ آمنَوا لاتَأكلُوا اموالکم بَيْنَكُم بالباطلَ إلاّ اَنْ تَكوُنَ تِجارَةً عَنْ تَراضِ مِنكُمْ …» سوره نساء-آيه 29»

« اي كساني كه ايمان آورده‌ايد اموال يكديگر را به ناحق نخوريد مگر آنكه تجارتي باشد كه هر دو طرف به آن رضايت داده باشيد»

اين آيه گرامي،‌تجارت را بر اساس رضايت طرفين تشريح فرموده است. به نظر از اين آيه چند اصل قابل برداشت است .
اـ اصل عدم تصرف و دخالت در اموال يكديگر.
2ـ اصل جواز تصرف در اموال يكديگر بر اساس رضايت دو طرف مبادله .
3 – اصل مالكيت كه مسلم دانسته شده و در واقع اين اصل زيربناي دو اصل مذكور است .
در جاي ديگر مي‌توان از اين آيه اينگونه برداشت كرد كه؛ تجارت و معاملات بايد با رضايت فروشنده و خريدار باشد. خريد و فروش اجباري و اكراهي و يكطرفه مردود است .

2 ـ اقتصاد در خانواده :

در آيه‌اي از قرآن در مورد اينكه نبايد در امور زندگي و در مسائل مصرفي افراط و تفريط نمود چنين آمده است: والَذينَ اذا اَنفَقَوُا لَمْ يُسْرِفوا و لَمْ يَقْتَروا و كانَ بَيْنَ ذالِكَ قَواماً : آنان كه چون هزينه مي‌كنند اسراف نمي‌كنند و خست نمي‌ورزند، بلكه ميان اين دو راه اعتدال را مي‌گيرند. سوره فرقان /آيه67 .

انساني كه وظيفه تأهل را مي‌پذيرد و خرج و نفقه خانواده‌اي را به عهده مي‌گيرد بايد براي اين دخل و خرج حساب و كتاب داشته باشد به عبارت ديگر تا آنجا كه براي او مقدور است در جهت رفاه نسبي خانواده بكوشد. از نظر قرآن، حد مطلوب حالت اعتدال و ميانه‌روي است لذا قرآن مي‌فرمايد « نه » دست خويش را از روي خست به گردن ببند و نه به سخاوت يكباره بگشاي كه در هر دو حالت، ملامت زده و حسرت خورده بنشيني. سوره اسراء آيه29.

ج ـ مصرف :

1 ـ يتيم ؛ روا نيست مال او مصرف گردد:

خوردن مال يتيم و مصرف نمودن دارايي او به هر شكلي حرام است. مگر در مواردي كه حالت سوددهي داشته باشد و به اصطلاح اموال او افزايش يابد . « وآتوااليتامي اَمْوالَهُمْ وَ لاتُتَبدَلَّوا الْخَبيثَ بِالطَّيِّبِ… » نساء/2)
مال يتيمان را به يتيمان بدهيد، و حرام را با باطل مبادله مكنيد و اموال آنها را همراه با اموال خويش مخوريد كه اين گناه بزرگي است …

و نیز آیه «إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً» سوره نساء آيه 10) . 

2 ـ مصرف‌هاي ضد ارزشي :

« يا اَيُهَاالذَّينَ امَنوا أنِ الْاَحْبارِ وَالرَّهْبانِ لِيَاْكُلوُنَ امَوْالَ الناسَّ بِالباطِل و يَصْدّونَ عن سبيل الله »سوره توبه / آيه34)  انسان در مقابل آنچه مصرف مي‌كند بايد توليدات يا خدمات تحويل دهد و به نحوي به جامعه‌اش خدمت كند و الا از مصاديق « اَكْل الاموال بالباطل » خواهد بود.

د ـ رشد:

اقتصاد مورد علاقه انسانها:

در قرآن كريم سوره آل عمران آيه 14آمده است : « زُيِّنَ للاِنْسانِ حُبَّ الشهوات… »

در چشم مردم آرايش يافته است،‌عشق به اميال نفساني و دوست داشتن زن و فرزندان و هميانهاي زر و سيم و اسبان و چهارپايان و زراعت . همه اينها منابع زندگي اين جهان هستند در حالي كه بازگشت گاه خوب نزد خداست»

همانطور كه از متن آيه زير بر داشت مي شود اخلاق مسلمين با اخلاق قوم يهود در امور اقتصادي فرق دارد.

« يا بني اسرائيل اْذكُرُوا نعمتي الَّتي اَنْعَمْتُ علَيكَمْ واَنّي فَضَّلْتكُمَ علي العالمين» سوره بقره/47آيه).

خداوند قوم بني اسرائيل را بر ساير اقوام موجود آن روزگار برتري دادند ، آنها داراي بهترين سرزمين از نظر آب و هواي مناسب با چشم سار بودند و منطقه پراستعدادي براي كشاورزي و دامداري داشتند ولي ناسپاسي كردند و از بهره‌برداري خوب از آن مواهب خودداري نمودند و اطاعت از انبياي زمان را كنار گذاشتند اما مسلمين در رفتار اقتصادي خودش اطاعت از انبياء را بر هر چيزي ديگر مقدم مي‌دارد.

او شكر زباني و عملي خود را به جا مي‌آورد تا در پيشگاه خداوند منان سرافكنده نباشد.

عدالت اجتماعي در قرآن : اهداف اقتصادي در هر مكتب اقتصادي بايد مشخص و روشن باشد . در مكتب مقدس اسلام نيز اهداف اقتصادي شامل، عدالت اقتصادي و اجتماعي، قدرت اقتصادي حكومت اسلامي،‌رشد اقتصادي و استقلال مي‌باشد . نظر قرآن كريم راجع به هر يك از آنها بشرح زير است:

عوامل انحراف از عدالت : معمولاً دو عامل مهم براي انحراف از مرز علايق وجود دارد كه قرآن به هر دو عامل توجه فرموده است . اولين عامل انحراف ؛ حب ذات و علاقه‌ها و روابط است . قرآن در اين باره مي‌فرمايد: « يا ايهاالذين آمنوا کونوا قوامين بالقسط شهداء لله و لوعلي انفسكم او لوالدين و الاقربين ان يكن غنيا او فقيرا فالله اولي بهما» (سوره نساء /135)

« اي كساني كه ايمان آورده‌ايد كاملا به عدالت قيام كنيد و گواهي‌هاي شما فقط براي خدا باشد گرچه به زيان خود شما يا والدين و بستگان تمام شود و مسئله فقير بودن يا غني بودن در گواهي دادن شما اثر نكند زيرا خدا سزاوارتر است به اينكه از آنها حمايت كند. يعني مسئوليت شما فقط دفاع از حق است بدون هيچگونه ملاحظه فاميلي يا اقتصادي؛

دومين عامل براي اينكه انسان در خط عدالت حركت نكند مسئله ناراحتي‌هائي است كه انسان از فردي و يا گروهي مي‌بيند و در اين زمينه نيز قرآن مي‌فرمايد « يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين لله شهداء‌ بالقسط و لايجرمنكم شنآن قوم علي الّا تعدلوا اعدلوا هوا اقرب لِلتَّقوي » سوره مائده /8آيه ، اي كساني كه ايمان آورده‌ايد برنامه شما قيام خالصانه و شهادت عادلانه باشد، دشمني قوي سبب انحراف شما از مرز عدالت نشود و خرده حساب‌هاي سابق را تصفيه نكنيد و مكرراً فرمان مي‌دهد كه به عدالت رفتار كنيد كه به تقوي نزديكتر است.

قرآن عامل ديگري را نيز از عوامل انحراف در عدالت معرفي مي‌كند كه همان مسئله رشوه است . در اين زمينه قرآن كريكم مي‌فرمايند : « و لاتأكلو اموالكم بينكم بالباطل و تدلوا بها الي الحكام لتأكلوا فريقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون» سوره بقره /آيه182.

قدرت اقتصادي حكومت اسلامي : دومين هدف اقتصادي اسلام كه مي‌توان آن را عنصري بيروني دانست، قدرت اقتصادي حكومت اسلامي در برابر ساير حكومت‌هاست كه اين امر به دو منظور مي‌باشد .

1ـ ترساندن كفار و دشمنان خارجي تا به ذهن آنها نقشه تجاوز نظامي و امكان تحت فشار قرار دادن حكومت اسلامي از نظر اقتصادي و محاصره اقتصادي، خطور نكند. « وَ اَعِدّولَهُمْ ماَسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَةَّ وَمِنْ رباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّاللهَ و عَدُوكَّمْ » سوره انفال /آيه 60 در آيه فوق اطلاق كلمه « قوة » شامل هر نيرويي مي‌شود و اين شمول با استفاده از روايات بنظر  اثبات مي‌شود . پس كلمة « قوه » شامل نيروي برتر اقتصادي نيز كه مسلماً براي رويارويي با دشمن از حمله ابزار حتمي شمرده مي‌شود،‌ خواهد شد. از آية شريفه « تَرْهَبوُنَ بِه عدُواَّ الله وَعَدوُكَّمْ ، استفاده مي‌شود يكي از مهمترين وسايل ترس كفار،‌قدرت اقتصادي حكومت اسلامي است پس رساندن حكومت اسلامي به قدرت و استقلال اقتصادي از اهداف اقتصادي اسلام مي‌باشد.

2 ـ اشاعه اسلام در خارج از مرزهاي حكومت اسلامي با بهره‌گيري از امكانات اقتصادي و كمك به ملل فقير .

«و لاتركنوا الي الذين ظلموا فتمسّكم النار و مالكم من دون الله من اولياء ثم لاتنصرون» سوره هود،‌113 آيه

بر اساس اين آيه اعتماد به ستمكاران و تمايل به آنها جايز نيست و اگر حكومت اسلامي استقلال اقتصادي نداشته وبه غير مسلمين وابسته باشد، بر ظالمين اعتماد كرده است . پس يكي از وظايف حكومت اسلامي استقلال اقتصادي است كه زمينه قدرت و اقتدار اقتصادي را فراهم مي‌كند. « لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلاً » سوره نساء 114 )
بنابراين به نظر مي رسد هر گونه واردات و يا تجارتي كه باعث تسلط كفار بر جامعه اسلامي شود ، حرام شمرده مي‌شود.

نویسنده: حميد مشهدي زاده
گردآوري: محمود رضا باقري تودشكي

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد